◄ خلیج فارس: شاهراه ارتباطی هخامنشیان
ایرانیان در دوره هخامنشی با تصرف قلمروی امپراتوری بابل و لیدی و دسترسی به یکی از مناطق مهم اقتصادی دنیای قدیم یعنی بینالنهرین و کرانههای شرقی دریای مدیترانه و مصر، تجربه هزار ساله دریانوردی اقوام گوناگون در این نواحی را به ارث برده و در جهت تقویت این میراث گرانبها قدمهای موثری برداشتند؛ عمده این اقدامات در جهت تسهیل امور بازرگانی دریایی و بهرهگیری از مسیرهای دریایی صورت پذیرفت. این روند با روی کار آمدن داریوش در سال 522ق.م وارد مرحلهای تازه تازه شد.
خلیج فارس: شاهراه ارتباطی هخامنشیان
ایرانیان در دوره هخامنشی با تصرف قلمروی امپراتوری بابل و لیدی و دسترسی به یکی از مناطق مهم اقتصادی دنیای قدیم یعنی بینالنهرین و کرانههای شرقی دریای مدیترانه و مصر، تجربه هزار ساله دریانوردی اقوام گوناگون در این نواحی را به ارث برده و در جهت تقویت این میراث گرانبها قدمهای موثری برداشتند؛ عمده این اقدامات در جهت تسهیل امور بازرگانی دریایی و بهرهگیری از مسیرهای دریایی صورت پذیرفت. این روند با روی کار آمدن داریوش در سال 522ق.م وارد مرحلهای تازه تازه شد. سه اقدام اساسی داریوش در سالهای نخستین حکومت، تاثیر بسیار مهمی بر ساحل نشینان خلیج فارس و تجارت دریایی آن برجای گذاشت. نخستین آن، آرام کردن ایالتهای پس کرانهای خلیج فارس و تجارت دریایی آن برجای گذاشت. نخستین آن، آرام کردن ایالتهای پسکرانهای خلیجفارس در سال 520ق.م به دنبال شورشهای گسترده، دومین اقدام، فتح هند و سواحل آن در سال 517ق.م و اعزام یک گروه اکتشاف دریایی به خلیج فارس و اقیانوس هند و دریای سرخ، و سومین اقدام او، حفر کانال سوئز در سال 497ق.م. و اتصال خلیجفارس به دریای مدیترانه از طریق ایجاد یک آبراه بزرگ در مصر بود. این اقدامات بخشی از برنامه گسترده و کلی بازرگانی و اقتصادی داریوش محسوب میشد که لازمهاش ایجاد امنیت در نواحی پسکرانهای و ایجاد راه آبی پیوسته تجاری از بنادر رودخانه سند تا بخشهای شمالی دریای سرخ بود. از این رشته تمهیدات و تدابیر سودگرایانه همراه با دوراندیشی حیرتانگیز آشکار است که داریوش نسبت به اهمیت قدرت دریایی در اقیانوس هند و خلیج فارس اشراف و آگاهی کامل داشته و پی برده بود برای شاهنشاهیای بزرگ که بر پل زمینی خاورمیانه سوار است، تسلط بر کشتیرانی در اقیانوس هند و خلیجفارس تا چه اندازه اهمیت دارد.
