ترس از لرزه پایتخت
باز هم زلزله! این پدیده وحشتآور و این بار در غربیترین نقطه کشورمان با قدرت ۷/۳ ریشتر حلبچه و سلیمانیه عراق و استان کرمانشاه را به لرزه درآورد و هر لحظه برآمار کشته و مجروحان اضافه میشود. تجربه تلخ و اندوه بار این پدیده طبیعی در هر نقطه از این سرزمین پهناور، زنگ خطری است که برای پایتختنشینان هر بار بلندتر از قبل به صدا در میآید.
باز هم زلزله! این پدیده وحشتآور و این بار در غربیترین نقطه کشورمان با قدرت ۷/۳ ریشتر حلبچه و سلیمانیه عراق و استان کرمانشاه را به لرزه درآورد و هر لحظه برآمار کشته و مجروحان اضافه میشود. تجربه تلخ و اندوه بار این پدیده طبیعی در هر نقطه از این سرزمین پهناور، زنگ خطری است که برای پایتختنشینان هر بار بلندتر از قبل به صدا در میآید.
«کوچههای تنگ و تاریک بافت فرسوده، امان امدادگران را بریده است و آنها نمیتوانند به مردمی که دارند زیر آوار، نفسهای آخر را میکشند، کمک کنند. در شمال شهر هم یا ساختمانهای شیشهای بر سر مردم فرو ریختهاند یا برجهای که بیضابطه بالا رفته بودند، بیضابطه پایین آمدهاند و راه را بر امدادگران بستهاند...» این شاید تصویری از نخستین دقایق بعد از زمینلرزه احتمالی پایتخت باشد. زلزلهای که مدتهاست کارشناسان درباره آن هشدار میدهند و پای آن حتی به سخنان مدیران شهری نیز باز شده است. در میان تمام گمانهزنیها درباره زلزله پایتخت که راست و دروغ را در هم تنیده دارد، به جز متخصصان امر، کمتر کسی به ناایمن بودن بافت قدیم و جدید شهر فکر میکند و کمتر کسی میداند اگر روزی تن پایتخت بلرزد، چه میشود.
بافت آسیبپذیر شهری
ایران از نظر وضعیت زمینشناختی از جمله کشورهای مستعد وقوع سوانح طبیعی در جهان و از دیدگاه خطر زلزله، فلات ایران دارای توان لرزهخیزی بالایی است و گسلهای فعال و متعددی در محدوده آن قرار دارند. زلزلههای شدیدی در گذشته در ایران رخ داده که آسیبهای زیادی بهدنبال داشته است. در همین زمینه، تهران نیز در یک منطقه لرزهخیز در کوهپایههای البرز و در محاصره تعدادی گسل فعال قرار دارد و در طول تاریخ، چند زمینلرزه مخرب را تجربه کرده است؛ نتایج ارزیابیهای زلزلهشناسان نیز از احتمال وقوع زمینلرزهای قوی در این منطقه حکایت دارد. این درحالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان بافت شهری تهران برای روبهرو با زلزله احتمالی بسیار آسیبپذیر و ناکارآمد است و در چند سال گذشته، این وضع بسیار بدتر شده است. درحقیقت خسارتهای ناشی از زلزله در بافتهای شهری، تابعی از عناصر مختلف مانند شدت زمینلرزه، آسیبپذیری ساختمانها، ایمنی بافت کالبدی و آمادگی فرهنگی اجتماعی ساکنان در برابر زلزله است. این در حالی است که یک بافت شهری ایمن باید از نظر مکانیابی موقعیت بناها (بهویژه بناهای عمومی مانند مدارس، بیمارستانها و بناهای حکومتی) براساس اصول و مطالعه ساخته شود. از سوی دیگر تغییرات ایجاد شده توسط مدیریت و صدور مجوزهای شهری از مهمترین مواردی است که میتواند در یک بازه زمانی، شهر را به سمت ایمنتر شدن یا آسیبپذیری بیشتر برد.
