چرا مردم قطار سوار نمیشوند؟
تین نیوز | اگر در یکی ۲ سال اخیر با قطار سفر کرده باشید، بهطور حتم صندلیها یا کوپههای خالی نظر شما را جلب کرده است.
تا یکی ۲ سال گذشته، این صندلیها آنچنان ارزشی برای مردم داشتند که برای پر کردن آنها حاضر بودند پشت در شرکتها، شب را به صبح برسانند و جزو نخستین نفراتی باشند که بلیت قطار میخرند اما آنطور که کارشناسان میگویند، افزایش قیمت بلیت و کاهش قدرت خرید مردم، از عوامل مهمی است که صف خریداران بلیت را کوتاه و خلوت کرده است، بهطوریکه در یک اتفاق نادر، تنها چند روز مانده به نوروز ۹۴ بیش از ۷۵درصد ظرفیت قطارها همچنان خالی بود.
مهدی ابراهیمی، مدیرعامل گروه صنعتی «لیما» و از کارشناسان صنعت ریلی کشور در گفتوگو با صمت، یکی از مهمترین عوامل کاهش استفاده مردم از حملونقل عمومی، از جمله قطار را رکود اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم میداند و معتقد است این رکود، نهتنها در حملونقل ریلی، بلکه در همه صنایع کشور مشکلاتی ایجاد کرده است. به گفته ابراهیمی تاثیر تحریم، در زندگی مردم محسوس بوده و دامنه تاثیر آن را در شرکتهای خصوصی نیز میتوان مشاهده کرد. از سوی دیگر به گفته وی، همزمان با کاهش قدرت خرید مردم، افزایش قیمت بلیت قطارها اتفاق افتاد.
افزایش هزینه شرکتهای ریلی
قطارهای مسافری، مشمول نرخگذاری دولتی است براساس قانون دسترسی شرکتهای ریلی، این شرکتها باید قیمت مدنظر خود را پیشنهاد دهند تا بعد از تصویب راهآهن، اجرایی شود. ابراهیمی با بیان این مطلب میافزاید: مشکلات ناشی از طرحهای بدون برنامه دولت گذشته مانند هدفمندی یارانهها و مسکن مهر، کشور را دچار رکود شدید اقتصادی کرده که در اثر آن، شرکتها هم ضرر کردند. وی در اینباره توضیح میدهد: بسیاری از قطعههای موردنیاز در صنعت ریلی، وارداتی است و افزایش نرخ ارز در دولت گذشته، مشکلاتی را برای شرکتها ایجاد کرد. از سوی دیگر با توجه به تحریم بانکی
و مشکلات نقل و انتقال بانکی، بحث واسطهها پیش آمد که آن نیز باعث افزایش هزینههای شرکتها شد.
این کارشناس صنعت ریلی کشور میافزاید: نمیتوان از شرکتها انتظار داشت قیمت را افزایش ندهند زیرا به این ترتیب، زیان را به دوش بخش خصوصی خواهیم انداخت که این منطقی نیست زیرا باید بسترهای تشویق سرمایهگذاران به حضور در این حوزه را فراهم کنیم. به گفته وی، اگرچه قیمت بلیت در سالهای گذشته افزایش یافته اما هنوز قیمت بلیت واقعی نشده و به حد مطلوب نرسیده و شرکتها همچنان در حاشیه زیان قرار دارند.
آنطور که ابراهیمی میگوید، در گذشته افزایش قیمت بلیت قطار هر سال با توجه به افزایش حقوق و دستمزد سالانه و بعد از پیک سفر، بین ۱۵ تا ۲۰درصد و با شیب آرامی افزایش مییافت اما در دولت گذشته، چند سال این افزایش انجام نشد که همه هزینههای ثابت نگهداشتن قیمت، روی هم انباشته شد و بر گردن بخش خصوصی افتاد.
دولت یازدهم نیز برای اینکه از سرمایهگذار حمایت کند، بخشی از عقبافتادگی سالهای گذشته را در بلیت جبران کرد و بلیت افزایش محسوسی داشت. او معتقد است، درحالحاضر شرکتها در نقطه سر به سر هستند و اگر کیفیت را افزایش دهند، باید باز هم نرخ بلیت را افزایش دهند زیرا شرکتها از راهآهن یارانه نمیگیرند و باید سود و زیان خود را بسنجند.
