◄ مناسب ترین مسیر کریدور جنوب شمال کدام است؟
تکمیل کریدور جنوب–شمال می تواند ایران را به مسیر اصلی ترانزیت کالا میان روسیه و آب های گرم اقیانوس هند بدل کند؛ ظرفیتی که بنادر شمال کشور نقشی کلیدی در آن دارند.
در دو دهه اخیر، موضوع فعال سازی ظرفیت ترانزیتی ایران در کریدور جنوب–شمال بارها در ادبیات رسانه ای دولت ها مطرح شده است؛ اما آمار و ارقام وعده داده شده هنوز به واقعیت تبدیل نشده اند. تکمیل این کریدور می تواند دسترسی روسیه و کشورهای اروپای شمالی را به آب های گرم اقیانوس هند فراهم کند؛ موضوعی که از دیرباز یکی از چالش های ژئوپلیتیکی روسیه بوده است.
به گزارش تین نیوز، کریدور بین المللی جنوب–شمال (INSTC) یکی از پروژه های کلیدی در معادلات ژئوپلیتیک و اقتصاد جهانی است. این مسیر با هدف اتصال روسیه و کشورهای اروپای شمالی به آب های گرم اقیانوس هند طراحی شده و می تواند جایگزینی کارآمد برای مسیرهای سنتی تجارت بین الملل باشد. ضعف جغرافیایی روسیه در دسترسی به آب های آزاد، این کشور را از دیرباز به سمت جستجوی راه های جنوبی سوق داده است؛ موضوعی که حتی در جنگ های ایران و روسیه در دوره قاجار نیز ریشه داشت.
از زمان امپراتوری روسیه تزاری، تلاش برای رسیدن به آب های گرم جنوبی یکی از اهداف راهبردی این کشور بوده و حتی در جنگ های ایران و روسیه در دوره قاجار نیز نقش مهمی ایفا کرده است. امروز نیز این هدف در قالب سه مسیر ترانزیتی از طریق ایران دنبال می شود:
مسیر قفقاز
این مسیر از بندر شهید رجایی بندرعباس آغاز شده و با عبور از رشت به آستارا می رسد. پروژه رشت–آستارا حلقه مفقوده این مسیر است که با تأخیر مواجه شده. تنش های سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان و درگیری های قفقاز جنوبی، آینده این مسیر را با تردید روبه رو کرده است.
- مزیت: کوتاه ترین مسیر زمینی از بندرعباس به آستارا و اتصال مستقیم به روسیه.
- چالش: تنش های سیاسی ایران–آذربایجان و درگیری های قفقاز جنوبی، امنیت این مسیر را شکننده کرده است.
- نتیجه: در کوتاه مدت، قابلیت اتکا محدود دارد.
مسیر آسیای میانه
این مسیر از طریق ترکمنستان و قزاقستان به بخش مرکزی روسیه متصل می شود. خطوط ریلی سرخس و اینچه برون فعال هستند و در طرح «یک کمربند یک جاده» چین نیز نقش دارند. همچنین خط ریلی چابهار–مشهد در حال تکمیل است. هرچند این مسیر برای مراکز صنعتی غرب روسیه توجیه اقتصادی ندارد، اما می تواند برای انتقال گاز روسیه به هند، چین و جنوب شرق آسیا اهمیت ویژه ای داشته باشد.
- مزیت: اتصال ایران به ترکمنستان و قزاقستان و پیوند با طرح «یک کمربند یک جاده» چین.
- چالش: فاصله زیاد تا مراکز صنعتی غرب روسیه (مسکو و سن پترزبورگ) و هزینه بالای انتقال کالا.
- فرصت: مناسب برای انتقال انرژی (گاز روسیه) به هند، چین و جنوب شرق آسیا.
مسیر دریای خزر
دریای خزر فرصتی برای دور شدن از تنش های قفقاز فراهم می کند. بندر آستاراخان روسیه، بزرگ ترین بندر این کشور در خزر، ارتباط مستقیم با ایران دارد و از طریق رود ولگا و کانال ولگا–دن به دریای سیاه متصل می شود. اتصال ریلی بندر کاسپین به رشت می تواند مسیر مستقیم ایران–روسیه را تکمیل کند و جایگاه بنادر شمال ایران را در ترانزیت منطقه ای پررنگ تر سازد.
