◄ دلایل شکست اولین قرارداد سرمایه گذاری بخش خصوصی در زیرساخت ریلی
وبلاگ عباس قربانعلی بیک- همزمان با شروع واگذاری ناوگان باری راهآهن در سال ۸۴ تلاشهایی برای تغییر رویکرد خصوصی سازی در راهآهن صورت پذیرفت و با تشریح تفاوت شرایط کشورهای اروپایی که مدل تفکیک عمودی را برای خصوصی سازی انتخاب کرده بودند، استفاده از رویکرد تجمیع عمودی مانند ژاپن و آمریکا به مشاور مربوطه پیشنهاد شد.
وبلاگ عباس قربانعلی بیک- همزمان با شروع واگذاری ناوگان باری راهآهن در سال ۸۴ تلاشهایی برای تغییر رویکرد خصوصی سازی در راهآهن صورت پذیرفت و با تشریح تفاوت شرایط کشورهای اروپایی که مدل تفکیک عمودی را برای خصوصی سازی انتخاب کرده بودند، استفاده از رویکرد تجمیع عمودی مانند ژاپن و آمریکا به مشاور مربوطه پیشنهاد شد.
برای توجیه بخش خصوصی جهت خرید واگنهای باری با وجود تعهد سیر روزانه ۳۰۰ کیلومتر برای هر واگن، نتیجه مدل مالی مناسب نگردید، لذا پیشنهاد افزایش بارمحوری از ۲۰ به ۲۲/۵ که از مدتها پیش ارائه شده بود پذیرفته شد.
اما برای توجیه بخش خصوصی در توسعه زیرساخت ریلی هیچ الگویی بررسی نشده بود تا پس از اتمام مطالعات مشاور ایتالیایی برای اولویتهای برقی کردن در سال ۱۳۸۶ که سه اولویت تهران به مشهد، بندرعباس و تبریز تعیین گردیدند.
با توجه به تجربه موفق وزارت نیرو در خصوصیسازی، همزمان با تهیه اسناد مناقصه برقی کردن تهران- مشهد مذاکراتی با شرکتهای وابسته انجام گردید و از آنها برای برقی کردن بافق- بندرعباس بصورت BOT دعوت بعمل آمد که پس از بررسی اولیه شرکت فراب اولین پیشنهاد سرمایهگذاری بخش خصوصی در زیرساخت ریلی را در اوایل سال 1387 ارسال نمود و مدتی بعد شرکت ریلی مپنا و سپس گروه مپنا نیز آمادگی خود را برای این سرمایهگذاری اعلام نمودند.
طی سالهای ۸۸ و ۸۹ در مطالعات راهبرد صنایع ریلی در سازمان گسترش و نوسازی صنایع یکی از گلوگاههای اصلی حملونقل ریلی کمبود ظرفیت شبکه (غالبا یک خطه) تعیین شد و برای رفع آن طرح مشارکت سازمان گسترش در برقی کردن مسیرهای تهران- مشهد و تهران- تبریز پیشنهاد شد که در سال ۹۰ منتج به تشکیل کنسرسیومی با پنج عضو برای دو خطه و برقی کردن تهران تبریز شد.
با پیگیریهای انجام شده و طرح پیشنهادی سرمایهگذاری بخش خصوصی در توسعه عرضی زیرساخت ریلی، با دوخطه، برقی و علائمی کردن خطوط موجود در کمیسیون حملونقل مجمع تشخیص مصلحت در سال ۱۳۸۹ پیشنهاد مصوبهای برای درج در قانون بودجه به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردید و در همین ایام در جلسهای با حضور وزرای اسبق راه و ترابری و مدیران اسبق راهآهن و رجا با یکی از سازمانهای بزرگ سرمایهگذاری، اقتصادی بودن مشارکت بخشخصوصی در برقیکردن تهران- مشهد تشریح شد و نهایتا دو گروه اقتصادی بزرگ در نیمه اول 89 اعلام آمادگی کردند.
پس از ابراز تمایل یکی دیگر از سازمانهای بزرگ برای احداث خط سریعالسیر تهران- مشهد ضرورت تقدم برقیکردن خط موجود بر احداث خط جدید سریعالسیر این مسیر (با هزینه 10 برابر و زمان 5 برابر) تشریح گردید که نهایتا منجر به عقد اولین قرارداد سرمایهگذاری بخش خصوصی برای برقی کردن راهآهن بصورت BOT در سال ۱۳۹۰ شد.
با وجود ارزش بالای این اقدام به عنوان اولین مشارکت بخش خصوصی در توسعه ظرفیت شبکه ریلی که علاوه بر کاهش زمان سیر از ۱۲ساعت به 6 ساعت، بهرهوری ناوگان مسافری را در پله نخست دو برابر مینمود که میتوانست به بیش از سه برابر هم برسد متاسفانه چند حرکت بی هنگام از درون بخش خصوصی و راهآهن منجر به شکست این طرح شد.
نخست فشارهای عدهای (پیمانکاران عمرانی متقاضی) برای اصلاح خط قبل از برقیکردن و دوم فشار گروه دیگر (واگن سازان) برای گرفتن سفارش ساخت ۳۰۰ دستگاه واگن مسافری که در مورد اول با اشاره به کفایت قابلیت خط برای سرعت ۱۶۰ و در مورد دوم با پیشنهاد قبول سفارش ۱۰۰ دستگاه واگن تلاش شد از هزینه تراشی زائد جلوگیری شود.
اسرار راهآهن برای اخذ درصدی از درآمد هم موجب افزایش تورمی ابعاد پروژه و نتیجتا ریسکهای پروژه گردید که نهایتا در سال ۹۲ موجب فسخ اولین قرارداد سرمایهگذاری بخش خصوصی در زیرساخت ریلی شد.