به گفته وی، اگر شرکت ریلی در حالت عادی سود کند، بهطور حتم برای ظرفیتهای خالی خود هم فکری میکند اما درحالحاضر انگیزهای برای اینکار ندارد زیرا بیشتر شرکتها در حاشیه زیان هستند و همین موضوع باعث شده به دنبال افزایش کیفیت نباشند.
افزایش سفر با خودروی شخصی
در کشور ما سفر در ایام محدودی انجام میشود و در بقیه ایام، قطارها ضریب اشغالی ندارند، بنابراین در مجموع شرکتهای ریلی تنها در ایام پیک سفر میتوانند بلیت را به قیمت مصوب بفروشند و در ایام غیرپیک، همواره مجبورند تخفیف ارائه دهند؛ این در حالی است که هیچ کدام از هزینههای آنها کاهش نداشته است.
نکته دیگری که این کارشناس ریلی به آن اشاره میکند، تغییر فرهنگ سفر مردم است. وی میافزاید: با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، فرهنگ سفر در کشور عوض شده و بیشتر مردم با خودروی شخصی سفر کرده و گمان میکنند سفر با خودروی شخصی هزینههای کمتری دارد، در حالی که برخی هزینههای اجتماعی و مخاطرات، ماندن در ترافیک، خستگی و... را محاسبه نمیکنند.
به گفته وی، برای بهبود این وضعیت باید اطلاعرسانی و فرهنگسازی توسط شرکت راهآهن، با همکاری صدا و سیما و سایر رسانهها انجام شود. به گفته وی، درآمد شرکتها جوابگوی هزینهها نیست، از سوی دیگر قدرت خرید مردم را هم نمیتوان افزایش داد. در این میان حلقه گمشده، حمایت ویژه دولت است. او معتقد است در زمینه رویآوردن دوباره مردم به حملونقل عمومی ازجمله حمل و نقل ریلی و کاهش سفر با خودروی شخصی، دولت میتواند یارانه را از سوخت بردارد و بهطور مدیریت شده به سفر با هواپیما و قطار اختصاص داده شود که کمترین مزیت این کار، کاهش تلفات جادهای است.
به گفته این کارشناس، با توجه به توافق هستهای اوضاع حملونقل ریلی نیز بهتر خواهد شد زیرا جادهها دیگر کشش بار ترافیک فعلی را ندارند و مردم نیز از ترافیک خسته شدهاند. در این زمینه یکی از موارد خوبی که در حال پیگیری است، خط راهآهن شمال تا آستارا است. این خط اکنون تا قزوین فعال بوده و قرار است تا آستارا ادامه پیدا کند. از سوی دیگر با لغو تحریمها درها به روی گردشگران باز خواهد شد که میتوان برای حملونقل ایمن درون کشور، آنها را به سمت استفاده از قطار سوق داد.
اتوبوس جایگزین قطار شد
اگرچه مشکلات اقتصادی خانوادهها از دلایل مهم کاهش روند مسافرتهای ریلی در چند سال گذشته است اما بحث کیفیت خدمات و میزان انعطافپذیری سرویسهایی که قطارها ارائه میدهند نیز عامل مهمی در انتخاب این شیوه سفر است. مجید بابایی، کارشناس صنعت ریلی با بیان این مقدمه، در گفتوگو با میافزاید: درحالحاضر شبکه ریلی در همه جای کشور در دسترس نیست اما جاده این امکان را دارد که در همه نقاط سرویس ارائه دهد.
بابایی معتقد است، بحث قیمت بلیت و افزایش نرخها در یکی ۲سال گذشته از مهمترین دلایل کاهش مسافران ریلی است.