«جایکا» هم کمکی نکرد
در تهران تاکنون چند طرح با همکاری آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن «جایکا» و سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر انجام شده که شامل پروژههای «مطالعه ریزپهنهبندی زلزلهای تهران بزرگ» (۱۳۷۸-۱۳۷۹)، «طرح مطالعاتی جامع پیشگیری و مدیریت بحران زلزله در تهران بزرگ» (۱۳۷۷-۱۳۷۹)، «پروژه ایجاد برنامه عملیاتی در ۷۲ ساعت نخست بعد از وقوع زمینلرزه» (۱۳۸۵-۱۳۸۳) است.
این در حالی است که با وجود گذشت ۱۸ سال از تهیه نخستین طرحها متاسفانه هنوز هم معیارها و اصول لازم برای کاهش و پیشگیری از خطرپذیری رعایت نمیشود و در بیشتر موارد ساختوسازهای خلاف جهت تحقق توصیههای این طرحها انجام میشود. بهعنوان نمونه بیشترین مجوزهای بلندمرتبهسازی در نقاطی صادر شده که از نظر این طرحها ساختوساز نباید با این ارتفاع و این روشها انجام میشدهاند؛ بلندمرتبهسازی غیراصولی، برخلاف توصیههای طرح در امتداد حریم گسل شمال تهران، تنها یکی از مثالهای بیتوجهی به این طرحهاست.
رعایت نکردن درست آییننامههای سازهای بهویژه «آییننامه۲۸۰۰» با روشهای متداول سازندگان سودجو از دیگر مواردی است که برای فرار از مقررات وجود دارد و با وجود تمام بازرسیها همچنان معیار مقاومت سازهای بسیاری از بناهای جدید را زیر سوال میبرد. ضعفی که در مقابله با بحرانی مانند بلایای طبیعی عمق فاجعه را نمایان میکند.
بیتوجهی به هشدارها
ایمنی بافت کالبدی، شامل مجموعه عناصری است که قبل و بعد از وقوع زلزله از نظر حفظ جان ساکنان محلی، حائز اهمیت است؛ مانند ویژگیهای دانهبندی، ویژگیهای فضاهای تخلیه امن، ویژگیهای معابر از نظر پیشگیری از انسداد و تراکم جمعیتی. این در حالی است که در سایه ساختوساز و بلندمرتبه سازیهای ناشی از سیاستهای دولت نهم و دهم هر روز دامنه فضاهای باز شهری پایتخت تنگتر شد. بلندمرتبههایی که میراث ماندگار دولت نهم و دهم به شمار میروند و آسیبهای آن تا سالهای سال دامن پایتخت و بسیاری از دیگر شهرهای کشور را گرفته است. تا آنجا که طرح «ایجاد برنامه عملیاتی در ۷۲ ساعت اولیه بعد از وقوع زمینلرزه» بهروشنی بر کمبود شدید فضاهای باز شهری تاکید دارد و توصیه به افزایش این فضاها برای ایمنی شهر میکند. فضاهایی که درصورت بروز سانحه و حادثه برای تخلیه اضطراری ضروری هستند و در بسیاری از شهرها از جمله پایتخت در سایه صدور مجوز برجهای مسکونی و تجاری سد شدهاند.
بلندمرتبههای بدون ضابطه
اهمیت تناسب معابر (عرض به ارتفاع) در زمان فروریزش ساختمانها به درون معابر باعث انسداد آنها شده و امکان کمکرسانی به افراد را تا مدتها غیرممکن میکند. این در حالی است که در صدور مجوزهای بلندمرتبهسازی در ۲طرف کوچههای باریک در سالهای ۸۵ تا ۹۲ این خطر را چند برابر کرده است. درحالی که در کشورهای پیشرفته و بهویژه کشورهای آسیبپذیر، افزایش ارتفاع با رعایت موازین مرتبط با عرصه عمومی انجام شده و هر ساختمان با توجه به مساحت و ارتفاعگیریاش، سهمی را به سود گسترش عرصه عمومی عقبنشینی میکند. بحث نماهای شهری و خطر ریزش آنها به درون خیابانها و معابر از دیگر مباحث مهم در زمینه حفظ امنیت شهروندان است. این در حالی است با وجود مصوبه سال ۸۵ شورای شهر تهران، همچنان برجهای با نماهای شیشهای در گوشه و کنار شهرها و به ویژه پایتخت قد علم میکنند.