البته سیاست های مترقی اصل 44 قانون اساسی، هدفی جز واگذار نمودن آنهم به سرمایه گذارانی از مردم! نداشته است و ندارد_ رهائی بخش های مختلف از سیطره ی دولت و جذب سرمایه ی سرمایه گذاران، که راه دیگری نیز، البته برای ادامه حیات اقتصادی ریلی، بجز همین واگذاری های قانونی وجود ندارد ولی مساله مهمتر این است که کدامیک از شرکتهایی که تا کنون با عنوان و ظاهرِ بخحش خصوصی، خدمات و منابع مختلف در بخش ریلی را، در دست داشته( یا دارند)_ بجز یک یا دو شرکت معدود و انگشت شمار معروف_ شرایط یک بخش خصوصی استاندارد را( برای توسعه زیر ساختهای ریلی) داشته اند و یا دارند؟_ سرمایه گذاری در بخش های حمل و نقل بالاخص بخش ریلی_ سرمایه گذاری کوتاه مدت یا حتا میان مدت محسوب نمی شود! این نوع از سرمایه گذاری ، حتما بلند مدت خواهد بود! فلذا کسانی باید وارد این عرصه شوند که در درجه اول، بنیه ی مالی قوی و در درجه بعد حتما تخصص و تجربه در این صنعت را داشته باشند،
مساله ی دیگر اینکه، چرا " مدلِ تفکیک عمودی که در یک کشور( یا حتا چندین و چند کشور!) جواب داده و موفق بوده، باید در ایران هم استفاده کرد؟ بالاخص وقتی این تجربه ، در ایران،موفق هم نبوده است!؟
بیزنس پِلَن های بسیاری هستند که می توانند راه آهن ج اا ایران را به تولید ثروت برسانند!_ و مطمئنا اساتید محترم، بر آن مدلها و پلن ها، اشراف کامل دارند، متاسفانه، مجالِ طرحِ آنها، در سازمان، داده نمی شود!_
بنده در چند مورد به شخصه شاهد بوده ام که چندین نامه و ایمیل در این موارد، اصلا خوانده نشده یا خوانده شده و بی پاسخ مانده است.
سیاست های سازمان، باید، براین تعلق بگیرد که از افکار و اندیشه ها، بهره ببرد و برای تولید ثروت و تجاری سازی، از ایده ها استفاده کرده و برای عملی شدن شان، حداقل ِ هزینه را بپذیرد!
مدل های کسب و کار زیادی هست که در ایران، و برای راه آهن دولتی ایران، در راستای جذب سرمایه گذار، موفق خواهد بود.
متاسفانه، فقط به بانگ شیون و افغان حاکی از" نمی شود" و "نمی توانیم" و...پرداخته می شود! و با تیتر درشت! چاپ :" که سرمایه گذار جذب راه آهن نمی شود"_
خیر ، چنین نیست.
هزار و یک چاره ی سود ده و کاربردی برای جذب سرمایه گذار هست و وجود دارد که متاسفانه با این شیوه ی "قفل کردن" روی یک راهکارِ منسوخ زیانده، از آنها غافل اییم!
حل این مساله، در خودِ صورتِ مساله نهفته است...
بنده اکنون چندین ماه است برای اجرائی کرده یک پروسه، نیازمندِ دسترسی به اطلاعات یک برنامه هستم، و شش ماه است که این دسترسی داده نمی شود!( به هر علتی)_ اگر اراده ای پشت سر عملیاتی شدن ایده ها نباشد، یا ضد اراده ای برای عملی نشدنشان موجود باشد، نه تنها یک نفر، که یک تیم متخصص چندین نفری هم، از حرذکت باز می ماند.
مساله جذب سرمایه و تزریق پول به بدنه سازمان ریلی، راهکارهای عملیاتی و تجربه شده بسیار دارد، که متاسفانه، دائما از قلم می افتد!
ذکر مثالی در مورد حل مساله کمک می کند تا برای این چالش راهکارهای تازه بیابیم:
فردی در هنگام بازدید از یک تیمارستان، از روانپزشک پرسید :" شما چگونه متوجه می شوید یک بیمار مشکل روحی یا روانی دارد و باید بستری شود؟
روانپزشک::" ما وان حمام را پر می کنیم و یک قاشق چایخوری، یک فنجان ؛ و یک سطل جلوی بیمار می گذاریم تا انتخاب کند با کدامیک وان را خالی کند..."
فرد گفت:" آهان! فهمیدم !آدم سالم باید با سطل خالی اش کند چون بزرگتر است...( و خندید)
روانپزشک:" نه جانم! آدم عادی، درپوش زیر آب وان را بر می دارد...!_" و ادامه داد:" شما می خواهید تخت تان کنار پنجره باشد یا..."
نتیجه گیری:
1_راه حل( سالوشن)همیشه در گزینه هاییی که پیشنهاد می شود نیست_ در راهکارهایی که ذهن ما هم به آنها عادت کرده می تواند نباشد
2_همه راه حل ها، همواره در تیررس نگاه ما نیست، لذا نباید از مشورت با دیگران، خودرا بی نیاز فرض کنیم چون فلان سمت یا پست را داریم و...
و مهمترین نتیجه:
3_ برای ارائه راه حل، هدف یادمان نرود!! در این حکایت، هدف "خالی کردن وان" است نه استفاده از ابزار پیشنهادی!!!
...............
جذب سرمایه در بدنه ی حمل و نقل ریلی و در زیر ساختهای آن، نیاز به یک فکر تازه، ایده جدیدِ عملی و پمپاژ یک خون ِ تازه در کالبد خسته و فرسوده ی ریلی دارد...
جوینده، همواره، یابنده است