او میافزاید: اگرچه قیمت بلیت افزایش یافته اما دولت همچنان قیمت را کنترل میکند. او نیز همچون ابراهیمی معتقد است در گذشته، تغییرات قیمت بلیت قطار به مرور زمان و همواره تقاضا از قیمتهای بیشتر بود و به همین دلیل ظرفیتهای ارائه شده در بخش مسافر با ضریب اشغال بالا تکمیل میشد اما بعد از آزادسازی و افزایش قیمتها در یکی ۲ سال گذشته و به دلیل ملاحظات اقتصادی، مسافران بهدنبال سرویس جایگزین هستند زیرا ممکن است در مقایسه با هواپیما و اتوبوس، قیمت بلیت برای آنها به صرفه نباشد.
آنطور که او میگوید، این یکی از موضوعاتی است که روی کاهش مسافرت ریلی اثر میگذارد. بابایی این سوال را مطرح میکند که چرا با وجود اطلاع شرکتهای ریلی از کاهش مسافران، اقدام به کاهش قیمت نمیکنند؟ پاسخ او به این سوال، مسائل اقتصادی است که بخش خصوصی با آن دست به گریبان است. این کارشناس توضیح میدهد: با توجه به سرمایهگذاری انجام شده از سوی شرکتها و با توجه به هزینههای بهرهبرداری، کاهش نرخها برای آنها به صرفه نیست.
به گفته وی، با این شرایط، اینکه چه طور میتوان مسافرت ریلی را ترویج و همزمان سرمایهگذاری برای بخش خصوصی را توجیهپذیر کرد، به رفتار دولت با بخش خصوصی و میزان حمایت از این بخش بازمیگردد که ارائه تسهیلات ارزانقیمت از جمله این حمایتهاست.
از سوی دیگر شرکتها و بخش خصوصی نیز باید به شکلی اقتصادیتری بنگاه اقتصادی خود را اداره کنند، یعنی تلاش کرده از منابع موجود استفاده مناسبتری داشته و هزینههای خود را مدیریت کنند تا بتوانند در این بازار رقابت کنند. مسئله دیگر، لزوم افزایش کیفیت خدمات است. این موضوعی است که مسافران را به انتخاب یک شیوه حملونقلی ترغیب میکند.
لزوم جوانسازی ناوگان
درحالحاضر حملونقل ریلی، بهویژه در حوزه ناوگان، سن تقریبا بالایی دارد و هنوز واگنهایی با سن بیش از ۲۵سال در کشور وجود دارد. بابایی معتقد است این مسئله نیز موجب شده خدمات ارائه شده از سوی شرکتها، چندان مطلوب مسافران نباشد. در مقابل، خدمات ارائه شده و ناوگان شیوههای حملونقلی رقیب مانند حملونقل با اتوبوس، هر روز در حال ارتقای کیفیت است. بنابراین با وجود مشکلاتی نظیر ایمنی پایینتر بخش جادهای و با توجه به خدمات بهتر و قیمت انعطافپذیرتر، مسافران به این شیوه حملونقل متمایل شدهاند.
او معتقد است یکی از راهکارهای بازگشت مسافران به بخش ریلی، سرمایهگذاری در ناوگان و وارد کردن لکوموتیوهای جدید و باکیفیت بالا در ناوگان است. مسئله مهم دیگر، سرویسهای ارائه شده از سوی شرکتهاست و به نظر میرسد در این بخش، بخش خصوصی باید نوآوری بیشتری داشته باشد و خدماتی ارائه دهد که مزیتهایی برای حملونقل ریلی در مقایسه با جادهای ایجاد شود. چنین مسائلی در نهایت به نفع حوزه ریلی و برای این بخش، درآمدزا خواهند بود.
سلام ۱ - برخی مخالفت ها بدون هیاهو و سر وصدا اما موثر و پایدار اتفاق می افتند مسئولین فعلی می گویند در دوره ی ما خیلی جزیی بلیط گران شده است اما حالا مردمی که برای قطار سر ودست می شکستند همه بلیط های آن را نمی خرند و اقبال از راه آهن برگشته است به نظر من این پویشی(کمپینی) بی صدا ولی خیلی موثر برای بیداری از خواب رویاهای نادرست مدیران فعلی راه آهن است و نشان دهنده ی نظر کارشناسانه مدیران قبلی در مقاومت در برابر افزایش قیمت بلیط توسط شرکتها می باشد ۲ - بلیط را گران کردند درعمل ولی برای جبران آن مجبور به تخفیف شدند پس ثابت نگه می داشتید. ۳ - نگرش و سواد اقتصادی مدیران فعلی دارای اشکالات اساسی است که دچار چنین خود تحریمی هایی(عدم فروش تمام صندلی ها) خود را می کنند یعنی در فضای جدا از واقعیت های جامعه زندگی می کنند.
