از اینرو اگر نخواهیم بگوییم حملونقل ریلی گرفتار بحران هویت است، به ناگزیر باید بگوییم حملونقل ریلی گرفتار بحران مطلوبیت است. مطلوبیت این شیوه حملونقل از یکسو در نگاه سرمایهگذاران اندک است و از سوی دیگر از منظر مشتریان و کاربران آن. برای درمان این بیماری و بیرون رفتن از این بحران باید سراغ دو داروی ضروری رفت. داروی نخست، رشد و بالندگی از درون این بخش است و داروی دوم، پرورش و حمایت بیرونی.
گر دولت نمیتواند به دلیل ملاحظات اجتماعی از تمامی رانندگان کامیون این یارانه را بگیرد؛ یک راه جایگزین حداقلی این است که از شرکتهای بزرگ مصرف کننده گازوئیل، تمام یا بخشی از یارانه پرداختی را بازپس گیرد.
اولین دلیل این است که بخش حمل و نقل ریلی از منظر سرمایه گذاری، کسب و کار جذابی به شمار نمی رود و این جذاب نبودن در رقابت با دیگر گزینه های سرمایه گذاری، موجب سوق یافتن سرمایه های خصوصی به سمت گزینه های دیگر می شود.
راهبری پروژه های ریلی باید در قالب طرح جامع حمل و نقل انجام شود یعنی انتخاب و اولویت بندی پروژه های توسعه شبکه ریلی نباید منفردا و به صورت ایزوله در درون شرکت راه آهن رخ بدهد.