بازدید سایت : ۷۹۱۸۴

◄ تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش دوم

مطلبی که می خوانید زندگی‌نامه‌ی یکی از انسان‌های بزرگ و گمنام این سرزمینه کسی که شاید همه ما به او مدیون باشیم در حالی که تا به حال اسمی از او نشنیدیم! شاید این بخش یه کم طولانی باشد ولی تا آخر بخوانید خیلی حرف‌ها داره.

تین نیوز |

پس از دو سال تحصیل در دانشگاه تبریز ، وی با رتبهء اول تحصیلات خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان به پایان رساند، و به طور کامل در خدمت وزارت راه و ترابری قرار گرفت. خدمت سرسختانه، شگفت انگیز، و عاشقانه وی چنان بود که کمتر کسی توان ادامهء کار با او را داشت. بی کمترین چشم داشتی کار می کرد و به نظر تمامی کارشناسانی که مورد سؤال قرار گرفتند کار او از لحاظ فنی، سرعت، و پایین بودن هزینه در هیچ جای جهان همتا نداشت.

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش اول

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش سوم

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش چهارم

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش پنجم

در نظر او زمان کار و تعطیلی‌، عید و غیر عید، تفریح و کار هیچ تفاوتی نداشت. باور داشت، تا این مردم نیاز دارند باید کار کرد، تا این خاک نیاز دارد باید ایستادگی کرد، باید تعلیم خالصانه به آنهایی که نیاز دارند هدیه کنیم، در این مملکت نباید منتظر برگ مأموریت و حکم ماند باید سفر کرد زیرا جای جای این خاک در انتظار دستی برای کمک می باشد. پای بندی عملی به این باورها و تلاش در جهت تحقق هر چه بهتر آنها از او کوهی ساخته بود یکپارچه اراده و همت، چنانکه از هر که در مورد او پرسیدیم "صلوات فرستاد" و با صدایی پر از درد و افسوس بیان داشت که حرف زدن از او کار ساده ای نیست و بعد که در زندگی و آثار او کاوشی کردیم، متوجه شدیم که به راستی سخن گفتن از او کار ساده ای نیست زیرا با هر فرد جدیدی که مواجه شدیم، بخش نهفته ای از کارهای او را روشن کرد. یکی گفت، "چند خانوادهء محروم در فلان جای شهر تحت پوشش او بودند" یکی گفت، " عصر پنجشنبه همیشه او را در سرای سالمندان کهریزک در حال کمک به سالمندان می‌دیدم"، یکی گفت، ‌"از لحاظ طراحی پل‌های فلزی در دنیا تک بود" یکی گفت "در آسیب شناسی پل ها عجیب بود" یکی گفت، ‌"برای فلانی دست مصنوعی گذاشته"، یکی گفت،‌ "عمل قلب فلانی را او هزینه کرده است" یکی گفت،‌ " پل دویست میلیون تومانی را با حدود هشت میلیون تومان تعمیر کرده است‌"،‌ یکی گفت، "همیشه با کارگران غذا می خورد و غذای گرم خودش را به آنان می داد." این سخنان آن قدر عجیب و شگفت انگیز بود، که هنوز هم مانده ایم از چه ویژگی او بگوییم. مردی که بعد از این همه کار، سطح دانش خود را به حدی رسانده بود که با مدرک لیسانس به اساتید کار کشته تعلیم می داد. خالی از لطف نخواهد بود اگر در مورد هر کدام از ویژگیهای او مثالی یا خاطره ای از همکاران و دوستان وی ذکر شود.

او انسان کمال یافته و وارسته ای بود که کمال و وارستگی را در هیچ مکتب و مدرسه ای نیاموخته بود. در حین کار با بقیه کارگران هیچ تفاوتی در پوشش و لباس نداشت، و این وضعیت گاهی اوقات چنان بود، که هیچ کس نمی توانست وی را از بقیه کارگران متمایز کند. آقای اکبر مغانی که یکی از کارمندان دفتر تأسیسات و ایمنی راه هاست، خاطره ای از مهندس غنی زاده نقل می کند که نشان از این ویژگی زیبای او دارد: " یک روز سر پلی کار می کردیم که شخصی آمد و مشخص بود از افراد دولتی و مسئول است. پس از معرفی متوجه شدم از استانداری آمده و سراغ مهندس غنی زاده را از من گرفت و من با اشارهء دست، مهندس را به وی نشان دادم. او از من ناراحت شد، و فکر کرد که من شوخی می کنم، سرش را پایین انداخت و رفت. بعدها که متوجه شد مهندس غنی زاده همان شخص است، آمد و معذرت خواهی کرد و گفت:‌ "راستش اول فکر کردم با من شوخی می کنی، ولی من در طول عمرم چنین مهندسی ندیده ام" و من نیز به او گفتم: " و دیگر هرگز نخواهی دید."