الان ضریب اشغال قطارها ۱۰۰% است که.
قبلا هم اشاره داشتم که حمل ونقل یک پدیده اقتصادی است. اقتصاد هم الگوهای روشنی دارد که عرضه و تقاضا محوریت این الگوها را دارند. انتخاب یک شیوه حمل ونقل تابع شرائط مختلفی است. میزان تعادل در عرضه و تقاضا, قیمت, درآمد خانوار, کیفیت خدمات, خدمات جانشین. اینها عواملی است که تاثیرگذار است. اگر هدف بررسی بخش ریلی است باید مولفه های اقتصادی را در این بخش مد نظر قرار دهیم. سوال اول اینکه آیا در سالیان اخیر در بخش حمل و نقل مسافری رشد داشته ایم؟ در بخش ریلی چطور؟ برابر آمار سازمان پایانه ها تعداد جابجایی سفرهای عمومی از ۴۹۳ میلیون نفر در سال ۸۸ به ۳۸۸ میلیون نفر در سال ۹۲ کاهش یافته[۱] که حدود ۲۱ درصد کاهش را نشان می دهد. در همین دوره جابجایی مسافر در بخش ریلی از ۲۷.۷ میلیون نفر در سال ۸۸ به ۲۵.۵ میلیون نفر در سال ۹۲ رسیده که معادل ۸ درصد کاهش را نشان می دهد. تا اینجای کار میزان کاهش بخش ریلی به مراتب کمتر از بخش جاده ای بوده است. اما چرا؟ برابر گزارش مرکز آمار[۲] متوسط درآمد خانوار در سطح کشور بین سال های ۸۸ تا ۹۲ معادل ۱۲۳ درصد رشد داشته است. از طرفی کشش درآمدی تقاضا, بخش حمل و نقل را جزو کالاهای لوکس طبقه بندی می کند. این به این معنی است که با افزایش درآمد خانوار تقاضا برای حمل و نقل افزایش می یابد[۳]. اما چرا درعمل در این دوره مورد نظر با کاهش حمل و نقل مواجه بودیم؟ اولا بخشی از افزایش درآمد خانوار ناشی از تورم سالیانه نسبتا بالا در دوره مورد نظر است. در این حالت علی رغم افزایش درآمد توان خرید خانوار کاهش یافته است. در نتیجه مردم در چنین وضعیتی اولویت را به کالاهای ضروری می دهند مثل خوراک, مسکن و پوشاک. از سوی دیگر در این دوره مورد نظر در بخش ریلی طرف عرضه که همان ظرفیت سازی جدید باشد صورت نگرفت. لذا به مرور شاهد افزایش عمر ناوگان و در نتیجه کاهش کیفیت خدمات بوده ایم اما همچنان بدلیل انجماد قیمتی از سوی دولت کشش قیمتی تقاضا پائین است و تقاضا برای بخش ریلی به مراتب بیشتر از بخش جاده ای بوده و میزان اثر کاهشی در حمل و نقل ریلی کمتر از بخش جاده ای بوده است. در دولت یازدهم سیاست شناور سازی قیمت به نحوی که روند افزایشی سریع تر از قبل باشد در بخش ریلی اتفاق افتاد که البته سیاست درستی هم بود چون سرمایه گذاری برای تامین ناوگان توسط بخش خصوصی فاقد توجیه بود. اما به مرور با افزایش های صورت گرفته بخش ریلی به نقطه تعادلی جدیدی برای قیمت رسید. در این نقطه کشش قیمتی تقاضا به نحوی است که بازار در قبال تغییرات جدید قیمتی حساسیت نشان می دهد و از خدمات جانشین نظیر جاده و هواپیما استفاده می کند. در این شرائط بخش خصوصی برای توجیه پذیر شدن ادامه فعالیت نمی تواند روی قیمت مانور زیادی داشته باشد و از طرفی بدلیل افزایش هزینه هایش نیازمند نقطه تعادلی جدیدی است. پس چه باید کرد؟ دقیقا این نکته ای است که چرا مردم از قطار مثل قبل استقبال نمی کنند. ازاین جا به بعد رقابت حرف اول را می زند. رقابت در قیمت و سطح کیفی و تنوع خدمات. شرکت های ریلی نیازمند نوآوری در خدمات و ارائه وجه تمایز نسبت به یکدیگر و نسبت به سایر مدهای حمل و نقل می باشند. در این صورت می توانند امیدوار باشند با خدمات متفاوت تری بهای بیشتری از مشتری دریافت نمایند و نقطه تعادلی جدیدی بسازند.[۱] خلاصه آمارهای راهداری و حمل و نقل جاده ای کشور http: / / www. rmto. ir / SalnameAmari / %D۸%B۳%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۶%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۹%۸۷%۲۰%D۸%A۲%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۱%D۹%۸A%۲۰ - %۲۰%D۸%B۳%D۸%A۷%D۹%۸۴%۲۰۱۳۹۲ / %D۸%AE%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۸%B۵%D۹%۸۷%۲۰%D۹%۸۳%D۸%B۴%D۹%۸۸%D۸%B۱%D۹%۸A%۲۰ - %۲۰%DA%AF%D۸%B۲%D۹%۸A%D۸%AF%D۹%۸۷%۲۰%D۹%۸۷%D۸%A۷%۲۰ - %۲۰%D۹%۸۶%D۹%۸۵%D۹%۸۸%D۸%AF%D۸%A۷%D۸%B۱%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۹%۸A%۲۰%D۹%۸۵%D۸%AF%D۹%۸A%D۸%B۱%D۹%۸A%D۸%AA%D۹%۸A. pdf[۲] آمار هزینه و درآمد خانوار, ۱۳۹۲ http: / / www. amar. org. ir / Portals / ۰ / Files / abstract / ۱۳۹۲ / ch _ ntahdkhshr _ ۹۲ _ v۲. pdf[۳] بررسی آثار رفاهی افزایش قیمت گروههای کالایی درخانوارهای شهری کشور, فیروز فلاحی و همکاران ۱۳۹۲ file: / / / C: / Users / Babaei / Desktop / %DA%A۹%D۸%B۴%D۸%B۴%۲۰%D۸%AF%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۸%AF%DB%۸C%۲۰%D۸%AD%D۹%۸۵%D۹%۸۴%۲۰%D۹%۸۸%۲۰%D۹%۸۶%D۹%۸۲%D۹%۸۴. pdf
با سلام موارد ذیل جهت توجه جناب بابایی و کارشناس محترم: ۱ - کارشناس فرموده اند: " الان ضریب اشغال قطارها ۱۰۰% است که " اگر چنین است که انتشار همچین مقاله ای بی معناست پس مشکلی هست و این اظهار نظر شما علیرغم اسم و حتما شغلتان غیر کارشناسی است. ۲ - جناب آقای بابابی فرموده اند که ریزش مسافر در بخش ریلی ۲۱ درصد و در بخش ریلی ۸ درصد است در پاسخ باید گفت اگر از یک بعد ناقص نگاه کنیم این سخن درست است و اما ایراد چیست؟ شما در تحلیل خودتان بر اساس مفروضات غلط نتیجه گیری منطقی را ساخته و ارایه کرده اید و آن مفروضات غلط این است که متقاضیان حقیقی استفاده کننده از حمل ونقل ریلی و جاده ای درسال ۱۳۸۸ چقدر بوده اند اگر این حقیقت را نخواهیم لجاجت وار رد نکنیم این است که در سال ۱۳۸۸ مسافران متقاضی حمل و نقل جاده ای در سقف طلایی خود قرار داشته است یعنی ۴۹۳ میلیون مسافر متقاضی سقف در خواست ها بوده، که حمل ونقل ریلی نیز، توانایی عملیاتی پاسخگویی به تمام آنها را داشته است. اما در حمل ونقل ریلی در سال ۱۳۸۸ عدد ۲۷.