نخستین تاثیرات اقدامات داریوش برای تسهیل امور تجارت دریایی، در رشد و آبادانی و رونق خلیجفارس و جزایر و بنادر آ« نمود یافت. با حفر کانال سوئز، کشتیها و دریانوردان خلیج فارس میتوانستند کالاهای خود را به طور مستقیم به بنادر دریای مدیترانه حمل کتتد و از آن طرف نیز فراوردههای مورد نیاز خود را تامین نمایند. البته در اینجا باید به جبهه شرقی خلیجفارس یعنی سرزمینی که در محدوده هند باستان قرار داشته نیز اشاره کرد که این سرزمینها توسط داریوش (522 تا 486ق.م) فتح شده و امکان مراودات دریایی از طریق کرانهنوردی بین سواحل خلیجفارس و هند بیش از پیش فراهم شده است. "ویلم وخل سانگ" در مقاله خود ضمن بررسی همه شواهد باستانشناسی و تاریخی دوره هخامنشیان، دو نتیجه مهم به دست آورده است: نخست اینکه عبارت "هیندوش" که در کتیبههای مختلف هخامنشی دیده میشود، منطبق بر ناحیه پنجاب بوده و همه این اشارات را در کنار هم بگذاریم، بدان معناست که نفوذ هخامنشیان به هر شکل تا جنوب پاکستان امروزی و حتی شاید فراتر از آن توسعه یافته است." گسترش نفوذ هخامنشیان به سواحل سند که همسایه شرقی سواحل خلیجفارسبوده است، امکان توسعه تجارت دریایی در این مسیر را بیشتر کرد؛ شناسایی و اکتشاف مناطق دریایی برای داریوش از چنان اهمیتی برخوردار بود که به دستور او نخستین هیات اکتشافی سواحل و بنادر خلیجفارس و هند به کرانهها و جزایر و بنادر اعزام شد. فرمانده گروه اعزامی پس از بازگشت به یونان، اطلاعات خود را از این سفر دریایی، در کتابی با عنوان پریپلوس یا "گردش با کشتی" جمعآوری کرد و این دفتر منبع تمامی آگاهی یونانیان از دریانوردی شرق شد و همچون نمونهای عالی از یک گزارش جغرافیایی، مورد تقلید و توجه جغرافینویسان بعدی قرار گرفت. داریوش اول پس از تسخیر ایالت سند و هنگام بازگشت به ایران، به "اسکیلاس" یکی از فرماندهان خود از اهالی شهر کاریانده بندری در بخش یونانی آسیا در "کاریه" ماموریت داد که با چند کشتی جنگی ایرانی، سراسر سواحل سند و خلیجفارس و دریای سرخ را جستجو و درباره آن گزارشی تهیه کند. "کاریه" یکی از شهرهای جنوب غربی آسیای صغیر همانند "فنیقیه" بخش اعظم ملوانان و دریانوردان هخامنشی را تامین میکرد. گروه بزرگی از اهالی "کاری" توسط داریوش به خلیج فارس منتقل شدند تا در آنجا به فعالیت دریانوردی بپردازند. در پاییز سال 515ق.م، "اسکیلاکس" سفر تحقیقاتی خود را از ناحیهای در سند به نام "کاسپاتیروس" آغاز کرد. او از طریق رودخانههای آن به سمت جنوب تا اقیانوس هند پیش رفت و پس از رسیدن به اقیانوس هند به خلیج فارس وارد شد و سواحل جنوبی بلوچستان-مکران و عمان را مورد تفحص قرار داد، از آنجا به سمت دریای سرخ رفت و توانست شبه جزیره عربستان را دور بزند و پس از سی ماه مسافرت دریایی به ساحل مصر و کانال سوئز برسد. او گزارشی را برای داریوش اول تنظیم کرد. متاسفانه اصل این گزارش از بین رفته است اما "هکاتئوس" ملطی از آن در اثر جغرافیایی خود استفاده کرده است و هرودت و دیگران از آن منبع نقل قول کردهاند. داریوش از این اقدام خود اهداف عملی را در نظر داشته است. هرودت هوشیارانه در این مورد مینویسد: "قسمت عمده آسیا را داریوش کشف کرده است." اعزام هیات اکتشافی "اسکیلاس" به این منطقه- که سفرش را از سواحل سند به سمت به خلیجفارس آغاز کرد- بیانگر آگاهی داریوش از اهمیت