خداحافظی تهرانی ها با پایتخت؟
انتقال پایتخت ماجرایی تکراری است که در شروع دولت ها در ایران رسانه ای می شود و طرح هایی از انتقال و گزینه های جایگزینی به رأس اخبار می آیند و بعد در سایه سکوت به فراموشی سپرده می شوند.
انتقال پایتخت ماجرایی تکراری است که در شروع دولت ها در ایران رسانه ای می شود و طرح هایی از انتقال و گزینه های جایگزینی به رأس اخبار می آیند و بعد در سایه سکوت به فراموشی سپرده می شوند.
به گزارش تین نیوز به نقل از ایسنا، شرق نوشت: انتقال پایتخت ماجرایی تکراری است که در شروع دولت ها در ایران رسانه ای می شود و طرح هایی از انتقال و گزینه های جایگزینی به رأس اخبار می آیند و بعد در سایه سکوت به فراموشی سپرده می شوند.
نخستین بار که طرح انتقال پایتخت به طور جدی مطرح شد، در دولت مهندس میرحسین موسوی بود و بعد همین فرایند در دولت های هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد تکرار شد و در همه موارد سرنوشت همانی بود که در دوره نخست رقم خورده بود. حتی در سال ۹۲ هم انتقال پایتخت به یک موضوع جدی تبدیل شد که در مجلس پیگیری شد و حتی کمیسیون عمران طرحی را مصوب کرد که می توانست انتقال پایتخت را وارد فاز جدیدی کند؛ زیرا دولت دهم پرند را به عنوان پایتخت سیاسی و اداری در نظر گرفته و حتی ۴۰۰ هکتار از زمین های مجاور مسکن مهر در این منطقه را برای ساخت وزارتخانه ها جانمایی کرده بود.
اما آن نیز ناکام ماند. هرچند مجلس شورای اسلامی توانست سال ۱۳۹۴ قانون امکان سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران را به تصویب رساند، بااین حال کارشناسان شهری ازجمله پیروز حناچی، شهردار سابق تهران، امکان انتقال پایتخت را ضعیف دانستند. در سال ۱۳۹۷ نیز شورای عالی ساماندهی پایتخت شکل گرفت، اما در سال ۱۳۹۹ نتیجه این تحقیقات منجر به آن شد که موضوع انتقال پایتخت از دستور کار خارج شود. همان سال ۹۹ بود که ابوترابی، نماینده مجلس، از نامه روحانی، رئیس جمهور وقت، به دبیر شورای عالی خبر داد و البته امید داشت تا پایان کرونا باید صبوری کرد.
او که آن زمان عضو ناظر مجلس در شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و تمرکز زدایی از تهران بود، با بیان اینکه جانمایی و همه موارد در زمینه انتقال پایتخت مشخص شده است، توضیح داد: «قرارگاه خاتم الانبیا(ص) نیز نامه ای را رسما به رئیس جمهور ارسال کرده و بدون اینکه پولی از دولت بخواهد عنوان کرده که ساماندهی تهران را انجام می دهد و انتقال پایتخت سیاسی و اداری را نیز به سرانجام می رساند». او افزود: «قرارگاه خاتم الانبیا(ص) بدون اینکه پولی بخواهد و هزینه ای بر دولت بار کند، عنوان کرده که این توان را دارد و باید ببینیم تصمیم رئیس جمهور چیست».
در نهایت، تا آغاز به کار دولت پزشکیان، این طرح مغفول مانده بود؛ هرچند شهریور بود که رئیس جمهور از ضرورت انتقال پایتخت گفت و تأکید کرد: «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکان پذیر نیست. اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم، به شدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش می دهد. چاره ای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم. تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راه حلی جز انتقال مرکزیت نداریم». او در بیان مشکلات دامن گیر غیرقابل مدیریت تهران هم گفت: «کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاست ها و اقداماتی که تابه حال اتخاذ و اجرا شده اند، فقط تشدید شده و راه حل اساسی جابه جایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است. انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابه جا شوند، مقدور و ممکن نیست. باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند».
این سخنان رئیس جمهور از عزم دولت چهاردهم برای انتقال پایتخت خبر می داد تا اینکه دیروز رسما این فرایند با انتخاب محمدرضا عارف به عنوان مأمور بررسی انتقال پایتخت کلید خورد. مسعود پزشکیان با اشاره به آغاز مطالعات طرح انتقال پایتخت گفت: آقای دکتر عارف مأموریت بررسی این طرح را بر عهده دارند. بی توجهی به این موضوع می تواند کشور را در آینده با بحران های زیست محیطی و مشکلات متعدد دیگر مواجه کند. حال باید دید این طرح هم مانند تلاش همه دولت های گذشته در گوشه ای رها خواهد شد یا این بار عارف، معاون اول رئیس جمهور، می تواند در این مأموریت موفق عمل کرده و بالاخره گره انتقال پایتخت را باز کند.
تجربه های رخ داده در جهان نشان می دهد که با وجود موفقیت این طرح در برخی کشورها، حتی موفق ترین آنها هیچ گاه نتوانسته به پایتخت جدید متکی باشد. برای مثال، کوالالامپور همچنان به عنوان پایتخت سیاسی و مرکز کشور مالزی شناخته می شود، اما ایده تأسیس پایتخت اداری جدید به عنوان جایگزین کوالالامپور، در اواخر سال ۱۹۸۰ و در زمان حاکمیت ماهاتیر محمد شکل گرفت و شهر پوتراجایا در ۱۹ اکتبر ۱۹۹۵ به عنوان پایتخت اداری مالزی معرفی شد. بسیاری از نمونه های موفق انتقال پایتخت که در جهان وجود دارند مانند برزیل، استرالیا، آلمان و ترکیه، عموما به پیش از دهه ۵۰ میلادی بازمی گردند و با توجه به هزینه های آن دوران و شرایط خاص کشورها، قابل مقایسه با شرایط کنونی نیستند. بااین حال، طرفداران این جابه جایی می گویند بحران های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی موجود در تهران، ضرورت انجام اقداماتی اساسی را بیش ازپیش روشن تر کرده است.
مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردم نیز از همین ابتدای کار، ضرورت انتقال پایتخت به جای دیگر را گوشزد کرده است، اما در کنار هزینه گزاف این انتقال و وجود عزم و اراده برای تکمیل این فرایند پیچیده فعلا سخن گفتن از نتیجه کمی زود است.