گسلهای پایتخت را ببینیم!
«اگر زلزله در تهران رخ دهد، فاجعه سال که نه؛ فاجعه قرن هم که نه؛ بلکه فاجعه تاریخ خواهد بود و برای این نکته باید فکر اساسی شود. » این بخشی از صحبتهای مهدی چمران، رئیس پیشین شورای شهر تهران است که نشان میدهد پای زلزله به شورای شهر هم باز شده است. همین حساسیت بود که «بررسی زلزله و پیامدهای آن بر معابر و بافت شهری» را در دستور کار شورای شهر قرار داد؛ تا آنجا که محمد شکرچیزاده، رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی از عزم جدی شورای شهر برای برنامهریزی برای رویایی با زلزله احتمالی خبر داد. طرحی که قرار بود مدل بهسازی معابر و پلها در مقابل زلزله را شناسایی کند اما به برخی دلایل روند آن کند شده و کمکم از گردونه توجه ویژه خارج شد. از سوی دیگر؛ براساس «آییننامه ۲۸۰۰» سازههای با اهمیت زیاد، باید تا حد امکان روی گسلهای زلزله ساخته نشود تا بتوان بر حسب نوع اهمیت و فاصله این طرحها، میزان فشار مبنای طرح را با نظر مهندسی تغییر داد. برهمین اساس پروژههای جدید ترافیکی تهران مانند پل صدر، آییننامههای لازم برای رویارویی با زلزله را رعایت کردهاند اما نکته مهم، دوری و نزدیکی این پروژهها نسبت به گسلهای اصلی تهران است که باید توجه جدی به آن شود. محل گسلهای زلزله در تهران نیز مشخص است. براساس اخبار و اطلاعات منتشر شده؛ یکی از این گسلها در شرق تهران است و تا نزدیکی تهرانپارس ادامه دارد. در شمالشرق تهران نیز یک گسل ۱۱۰کیلومتری وجود دارد.
گسلهای کهریزک، ری از دیگر گسلهای اصلی تهران هستند. مکان این گسلها در نقشه مناطق شهرداری هم مشخص شده اما نکته قابل توجه این است که هر گسل، یک خط نیست بلکه دارای حریمی است که شکستگیهایی در آنجا وجود دارد. تجربه نشان داده در برخی زلزلهها ساختمانهایی که روی خود گسل بودند، حتی آسیبشان نسبت به ساختمانهایی که تا اندازهای با گسل فاصله داشتند، کمتر بوده زیرا در آسیبپذیری ساختمانها، بحث تعداد طبقات، جنس لایهها، نوع سازهها و مجموعه عوامل میتواند اثرگذار باشد.
سخن آخر...
زمان وقوع زلزله در پایتخت را نمیتوان پیشبینی کرد اما آنطورکه کارشناسان میگویند، در راستای ایمن شدن این شهر، بیش از هر موضوعی باید به شهر به عنوان یک نظام یکپارچه و پیچیده از عناصر با روابط در هم تنیده نگاه کرد. در برنامهریزی شهری، ایمنی جان و مال مردم باید در راس اولویتهای مدیریتی قرار گرفته و تصمیمهای اجرایی و درآمدزایی در صدور مجوزها و تجهیز خدمات شهری، باید با اولویت دادن به مردم انجام شود.
از زمان زمین لرزه فاجعه بار ۷/۴ریشتری رودبار و منجیل ۲۷ سال و از تراژدی ویرانگر ۶/۶ریشتری بم، ۱۴ سال میگذرد و در این سالها فرصت مطالعاتی و اجرایی کافی برای مقابله با بحران وجود داشته است. اما برای عبور از خطری که هر لحظه یک نقطه از کشور زلزله خیز ایران را تهدید میکند هر وقت شروع به کار شود یک موهبت است و باید با الگوبرداری درست از راهکارهای علمی کشورهای پیشرو در این زمینه از فجایای احتمالی در آینده جلوگیری شود.