◄ همین که احترام و قدردانی دیدم برایم کافی است!
متواضعانه ذکر کرد همین که من وارد ساختمان وزارت راه شده و احترام و قدردانی دیدم برایم کافی است و خداحافظی کرد و رفت.
اوایل سال ۱۳۷۲یک روز صبح ساعت حدود ۸.۳۰ اولین روزهایی که به مدیریت روابط عمومی وزارت راه و ترابری (واقع در خیابان طالقانی بعداز تقاطع ولی عصر )منصوب شده بودم در حین ملاحظه کارتابل نامه ها، منشی دفتر اطلاع داد پیرمردی به نام آقای شالچیان آمده و تقاضا دارد مدیر را ببیند.
مرحوم شالچیان با عصا و قامت نسبتا خمیده وارد دفتر شد. سایر کارکنان هم با شنیدن نام ایشان مشتاق دیدار بودند.
اینکه کارکنان دفتر به نام ایشان آشنایی و بعضا خاطره داشتند، برایش خوشایند و با لبخند شادمانی و اظهار رضایت همراه بود.
کار اداری شخصی مختصری در یکی طبقات ساختمان داشت که همکاران انجام دادند و در فرصت اندک به وجود آمده به صرف چای به نقل خاطرات و تجارب ارزشمند پرداخت.
موقع خداحافظی عرض شد در صورت تمایل به دیدار وزیر (مهندس سعیدی کیا) یا معاون راهداری (مهندس هوایی) یا معاون راهسازی (مهندس حلوایی) برویم.
متواضعانه ذکر کرد همین که من وارد ساختمان وزارت راه شده و احترام و قدردانی دیدم برایم کافی است و خداحافظی کرد و رفت.
* مدیرکل اسبق سازمان راهداری
تو را به فاطمه زهرا جواب بدین لطفا
تورا خدا جوابمو بدین با صابخونه سر رهن منزل به مشکل بر خوردیم پول رهن منزلم هشت ملیونه بهمون گفت که باید پنجاه ملیون بدین