۷ میلیون نفر سقف پاسخ گویی عملیاتی راه آهن بوده است نه سقف تقاضای درخواستی از سوی مسافران. یعنی شما در تحلیل آماری خود تفاوتی بین آمار متقاضیان خدمت نوع حمل ونقل و توان عملیاتی اجرایی شده در هر دو حمل ونقل ریلی و جاده ای را یکی در نظر گرفته اید و بعد با انجام یک تناسب با مفروضات اشتباه تحلیل خود را ارایه نموده اید و این بیشتر تحلیل و نظرسازی است تا چیز دیگر. اگر این جمله را جزو مفروضات صحیح تر در نظر بگیریم که: " متقاضیان حمل و نقل جاده ای در سال ۱۳۸۸،۴۹۳ میلیون نفر بوده اند و توان عملیاتی حمل ونقل جاده ای هم ۴۹۳ میلیون نفر بوده است و در سال ۱۳۹۲ این تقاضا به ۳۸۸ میلیون نفر کاهش پیدا کرده است " نتیجه و تحلیل ۲۱ درصد افت در حمل و نقل جاده ای درست است. اما در مفروض بعدی: " توان عملیاتی حمل و نقل ریلی در سال ۱۳۸۸ حدود ۲۷.۷ میلیون مسافر بوده است اما متقاضیان استفاده از حمل ونقل ریلی چند نفر بوده اند؟ " پس به تحقیق نمی توان گفت در سال ۹۲ حدود ۸ درصد ریزش در حمل و نقل ریلی بوده است اگر آمار متقاضیان در سال ۱۳۸۸ را مثلا ۳۵ میلیون نفر در نظر بگیریم این آمار متقاضیان در سال ۱۳۹۲ حدود ۲۵.۵ میلیون نفر شده است یعنی چیزی حدود ۲۸ درصد افت تقاضا در حمل و نقل ریلی با تاسف فراوان حادثشده است یعنی برند وشاخص حمل و نقل ریلی این قدر نزول داشته است نه ۸ درصد. ۳ - به نظر من با توجه به مزیت های بالقوه و بالفعل حمل ونقل ریلی متقاضیان آن در سال ۱۳۸۸ بسیار بیشتر از ۳۵ میلیون نفر بوده است و پیش یبنی حداقلی من است هر چند قبول دارم مستند نخواهد بود چون در این زمینه آمار قابل اطمینانی نیز وجود ندارد. ۴ - سوال اساسی الان چه باید باشد؟ چگونه به این روند نزولی و آسیب وارده خاتمه داده شود؟ اولین گام، بازبینی دقیق گذشته به دور از آمارسازی و جناح بازی است. با تشکر
سلام به نظر من یکی از عوامل اصلی افت متقاضیان استفاده از حمل ونقل ریلی، وضعیت فعلی اقتصاد کشور ملهم از سیاسیتهای گذشته و عدم ابتکار و خلاقیت کافی دولت در رفع موانع اقتصادی می باشد ولی سوال مهم این جاست چرا مسئولین ارشد فعلی راه آهن و کارشناسانی همچون جناب بابایی این تهدید افت تقاضا را پیش بینی و درک ننمودند تا بتوانند این تهدید را تبدیل به فرصت نمایند؟ وقتی متقاضی کم می شود رقابت زمینه اش بهتر می شود و با توجه به مزیت های نسبی و ذاتی حمل و نقل ریلی و اتخاذ سیاست های موثر می توان این چالش را به فرصت تبدیل نمود. اما سیاستهای غلط دوسال گذشته اینگونه بوده است که بلیط ها افزایش داده شد و صندلی های خالی نیز افزایش پیدا کرد مدیران راه آهن مجبور به تخفیف در بلیط ها شدند ولی بخشی از مسافران به سمت حمل و نقل جاده ای به صورت مضاعف ریزش نمود یعنی عملکرد غلط مدیریتی منجر به یک خود تحریمی در حمل و نقل ریلی از سوی خود متولیان این صنعت گردید اگر سیاست کارگزارانی که الان در راه آهن حاکم است ادامه پیدا کند سهم حمل و نقل ریلی هنوز هم کاهش پیدا خواهد کرد البته این جبر زمانه خود جلوی این سیاست ها را گرفته است. تناقض اینجاست که مدیران و کارشناسان ارشد راه آهن در طی سالها بر موضوع فراهم شدن زمینه رقابت ریل و جاده تاکید می کنند و آن را خواسته خود می شمارند اما وقتی این زمینه فراهم می شود آنها بجای افزایش همت و تلاش فرار را بر قرار ترجیح می دهند. باتشکر