- مزیت: ارتباط مستقیم ایران با بندر آستاراخان روسیه و اتصال به رود ولگا و کانال ولگا–دن.
- فرصت: تکمیل اتصال ریلی بندر کاسپین به رشت، مسیر مستقیم ایران–روسیه را فراهم می کند.
- نتیجه: امن ترین و اقتصادی ترین گزینه برای تقویت جایگاه ایران در ترانزیت منطقه ای.
جایگاه بنادر شمال ایران
بنادر شمالی ایران (انزلی، کاسپین، نوشهر و امیرآباد) می توانند به هاب ترانزیتی کریدور جنوب–شمال تبدیل شوند. اتصال این بنادر به شبکه ریلی کشور، علاوه بر افزایش ظرفیت ترانزیت کالا، ایران را به حلقه ای کلیدی در زنجیره تأمین جهانی بدل خواهد کرد.
پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی
- برای ایران: افزایش درآمدهای ترانزیتی، تقویت جایگاه ژئوپلیتیک و کاهش وابستگی به مسیرهای پرتنش قفقاز.
- برای روسیه: دسترسی پایدار به آب های گرم و مسیر جایگزین برای تجارت با هند و جنوب آسیا.
- برای منطقه: ایجاد رقابت جدید با مسیرهای سنتی مانند کانال سوئز و افزایش اهمیت خزر در معادلات انرژی و تجارت.
هر سه مسیر قفقاز، آسیای میانه و دریای خزر مزایا و چالش های خاص خود را دارند. توجه به ظرفیت بنادر شمال کشور و تکمیل زیرساخت های ریلی می تواند ایران را به بازیگری کلیدی در کریدور جنوب–شمال تبدیل کند.
سلام
الف) مسیر قفقاز بدلیل تنش نظامی و همین طور قطع اتصال ریلی فعلا قابل استفاده نیست و تا بخواهیم این راه آهن را بسازیم مرغ ترانزیت بار روسیه از قفس خواهد پرید. فرصت استفاده از ترانزیت بار روسیه به هند در همین دوره جنگ اکراین است و معلوم نیست که با پایان جنگ این فرصت ترانزیت همچنان پا بر جا باشد ؛ لذا برای ساخت راه آهن وقت نداریم.
ب) مسیر دریای خزر یک حمل و نقل ترکیبی را میطلبد که زیر ساخت های آن فعلا در دسترس نیست و یا کافی نیست.
راه حل عاقلانه استفاده از مسیر آسیای میانه (قزاقستان و ترکمنستان) است. این مسیر آرامش سیاسی و نظامی دارد ، مسیر کاملا ریلی ست و نیازی به حمل و نقل ترکیبی نیست . گیرم که مسیر کمی طولانی باشد.
بنظرم اگر واقعا دنبال ترانزیت بار روسیه از مسیر کوریدور شمال جنوب هستیم ، نباید کار را معطل ساخت ریل رشت آستارا و یا تامین کشتی رو – رو و امکانات تخلیه و بار گیری در بنادر بکنیم. همین الان اتصال مسکو به بندر عباس از طریق ریل در دسترس است. تاخیر موجب پشیمانی ست.
من دلایل اقای قصابیان قبول دارم ،
اما اینده دار ترین مسیر ، مسیر دریای خزر هست ، الان اسرایئل در ترکمنستان سفارت افتتاح کرده ، اسیای مرکزی هم در ژئوپلتیک جهانی هارتلند محسوب میشود ،
یعنی رقابت های ژئوپلتیک نباید دست کم گرفت.
بخاطر همین بنظر بنده ، دریای خزر آینده بهتری دارد ، چون کمترین حق ترانزیت و کشور مزاحمی دارد و هم حجم انتقال بسیار گسترده خواهد شد .
در خط اسیای مرکزی که فعلا سهل الوصول ترین هست در مقطع زمانی فعلی مناسب هست اما بلند مدت برای ما صرفه ندارد ، چون حتی اگر ۲ کشور موافق باشند یک کشور مخالفت کند و یا درگیری شود ، کما که تجربه ترانزیت ریلی ازبکستان تاجیکستان یادمان بیاید ازبکها محموله های نیروگاهی توقیف کردند و یا حتی قفقاز ، کل خط ترانزیت قطع میشود .
