◄ مشکلات خرید مستقیم و حمل و نقل ماشین آلات مس سرچشمه
وقتی که کار در مس سرچشمه را شروع کردم، اولین چیزی که متوجه شدم این بود که ماشین های اصلی استخراج، کامیون های یکصد و بیست تنی و بیل های مکانیکی پانزده متر مکعبی است. اینها ماشین آلات غول پیکری بودند که فقط دو کارخانه و هر دو در آمریکا و در یک شهر ساخته می شدند.
رضا نیازمند از پایه گذاران سازمان مدیریت صنعتی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. وی فردی کارآفرین، صنعت گر و مدیر اجرایی ایرانی بود و مروجان و پایه گذاران توسعه صنعتی در اقتصاد ایران یاد می شود. او همچنین کارخانجات متعدد نساجی و... را از ورشکستگی به سود آوری رساند.
در ادامه بخش دیگری از خاطرات او را می خوانیم:
خرید مستقیم و بدون مناقصه ماشین آلات مس سرچشمه
من وقتی که کار در مس سرچشمه را شروع کردم، اولین چیزی که متوجه شدم این بود که ماشین های اصلی استخراج، کامیون های یکصد و بیست تنی و بیل های مکانیکی پانزده متر مکعبی است. اینها ماشین آلات غول پیکری بودند که فقط دو کارخانه و هر دو در آمریکا و در یک شهر ساخته می شدند. در اروپا یک سازنده مشابه هم نبود. کامیون ها آنقدر بزرگ بودند که قطر چرخ های آنان چهار متر بود. هزینه خرید و یدکی و تعمیرات این ماشین ها هم قسمت اعظم خرج استخراج را تشکیل می داد. خرید ماشین آلات استخراج از طریق رسم متداول یعنی مناقصه غیرممکن بود.
من مستقیما به مدیران عامل هر دو کارخانه نامه نوشتم و گفتم برای اینکه ما گرفتار دلال و نماینده و کمیسیون و حق و حساب دادن نشویم، من پیشنهاد می کنم خریدهای خود را مستقیما و با تلکس از شما بخرم. شما هم صورت حساب خودتان را تلکس کنید (بدون واسطه) و من بلافاصله صورت حساب شما را پرداخت خواهم کرد. در ضمن برای اینکه تصور تبانی بین من و شما ایجاد نشود، شما یک حسابدار قسم خورده بین المللی با توافق من انتخاب کنید که اجازه داشته باشد دفاتر فروش شما را بازدید کند و گواهی بدهد که در طی 12 ماه گذشته شما به هیچ مشتری ارزانتر از من نفروخته اید و شما و من هم یک Afidavit (اظهارنامه به قید سوگند) بنویسیم که در معاملات بین دو شرکت سوء استفاده مالی صورت نگرفته است.
بیشتر بخوانید :
مدیران عامل هر دو شرکت بسیار استقبال کردند و بدین ترتیب دلال بازی و نمایندگی و مناقصه از بین رفت. حسابدار مورد اعتمادی که هر دو شرکت آمریکایی معرفی کردند از موسسه حسابرسی بین المللی Price Water House بود که آن روزها مشهورترین موسسه حسابداری انگلستان بود و در تمام دنیا شعبه داشت. من هم بلافاصله این موسسه را قبول کردم چون آقای حسن ابریشمی مدیر مالی من هم سه سال پس از فارغ التحصیلی در این موسسه کار کرده بود و روسای آن را می شناخت.
یک روز هوشنگ انصاری به من تلفن کرد که اعلیحضرت بسیار عصبانی هستند. گفتم چه شده؟ گفت سفیر آمریکا رفته و شکایت کرده که شما بر خلاف رسم بازرگانی نمایندگی را ممنوع کرده اید و بازرگانان ایرانی و آمریکایی ناراضی هستند. گفتم مسلما منظور، توافق من با پرزیدنت های این دو کارخانه است. گفت بله. گفتم گزارش کار را برای شما می فرستم به عرض برسانید.
تحقیقاتی که کردم معلوم شد آقای حبیب ثابت رفته بود نمایندگی این دو کارخانه را گرفته بود که برای فروش ماشین آلات بزرگ 2 درصد و برای فروش قطعات یدکی 12 درصد بگیرد که سالیانه مبالغ زیادی می شد. حالا با کاری که من کردم کار او خراب شده بود.
من گزارش مفصل نوشتم و منافع مالی این کار را حساب کردم و نوشتم. دیگر خبری نشد. گمان من این شد که ثابت شخصا به هوشنگ شکایت کرده بود و داستان سفیر آمریکا ساختگی بوده است.
چقدر کشورمان این روزها به امثال جناب نیازمند، نیازمند است!