سلام اگه اینا گذشته شون رو یادشون نمی رفت که از کجا بلند شدن و چه روز هایی رو داشتن اینجوری بلیط ها رو گرون نمی کردن انگار تو محله لردهای باکینگهام زندگی می کنند که اینجوری قیمت ها رو بردن بالا
سلام اگه راه آهن خدمات خحودش رو می تونست با همون قیمت حفظ کنه الان صندلی خالی نداشت هنوز هم تقاضاش خیلی زیاد بود اما همچین چیزی اتفاق نیفتاد
البته اگر سیاستها بازبینی خوبی بشه شانس حمل ونقل ریلی جهت افزایش جهشی متقاضی از جاده بیشتر است البته اگه
تمام این حرفا در گرو اینه که خدمات رسانی در یک سطح حداقل اگه زیاد هم نمیشه کم نشه
یکی از دوستان با نام مستعار " دوستدار حقیقت " مطلبی را بیان داشته اند که البته امیدوارم در آینده حداقل در موضوعات فنی و تحلیلی با نام واقعی دوستان هم آشنا شویم. در تحلیل هر رویدادی اصل اول امانت داری داده ها و دوری گزیدن از حدس و گمان است. حتی مفروضات ما هم بایستی مبتنی بر یافته های معتبر انتخاب گردد چرا که در غیر اینصورت فرضیه ای غیر واقعی و یا حداقل غیر معتبر ساخته ایم. به عنوان مثال این همکار گرامی چنین فرض کرده اند که میزان جابجایی مسافر در بخش جاده ای معادل تقاضای این بخش است و در مقابل در بخش ریلی میزان تقاضا را عدد ۳۵ میلیون نفر فرض کرده اند. در مورد فرض اول لازم به توضیح است که معادل گرفتن میزان جابجایی با میزان تقاضا به این معنی است که اولا کشش قیمتی تقاضا در بخش جاده ای معادل صفر است و ثانیا اصل جانشینی نیز کاملا نقض شده است. یعنی مسافر جاده ای بدون در نظر گرفتن مزیت های کیفی و قیمتی سایر مدهای حمل و نقل مطلقا از حمل و نقل جاده ای استفاده کرده است که چنین فرضی نمی تواند درست باشد. از طرفی در بخش ریلی فرض نموده اند که تقاضایی ۳۵ میلیونی وجود داشته و لذا میزان کاهش حمل و نقل ریلی را بجای مقایسه عملکرد واقعی آن بر مبنای میزان تقاضای فرضی خود تخمین زده اند. اگر ملاک تخمین تقاضاست که آنگاه می بایستی مطالعه ای صورت می گرفت که تقاضای بخش ریلی را برای هر دو سال ۸۸ و ۹۲ مقایسه می کرد نه اینکه دو عدد با ماهیت متفاوت را با هم مقایسه نمود(تقاضا با عملکرد) در حالیکه می بایست تقاضا با تقاضا و عملکرد با عملکرد مقایسه می شد. البته بهتر بود این همکار گرامی که از آشنایی با ایشان هم محروم هستم در تحلیل های خود حداقل به آمارها و تحقیقات قبلی در گفته های خود رفرنس می دادند تا بنده نیز بتوانم با تکیه بر اعتبار آن مراجع اگر اشتباهی در تحلیل خود داشتم بدان پی می بردم. اما نکته دیگری که مجددا تاکید دارم این است که برای تحلیل عملکرد حمل ونقل ریلی بایستی به هر دو طرف عرضه و تقاضا توجه داشت. توجه صرف به طرف تقاضا و اعمال سیاست های تعرفه ای چندان مطلوب نیست و همزمان بایستی