بازدید سایت : ۴۷۹۰۱

روایتی از زندگی کلنل محمد تقی خان پسیان

پانزده سال است که در نظام خدمت کرده و فقط درسایه جدیت و کوشش درانجام وظایف و صداقت و وفاداری نسبت به مملکت بدون اینکه مطابق معمول تملق این وآن را گفته یا هدیه و تقدیمی به فلان داده و وسیله انگیخته باشم از درجه تابینی یه رتبه نایب و سرهنگی رسیده ام.

روایتی از زندگی کلنل محمد تقی خان پسیان
تین نیوز |

  زنده به خونخـــواهیت هزار سیـــاوش              گردد ازآن قطره خون که از توزند جوش

 عشق به ایران بخون کشیدت واین خون         کی کند ایرانی  ارکس است ، فرامـوش   

  هم وطنان!

پانزده سال است  که در نظام خدمت کرده و فقط درسایه جدیت و کوشش درانجام وظایف  و صداقت و وفاداری نسبت به مملکت بدون اینکه مطابق معمول تملق این وآن را گفته یا هدیه و تقدیمی به فلان داده و وسیله انگیخته باشم از درجه تابینی یه رتبه نایب و سرهنگی رسیده ام.

درجه سرهنگی من مطابق سندی که در دست دارم در برج ثور امضاء شده. خرسند و مسرور بلکه مفتخر و مغرور هستم که ترقیات اینجانب هیچ وقت در سایه دسایس و    دسته بندی ها و بعضی اقدامات دیگر نبوده و فقط فعالیت و جدیت غیرقابل انکارم رؤسا را گاهی خواهی نخواهی مجبور به حق شناسی نموده است.

من مهاجرهستم. یعنی اجداد من پس ازجنگ 1243 (هجری) و مجزی شدن قفقاز از ایران زیربار رعیتی خارجه نرفته از همه چیز خودشان صرفنظر کرده و خود را به آغوش وطن آباء و اجدادی خود انداخته اند. پدران و پدر بزرگان من همه سوگلی های رجال نامی ایران مثل میرزا تقی خان امیر  و حسنعلی خان امیر نظام  وغیره بوده اند. من خود در 1309 در تبریز متولد شده و از سنه 1317 تا 23 (قمری) درآن شهر ابتدا در منزل و مکتب و سپس چند ماهی در اولین مدرسه آن شهر که به اسم لقمانیه معروف بود به تحصیلات فارسی و عربی و منطق و مقداری از علوم جدید و السنه خارجه اشتغال داشتم.

در ششم جمادی الاولی 1324 (قمری ) به تهران آمده وارد نظام شدم و مدت پنج سال در آن مدرسه تحصیل می کردم و هنوز یک سال به اختتام دوره مدرسه مانده وزارت جنگ من و نه رفیق دیگر مرا برخلاف میل داخل خدمت نموده به تدریج تا درجه سلطانی نایل گردیدم. دراطراف قزوین جزء اردوی اعزامی برعلیه حبیب الله خان کرد بودم و در مدت شش ماه فقط دوماه حقوق گرفته  یک ماه آن را به زیردستان گرسنه مساعده دادم که هنوز قبض ها پیش من وپول نزد آنهاست.

آنها را بری الذمه می نمایم. حقوق چهار ماهه ما پیش کی و کجاست الله اعلم بحقایق الامور. پس از اختتام دوره مدرسه به درجه یاوری نایل گردیدم و داخل مدرسه صاحب منصبان ژاندارمری شده مشغول تعلیم و تربیت بودم. دمی آسوده نبودم که جنگ عمومی اوضاع را تغییر داد. بحمدالله با عده بسیار ناقابلی چون قصد و نیتی جز خدمت به وطن ورهایی مملکت از مظالم قشون تزاری نداشتم به طرد و دفع دشمن موفق گردیدم.

درمدت این کشمکش چه کشیده و چه دیدم غیر قابل تصور و حقیقت غیر ممکن التقریر و تحریر است. همینقدر باید متذکر شعرعربی منسوب به حضرت زهرا سلام الله علیها شده و بگویم:

" صبت علی مصائب لوائها ــ صبت علی الایام صرن لیا لیا ".

اگر من شرح دهم شاید حمل بر خودستایی و رجزخوانی شود. مخصوصاً درجنگ های پیش قراولی تویسرکان اسلحه و مهمات من عبارت از اشعار رزمی شاهنامه بود که بدان وسیله افراد چلیک را به کشته شدن در راه وطن عزیز ترغیب و تحریص می کردم . برای معالجه ورم کبد به آلمان رفتم . (ششم شهرشعبان 1335 ) . که هنوز معالجه به اتمام نرسیده که با استماع خبر موحش دیاله و در خون خود شناکردن افراد رشید و و با وفایم به سوی حلب و موصل شتافتم لیکن افسوس ، افسوس! صد هزار افسوس !

           من از بیـگانگان هرگز ننـالم                که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

مأیوس به برلن مراجعه کردم (20 محرم 1336 ).

برای آنکه وقت خود را بیخود نگذرانده داخل خدمت هوانوردی شدم لیکن پس از ختم شناسایی مکانیکی و 23 طیران سخت مریض شدم . ضمناً ریاضیات عالیه و موسیقی نیز تحصیل می کردم و (سه سرود ملی) و ( هفت آواز محلی ایرانی ) ازخود به یادگار گذاشته‌ام.

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: ستاره پنهان 1
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • حسام

    اخبار کامل نیست و به نظر می‌رسد فقط تا وسط متن چاپ شده و به انتها نرسیده است.