مهندس خسرو پرویز غنی زاده انسان خود تکلیفی بود که نیاز به تکلیف دادن و حکم کردن نداشت. وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری او ویژگی‌هایی بودند که در منحصر به فرد بودن او ، نقش بسزایی داشتند. او وقتی مشکلی می دید، اسباب کار را فراهم می کرد و تا برچیدن آن، از پای نمی نشست. آقای مجید کاهه رانندهء وی خاطره زیبایی در این باره بیان می نماید: "روزی من و او با همدیگر به یک مأموریت ده روزه رفتیم و مأموریت ما این بود که تا پل مارون بین اهواز و آبادان برویم و برگردیم. در حکم مأموریت ما بیشتر از ده روز قید نشده بود و لزومی نداشت به استان‌های دیگر برویم اما ایشان همیشه دوست داشت پل‌های دیگر را ببیند به همین دلیل دو روز زودتر از تاریخ مأموریت حرکت کردیم و رفتیم به اهواز و بعد به آبادان از آنجا اضافه بر حکم مأموریت به فاو هم سر زدیم، بعد به من گفت: "مجید، من دوست دارم در ادامه مأموریت از تمامی پل‌های جاده ها دیدن کنم"، بنابراین از آنجا به استان بوشهر رفتیم و سفر خودمان را ادامه دادیم. او تمامی پل‌ها را بازدید کرد، به زیر پل‌های بزرگ می رفت و آنها را بازدید می کرد و به من نشان می داد و می گفت: "مجید نگاه کن، همهء این پل‌ها که می بینی بچه های من هستند و اگر من به اینها نرسم کسی به اینها نمیرسد." و تیرهایی که زنگ زده بود یا کنار کوله ها که نشست کرده بود را یادداشت می کرد و به مرکز استان می برد و به آنها تذکر می داد که به این بچه های من برسید تا بتوانند برای شما کار کنند. از آنجا به استان هرمزگان که در مسیر جاده های تابعه بندر لنگه بود رفتیم و تمامی پل‌های آن منطقه را نیز بازدید کرد و همان طور به آقای مهندس حسنی هم تذکرهای لازم را داد که مواظب پل‌ها باشند و گفت: "همیشه غنی زاده نیست که بتواند به بچه هایش برسد" و بعد به لارستان رفتیم و تمام پل‌های جاده های لار را نیز بازدید کرد و به مسئولین راه و ترابری آنجا هم تذکرهای لازم را داد و سپس پل خان را در نزدیکی شیراز بازدید کرد و وقتی دید آن پل نشست کرده است. با شرکت شمع گستران تماس گرفت و یک دستگاه شمع اجاره کرد و به پل خان انتقال داد تا زیر آن را از وسط پایه ای شمع کوبی کند تا هم پایه ای در وسط گذاشته شود و هم به تناژ پل اضافه شود و طول عمر پل را بیشتر کند."

تعهد و حساسیت مهندس غنی زاده نسبت به کارش چنان بود که از دشوارترین تا ریزترین مسئله در حین انجام کار غافل نمی شد. کار او در حقیقت از انجام وظیفه گذشته بود. زندگی او یک سره ایثار بود و از خود گذشتگی. مجید کاهه نکته ای بیان می کند که تعهد و حساسیت مهندس غنی زاده نسبت به کارش را نشان می دهد: " اگر پلی را می ساخت و یا تعمیر می کرد اول خودش با یک دستگاه کامیون از روی آن عبور می کرد تا اگر اتفاقی پیش بیاید اول خودش آزمایش کرده باشد و بعد دیگران استفاده نمایند. او برای پل غازیان سنگ تمام گذاشت، همیشه با همدیگر به سر پل غازیان می رفتیم و از نیروی دریایی در خواست کمک می کرد که دو عدد لباس غواصی بدهند و خودش هم لباس غواصی می گرفت و جلوتر از غواص‌ها زیر آب می رفت و پایه های پل غازیان را بازدید می کرد و ایرادهای نشست پل را بررسی می نمود. تا جایی که امکان داشت از نیروی جرثقیل برای جابه جا کردن تیرهای پل استفاده نمی کرد و تیر آهن‌ها را خودش با دست جا به جا می کرد تا یک وقت کج یا خم نشود." به راستی راز این همه تعهد، استقامت و اصرار در انحام کار به بهترین صورت ممکن، چه بود؟ آیا این ویژگیها آموختنی است؟

 

*منبع کتاب اراده های پولادین معاصر ایران نوشته حسین شریفی و سعید فتح اللهی راد

 

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.