اما در دریای خزر ایران و روسیه مستقیما بدون واسطه باهم ترانزیت خواهند کرد .
دید کارشناسان راه اهن ، فنی هست اما ما از زاویه ژئوپلتیک و سیاسی هم انرا میسنجیم ، اسیای مرکزی ذاتا منطقه ای پرتنش هست ،
۱- وجود طالبان در افغانستان و گروهک های تکفیری در اسیای مرکزی ،
۲-خشکسالی ،
۳-شورش ها و کودتا های مردمی
، ۴- پایگاه های نظامی ابر قدرت های فرامنطقه ای مانند چین آمریکا و روسیه ،
۵- درگیری های مرزی بین کشورها نظیر تاجیکستان قرقیزستان ، ازبک ها با قزاقها و تاجیک ها و ...
۶- گسترش ناتو به سمت گرجستان و اسیای مرکزی
باید ریسک های این خط مسیر در نظر بگیریم . ایجاد مسیر دریایی خزر ، یک فرصت برای گسترش بنادر و کشتیرانی ایران هست که نباید این موقعیت را دست کم گرفت.
پیشنهاد من اینه ۶۰ تا ۷۰ درصد بار ترانزیت به دریای خزر منتقل کرد و تنها ۳۰ درصد به خط ریلی اسیای مرکزی اختصاص داد ، اینگونه ریسک این مسیر و وابستگی به ان کاهش داد.
نزدیکترین مسیر اتصالی که همزمان با یک تیر دو نشان میزند اتصال از طریق جلیل آباد جمهوری آذربایجان به گرمی مغان در شمال استان اردبیل از طریق خرمشهر است که هم نسبت به مسیر آستارا - بندرعباس و هم جهت اتصال به خاورمیانه از طریق خسروی حداقل ۱۰۰۰ کیلومتر کوتاهتر است .
سلام
من هم با نظر جناب قصابیان موافقم ، در حال حاضر روسیه با دو کشور واسطه قزاقستان و ترکمنستان که بر روی هر دو کشور نفوذ و توان فشار زیاد دارد می تواند به مرزهای ایران در سرخس و خصوصا نزدیکترین مرز ریلی در اینچه برون و آبهای خلیج فارس دسترسی داشته باشد ، به لحاظ ژئوپلیتیکی هم اگر در نظر بگیریم بدلیل وابستگی ریلی بیشتر کشورهای آسیای میانه به روسیه به لحاظ فنی و پشتیبانی ناوگان و تکنولوژی ریلی ، این کشورها توان اختلال در مقابل روسیه را ندارند هر چقدر که غرب در آنها نفوذ کرده باشد باز هم شرایط آنها با اوکراین ، گرجستان و همسایگان غربی روسیه خیلی تفاوت داشته و هژمونی روسی در شرق و آسیای میانه به مراتب قوی تر از غرب آن است ، همچنین در سالهای اخیر کاهش سطح و عمق آب خزر و عقب نشینی دریا و کاهش عمق آب در بنادر بخصوص در قسمت جنوبی دریای خزر که بنادر ایرانی قرار دارند (بر اساس آخرین اطلاعات سالانه کاهش ۲ متری ) و همچنین توان اختلال در دریا توسط غرب از طریق آذربایجان ، مواج و طوفانی بودن دریا در ایام زیادی از فصل زمستان و ... هم بایستی در سرمایه گذاری دراز مدت بر روی دریا در نظر گرفته شود، همچنین توان لجستیکی و ظرفیت ریل و جاده های شمالی در حمل ترکیبی از دریا .
جرچه در حال حاضر بزرگترین بندر شمالی ایران در امیرآباد هم به ریل متصل است و هم توان و ظرفیت بیشتری نسبت به سایر بنادر شمالی دارد که می توان از ظرفیت آن استفاده نمود ، به هر حال به نظر می رسد همانطور که چین نیز به همین استراتژی روی آورده ، تمرکز بر روی زمین و سرمایه گذاری بر روی توان لجستیکی ریلی بسیار کارگشاتر از سایر روشها باشد ، گرچه این نظر به معنای درنظر نگرفتن روش دریایی نیست و به تناسب بایستی از همه روشها و مدها بهره گرفت.
به هر حال همین حالا هم شرایط برای ترانزیت بار روسیه فراهم است ولی به نظر مشکل چیز دیگریست !!!