«گفتوگوی نسلی» رمز تداوم اهداف انقلاب است
تیننیوز| وبلاگ هادی خانیکی-باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا جامعهای مثل جامعه ایران در کمتر از صدسال دو بار دست به انقلاب میزند؛ «انقلاب مشروطه» و «انقلاب اسلامی»؟! طبیعتاً دلیلش این است که خواستههای خود را محقق ندیده است، خواستههایی که میتواند مشترک هم بوده باشد.
خواستها و اهدافی وجود دارد که در همه نسلهای تاریخ ما مشترک است. خواستهایی چون «آزادی»، «عدالت»، «استقلال» و «پیشرفت». بنابراین جامعه ایران جامعهای بیقرار است که دنبال گمشدهای میگردد که گمشدهاش را هم در «آزادی» هم در «عدالت» هم در «پیشرفت» جستوجو میکند. همه اینها نهایتاً در انقلاب اسلامی صورتبندی به نام «جمهوری اسلامی» پیدا میکند، یعنی جمهوری اسلامی نام نظامی است که میخواهد «آزادی»، «عدالت» و «توسعه» را محقق کند.
اینجا البته یک «چرخش گفتمانی» هم دیده میشود که در همه انقلابها هست و آن اینکه انقلاب باید به سمت نظام و قوام گرفتن برود. یعنی از طریق یک نظام مستقر اهدافش را دنبال کند. برخی تئوریها بحث «انقلاب در انقلاب» را مطرح میکنند. پرسشی نیز مرحوم شریعتی مطرح میکند که چطور «نهضتها» به «نظام» تبدیل میشوند و اگر تبدیل شوند خوب است یا نه؟ تئوری که خود او دارد این است که «نهضتها» به «نظام» تبدیل میشوند ولی در درون همان نظام است که باید ظرفیت و تمایل انقلابی به معنای تحول و نوگرایی و بنبستشکنی به وجود آید.
این واقعیت را نمیشود نادیده گرفت که انقلاب ما تحت آموزههای چپ بود. معمولاً نظامهای سیاسی سرکوبگر گفتمانهای انقلابی را هرچه بیشتر به سمت رادیکالیسم سوق میدهند. اینکه انقلابها رادیکال یا چپ شدهاند به خاطر همین سرکوب است. انقلاب اسلامی ایران در فرآیند تشکیلش و تحرکی که از ۵۶-۵۷ به بعد پیدا میکند متأثر از عوامل محیطی است که گاهی رادیکال میشود. اینکه چرا انقلاب ما تمام و کمال اهداف فرهنگیاش را هنوز محقق نکرده است نمیتوان از موانع درونی و بیرونی آن صرفنظر کرد. تروریسم و جنگ تحمیلی که انقلاب ما در آغاز گرفتارش شد همه اینها
سند قانون اساسی را محدود میکنند تا از آن اهداف اصیل بازبمانیم.
اینکه چه چیزی میتواند این تحمیلها و تندرویها را کم کند؛ باید سراغ ساز و کارهای درونی رفت که در جامعه شکل میگیرد که به نظر من همان نهادها و شبکههای اجتماعی و مدنی هستند که جامعه را ساختمند و قوی میکنند؛ جامعه قوی که مبنایش مشارکت هرچه بیشتر، گفتوگوی هرچه بیشتر باشد طبیعتاً حتی شرایط انقلابی را به شرایط دموکراتیکتر و آرامتری بدل میکند و به میزانی که این نهادها در جامعه وجود دارند تضارب آرا بیشتر پذیرفته میشود.
انقلاب پدیدهای نیست که فاعلان و عاملانش فقط کسانی باشند که آن را انجام دادند و مسئولیتش به دوش آنهایی باشد که در انقلاب حضور داشتهاند. انقلاب یک پدیده ملی است یعنی یک ملتی برای خارج کردن خود از بنبست، دست به انقلاب میزند؛ حالا همه باید کمک کنند تا خروجش از بنبست هرچه بهتر محقق شود.
اشکالی که وجود دارد این است که ما با موضوعیت انقلاب «گفتوگوهای نسلی» را شکل ندادهایم. گویا بعد از انقلاب یک نسل هستند که باید غیرانقلابی باشند (اگر نگوییم ضد انقلابی باشند) و یک نسلی که فاعلان انقلاب بودند که باید انقلابی باشند. در حالی که انقلاب به همه اینها تعلق دارد و میراث همه اینها است و قطعاً هم، جزو میراثهای قابل افتخار است چون آنقدر مؤلفهها در آن هست که بشود آن را بهعنوان میراث و افتخار یک ملت و یک کشور دانست.
در واقع تغییر گفتمانی که ناشی از تغییر نسلی است باید صورت گیرد. وقتی از «گفتوگوی نسلی» صحبت میکنیم نمیشود گفت یک نسل مقصر است و نسل دیگر کاملاً درست میگوید و درست رفتار میکند. در «گفتوگوی نسلی» اتفاقاً همان میراث انقلاب به زبان جدید و با سازوکارهای جدیدتر رخ میدهد. «انقلاب» به معنای خراب کردن همه چیز نیست بلکه انقلاب اقدامات تأسیسی هم دارد منتها در آن اقدامات تأسیسی است که نگاهها متفاوت میشود. خیلی مهم است که در آن گفتوگوی نسلی «فهم گفتمانی» رخ دهد. این مسئله فقط مختص ایران نیست بلکه جهانی است.
بهعنوان نکته آخر اینکه باید توجه داشت قوت «نهادهای مدنی» به معنای ضعیف شدن نهاد حاکمیت نیست بلکه جامعه مدنی قوی از درونش حاکمیت قوی هم بیرون میآید.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.