مسیرهای دریایی این ناحیه و توجه او به شناخت هر چه بیشتر سواحل و جزایر آن بوده است. فتح سرزمین هند سبب ایجاد روابط بازرگانی با بومیان شد و کشتیهای کوچک بین دهانه رود سند و خلیج فارس به سهولت رفت و آمد میکردند. از دیگر سو اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد که هدف اصلی داریوش از حفر کانال سوئز در وهله نخست رونق بخشیدن به تجارت بنادر خلیج فارس و در مراحل بعد تفوق دریایی بر مدیترانه و سهولت حملونقل کالاها در امپراتوری بزرگ ایران بوده است. او با درایت و هوشیاری تمام توانست با این اقدام شایسته، مسیر حملونقل کالاها را که قبلا از بنادر شمالی خلیجفارس به بابل و سپس نواحی شرقی مدیترانه و یونان میرفت، به نفع بنادر پاییندست خلیجفارس تغییر دهد. به عبارت دیگر حفر کانال سوئز موجب وارد آمدن خسارت زیادی به بابل و دیگر شهرهای مسیر زمینی تجارت خلیجفارس به سواحل مدیترانه میشد. از این رو برخی از محققین این اقدام داریوش را با هدف ضربه زدن به تجارت پررونق بابل ارزیابی کردهاند. "کندی" در مقاله خود با عنوان "تجارت اولیه بابل با هند" در این مورد مینویسد:
سقوط بابل همزمان با روی کار آمدن داریوش آغاز میشود؛ بابلیها دوبار بر او شوریدند و سالیان دراز مستقل بودند و داریوش آنان را تنبیه کرد، از آغاز قرن پنجم میلادی، بازرگانی رو به کاهش و ترعهها رو به خرابی نهاد؛ از این زمان به بعد زوال بابل ادامه یافت و کلدانیها تجارت خود را به تدریج به دیگر نواحی منتقل ساختند.
درباره اهمیت جایگاه خلیج فارس و نواحی پسکرانهای آن، "هنکلمن" در مقالهای با عنوان "هارتلند هخامنشیان: منظر باستانشناسی و تاریخ"، ضمن بررسی موقعیت جغرافیایی سکونتگاههای سلطنتی هخامنشیان در شوش و پاسارگاد و تئوکه و گابه مینویسد:
استرابو در کتاب جغرافیای خود مینویسد: "آنان بیش از همه شوش را که اقامتگاه سلطنتی بود میآراستند و تزیین مینمودند و به اندازه کمتری در پرسپولیس و پارسارگاد بودند و خزانه سلطنتی و انبار و مقابر آنان در اینجا بود، در سرزمینی که آبا و اجدادشان در آنجا بودهاند و علاوه بر اینها کاخهای سلطنتی و انبار و مقابر آنان در اینجا بود، در سرزمینی که آبا و اجدادشان در آنجا بودهاند و علاوه بر اینها کاخهای سلطنتی دیگری هم داشتهاند که در گابه در بخشهای شمالی پارس و دیگری در ساحل نزدیک منطقه تائوکی قرار داشته است." انتخاب فهرست کاخهای سلطنتی از طرف استرابو به هیچوجه تصادفی نبوده است، شوش پرسپولیس و گابه و تائوکی نقاط اصلی در مسیر جاده شاهی قرار داشت که از قلب سرزمینهای هخامنشی عبور میکرده است. یکی از این جادهها از بابل و از طریق شوش و پرسپولیس به شرق و دیگری از همدان و از طریق گابه به سمت جنوب تا تئوکه در ساحل خلیجفارس میرفته است این جادهها و مسیرهای تقاطع آنها طرح تقسیمبندی اداری را نشان میدهد که مرکز آن در پرسپولیس قرار داشته است.
از مدارک تاریخی و باستانشناسی بر میآید که با روی کار آمدن هخامنشیان فصل جدیدی در مراودات دریایی و تاریخ دریانوردی ایران آغاز شد؛ با توجهی که شاهانشاهان هخامنشی به خلیجفارس و مناطق پسکرانهای آن را از خود نشان میدادند، بنادر و جزایر آن رونق یافتند و خلیجفارس به عنوان مهمترین شاهراه ارتباطی شاهنشاهی هخامنشیان از جایگاه ویژهای برخوردار شد.
منبع: اطلس تاریخ بنادر و دریانوردی ایران
ادامه دارد