به طرف عرضه و ظرفیت سازی های جدید نیز توجه داشت. یکی از مشکلات بخش ریلی برخلاف انچه تصور می شود که تعرفه عامل اصلی در کاهش ضریب اشغال صندلی هاست, کیفیت خدمات در ناوگان موجود است. بدلیل سیاستگذاری های غلط گذشته چه در حوزه قیمت گذاری و چه در سایر امور مرتبط با خصوصی سازی ریلی عملا فرایند سرمایه گذاری جدید برای تامین ناوگان نو با اختلال مواجه گردیده و توجیه لازم برای بخش خصوصی نداشته است. همین امر سبب افزایش عمر ناوگان و به مرور کاهش کیفیت خدمات گردیده است. اما مادامیکه تعرفه ها تصتعی پائین نگهداشته شده بودند همچنان متقاضی برای بخش ریلی بسیار بیشتر از ظرفیت های موجود بود. طی دو سال اخیر سیاست قیمت گذاری به سمت واقعی تر شدن حرکت نمود که باز هم تاکید می کنم سیاست درستی بوده است چرا که حالا می توان ادعا نمود نقطه تعادلی که بخش ریلی در آن قرار گرفته واقعی تر و نشان دهنده توان عملیاتی بخش از نظر مشتری است(نه از نظر فنی و ظرفیت واقعی قطارها). اما در این نقطه تعادلی جدید هم بخش خصوصی منفعت نمی برد چرا که اولا امکان افزایش بی رویه قیمت ها را نخواهد داشت در حالیکه همچنان تورم و افزایش هزینه ها را خواهیم داشت. ثانیا در این نقطه تعادلی موجود سرمایه گذاری جدید هم برای توسعه ناوگان جدید که می تواند برای مشتری جذابیت داشته باشد و حتی نقطه تعادلی قیمتی جدید ایجاد نماید صورت نمی گیرد چون از منظر اقتصادی توجیه ندارد. پس چه باید کرد؟ آیا با افزایش عمر ناوگان به مرور شاهد کاهش مشتری در بخش ریلی باشیم؟ یا اینکه با انجماد قیمت ها همان راه غلط گذشته را ادامه دهیم؟ دو راه حل همزمان متصور خواهد بود: اولا بسته های حمایتی دولت در تشویق بخش خصوصی برای سرمایه گذاری تامین ناوگان به معنای واقعی عملیاتی گردد. ثانیا بخش خصوصی مدیریت بهتری بر دارایی های خود اعمال نماید و با ارائه برخی خدمات نوین و نوآور جذابیت بخش مسافری ریلی را برای ایجاد نقطه تعادلی جدید قیمت افزایش دهد. سیاست جدید راه آهن در واگذاری مسولیت تمام و کمال تعیین تعرفه به بخش خصوصی در مورد ناوگان جدید را کاملا تائید می کنم و پیشنهاد می کنم امروز بهترین زمان برای تسری این سیاست حتی به ناوگان موجود می باشد. قطعا بخش خصوصی خوب می داند که خطا در قیمت گذاری به معنی از دست رفتن بازار و سپردن آن به رقبا می باشد.
به نظر من اگه بلیطها افزایش پیدا کنه به منظور تحقق یک امر حیاتی که در یک زمان مشخص انجام بگیره مفید و موثره، مثلا اگر راه آهن مشهد تهران رو در یک بازه دوساله به طور ضربتی با افزایش قیمت بلیط برقی کنن باعثیک جهش در حمل ونقل ریلی کشور میشه چون الان راه آهن مشهد تهران در پیشانی حمل و نقل ریلی قرار گرفته
آقای بابایی هر چی میتونین گرون کنین این یعنی همسایه پول بدبن تا ما مدیریت کنیم
نمایشگاه قطعات موردنیازصنعت ریلی برگزارکنیدقطعات لکوموتیوومحوروترمزوبوژِی ساخت داخل صنایع داخلی توانمندوقیمت راکاهش میدهد