اولین روز جنگ تحمیلی در خاطرات مهندس دیشیدی
عصر روز بیست و نهم شهریور 1359 بود. مراسم افتتاح ساخت و ساز شهرک رضوی را برگزار میکردیم، شهرک رضوی در 15 کیلومتری جاده مشهد به سرخس و روبروی مزرعه نمونه آستان قدس رضوی بود.
عصر روز بیست و نهم شهریور 1359 بود. مراسم افتتاح ساخت و ساز شهرک رضوی را برگزار میکردیم، شهرک رضوی در 15 کیلومتری جاده مشهد به سرخس و روبهروی مزرعه نمونه آستان قدس رضوی بود. هدف از ساخت شهرک سکونت زارعین آن منطقه نظیر قلعه خیابان و غیره بود که البته به لحاظ معیشت و سکونت مستضعف بودند و در نظر بود برای این زارعین به اصطلاح آفتاب نشین و بهواقع مستضعف سرپناهی به صورت روستایی ساخته شود و درعین حال درآمدی هم داشته باشند. به همین منظور در طراحی این شهرک در قطعات 500 متری یک واحد مسکونی کوچک قریب به یکصد متر مربع زیربنا بههمراه یک محل برای نگهداری یک تا دو راس گاو و گوسفند نیز داشته باشند و در واقع بهمثابه یک شهرک روستایی باشد در نظر گرفته شد. این شهرک با وسعت قریب به یکصد هکتار زمین در زیر بنا و با ساخت 600 واحد مسکونی با مدرسه و فضاهای تجاری و مسجد بههمراه عملیات شهر بازی و آسفالت خیابانها با این حجم کاری فقط در مدت 9 ماه ساخته شد.
ساخت این گونه بناها در قبل از انقلاب نیز سابقه داشت و به آنها ساختمانهای زاغه نشین میگفتند از نمونه این نوع ساختمانهای زاغه نشینان تعداد 150 واحد مسکونی جنب کشتارگاه مشهد بود که در سال 43 دولت وقت میساخت و بنده نیز بهعنوان مهندس ناظر مشغول به کار بودم این ساختمانها که برای سکونت زاغه نشینان می ساختند آخر الامر نیز نصیب زاغه نشینان نگردید بلکه برای سکونت پرسنل ضعیف ژاندارمری اختصاص یافت و هنوز به همان شکل سابق موجود است و یا ساختمانهای زاغه نشینان جنب آسایشگاه معلولین و مهم تر از همه مجموعه ساختمان زاغه نشین خواجه ربیع بهطوریکه در سال 1357 نیز شاه مدفون برای افتتاح در آن محل حضور یافت علی ایحاله اینگونه مجموعه های ساختمانی در قبل از انقلاب به نام زاغه نشینان و بعد از انقلاب به نام مستضعفین ساختند.
برگردیم به جریان ساخت شهرک رضوی درهر حال با این اهداف ساختمانها ساخته و برنامه ریزی گردید که روز 29 شهریور 1359 این مجموعه با حضور ریاست مجلس شورای اسلامی که در آن موقع مرحوم آیت ا... رفسنجانی بود افتتاح شود. آن مرحوم در شهرک رضوی حضور یافت و طی مراسمی با حضور تولیت فقید و سایر مقامات افتتاح نمودند. در پایان مراسم بصورت زمزمه و نجوا مانند خبر دار شدیم که عراق بمبی را در فرودگاه مهر آباد انداخته است. شب در اخبار مشخص شد که خبر درست است و این اولین روز آغاز شروع جنگ تحمیلی بود و ما که سرخوش از ساخت و شیرینی مراسم افتتاح شهرک بودیم دیدیم اصلا از این افتتاح ذکری در اخبار نیامد و تمام اخبار مربوط به جنگ بوده که حتی امام ره فرمودند چیز مهمی نیست یک دیوانه ای سنگی را به منزل همسایه پرتاب کرده و انشاالله نتایج آنرا خواهد دید و این حلاوت ساخت و ساز افتتاح در گلوی ما ماسید و دیگر در هیچ یک از منابع خبری نشانه ای از ساخت این شهرک ندیدیم و درج اخبار آن در تحت الشعاع اخبار جنگ از بین رفت.
احداث این شهرک کلا به مدت 9 ماه طول کشید و تعداد 600 واحد بهانضمام فضاهای تجارتی و مسجد و دو باب مدرسه با شهرسازی و آسفالت خیابانها خاتمه یافت و لذا به نظر همه کاری مشترک انجام شد. بنده بهعنوان طراح و مجری در بعد از ظهر ها در کارگاه بودم و با اتومبیل شخصی خودم تردد میکردم بطوریکه در یکی از همین رفت و آمدها تصادف نموده وجلوی اتومبیلم از بین رفت مجبور شدم آن را به همان شکل به قیمت نازلی بفروشم که خسارت مهمی به بنده وارد گردید.
تجربیات بعدی دوران خدمتم به من آموخت که در فرهنگ کاری ما یاد نگرفته ایم که از خدمات دیگران تشکر کنیم و اصطلاحاً زبان تشکر نداریم ولی در عوض در انتقاد تخریبی و نه سازنده کوشا هستیم. این نکته در موقعی که منافع ما دخالت داشته باشند شتاب بیشتری مییابد مثلا در همین شهرک میگفتند به جای آنکه در دیوارها آجر کار کننند از قوطی های حلبی روغنی ساختمان کرده اند و اگر کوچکترین نقصی میدیدند بسیار بزرگ جلوه میدادند مثلاً چرا سوراخ دستشویی گرفته است چرا دستگیره قفل ها درست کار نمیکرد. خلاصه فرهنگ تخریبی مان بسیار زیاد و اگر خدای ناکرده واقعا نقصی هم دیده میشد آنوقت واویلا بود یادم میآید چون در جریان انقلاب قیر مرغوب تولید نمیشد و ما جزو اولین مصرف کننده قیر بعد از انقلاب برای ایزولاسیون بام بودیم. با تلاش زیاد مقداری قیر تهیه و بامها را اندود نمودیم ولی غافل از اینکه این قیرها در مدتی که مانده بود خاصیت چسبندگی خود را از دست داده و چون مهرماه ساختمانها تحویل داده شد با اندکی باران پائیزی تعدادی از آنها در سقف ها رطوبت داده و خود این موضوع پیراهن عثمانی برای شدت انتقاد بود در شبی که کمی باران آمد صبح آن تولیت فقیه ما را توبیخ کردند که چه کرده اید و میگفتند نگذاشته شب را استراحت کنم و تلفنی مزاحم بودند که سقف ساختمانها آب میدهد....