◄ تجربه سفر به شهر آدم کوتوله های ایران،سرزمین لی لی پوت های ایران
در ایران روستاهای شگفت انگیز و تماشایی زیادی برای دیدن وجود دارد. یکی از این روستاها را در خراسان جنوبی و شهرستان سربیشه میتوان دید.
در ایران روستاهای شگفت انگیز و تماشایی زیادی برای دیدن وجود دارد. یکی از این روستاها را در خراسان جنوبی و شهرستان سربیشه می توان دید. مکانی پررمزوراز و عجیب وغریب، با مردمانی عجیب تر که باورها و سنن خاص دارند. این روستا ماخونیک نام دارد و به سرزمین لی لی پوت ها و شهر آدم کوتوله ها معروف است.
به گزارش تین نیوز ، امروزه و با توجه به اطلاعات در دسترس، شاید کمتر فردی از جامعه جهانگردان را بتوان پیدا کرد که علاقه ای به سفر و دیدار از مکان های گردشگری ایران زیبا نداشته باشد. کشور ما به دلیل داشتن جاذبه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی همچنین طبیعت بکر و منحصربه فرد، از دیرباز همواره به عنوان یک مقصد گردشگری هیجان انگیز شناخته شده است. از طرفی با وجود جاذبه های مختلف گردشگری هنوز مردم کشورمان اطلاع دقیقی نسبت به بسیاری از جاذبه های گردشگری ندارند، از این رو به معرفی روستای ماخونیک یکی از جاذبه های گردشگری کشور که کمتر به آن پرداخته شده است، می پردازدیم.
معرفی روستای گردشگری ماخونیک
هرچند ممکن است که با شنیدن نام ماخونیک اولین چیزی که ذهنتان می رسد، روستایی باشد که مردمان آن قدی کوتاه دارند و به روستای آدم کوتوله ها معروف شده است؛ اما به طورقطع بیشتر تعجب خواهید اگر با فرهنگ و باورهای خاص و عجیب وغریب اهالی ماخونیک آشنا شوید.
زمانی که اولین غریبه ها وارد این روستای بدوی شدند، متوجه می شوند که علاوه بر قد کوتاه مردم این روستا، سبک زندگی آنان نیز به دور از پیشرفت های تمدن امروزی و رایج است.
به فکر کسی نمی رسد که مردمانی از روستایی در نزدیکی بیرجند، خانه هایی بسازند که نصفشان زیر زمین قرار دارد و یکی از ۷ روستای شگفت انگیز جهان شناخته شود. ماخونیک روستایی شگفت انگیز، دورافتاده و پنهان در میان کوه ها است و از مکان های دیدنی بیرجند به شمار می آید.این روستا تا مرز افغانستان تنها ۳۰ دقیقه فاصله دارد و مردمانش در اصل، افغانی هستند و در حدود ۳ قرن پیش به ایران وارد شده اند و در این روستا سکونت گزیده اند.
روستای ماخونیک یکی از هفت روستای شگفت انگیز جهان است
همین دور بودن ماخونیک عاملی برای انزوا و تأثیرپذیری کمتر آن از محیط بیرونی شده است؛ به گونه ای که مسافران و سیاحانی که در قرن ۱۹ میلادی از این روستا دیدن کردند، از انزوای مردمان آن حیرت زده شدند. ماخونیک حتی تا ۴۰ سال پیش ارتباط بسیار محدودی با جامعه بیرون داشت و از دهه های اخیر است که این روستا به برخی از امکانات رفاهی دسترسی پیدا کرده است.
سبک زندگی مردم این روستا با تمامی روستاییانی که حداقل در ایران می شناسیم بسیار متفاوت است و همین موضوع باعث شد که این روستا برای مدتی در صدر اخبار ایران و جهان قرار گیرد. با ورود به روستا، اولین چیزی که نظر شما را به خود جلب می کند، سبک ساخت متفاوت خانه های این روستا است. خانه هایی کوتاه با درهای ورودی کوتاه تر. به طوری که اگر کسی با میانگین قد عادی بخواهد وارد یکی از این خانه ها شود باید حتما کمر خود را بسیار خم کند. قد اهالی روستا، از متوسط ترین استاندارد قد در جهان هم، کوتاه تر است و این مسئله باعث شهرت مردم این روستا به آدم کوچولو ها، شده است.
مردم ماخونیک به سختی قدشان به حد متوسط می رسد و بلندقدترین شخصی که در این روستا زندگی می کند، ۱۴۰ سانتی متر است. دراین روستا به علت دسترسی نداشتن به مناطق دیگر، ازدواج ها به صورت فامیلی صورت گرفته و به صورت موروثی، قد مردم این روستا کوتاه مانده است و نسل به نسل این کوتاهی به نسل های بعدی تا به الان منتقل شده است.
معماری روستای ماخونیک و شهر آدم کوتوله ها
خانه های روستای ماخونیک به علت شرایط جسمانی این افراد و این که روستایشان در مکانی با آب و هوای سردسیری بنا شده است، بسیار کوتاه و کم ارتفاع ساخته می شود و علت آن هم این است که به این صورت می توانند راحت تر و سریع تر فضای داخل خانه را گرم کنند.
برای ساخت هر خانه، گودالی به عمق ۱ متر و نیم حفر می کردند و دیواره ها را تا ارتفاع یک متری با ترکیبی از گل و سنگ، بالا می بردند. این سبک معماری شاید بسیار بدوی به نظر برسد اما با توجه به شرایط جسمانی این مردم، بسیار هوشمندانه هم بود.
در واقع ارتفاع سقف خانه ها و درب ورودی را با هم هماهنگ انتخاب می کردند. این مدل ساخت وساز که منازل کوچک باشند و کمی هم در زیر زمین، در زمستان باعث گرم شدن و در تابستان باعث خنک شدن فضای خانه ها بوده است. از نظر بافت محله های روستا نیز بسیار فشرده است و کوچه های آن بسیار باریک و تنگ است به طوری که، شخصی با استاندارد های متداول وضعیت جسمانی، فقط تنهایی و یک نفره می تواند از آن کوچه عبور کند.
البته تا حدود ۱۰۰ سال آن ها در شیله زندگی می کردند. شیله ها در واقع شکاف های طبیعی و مصنوعی کوه بودند که هنوز بقایای آن باقی مانده است. ماخونیکی ها خانه هایشان را در کنار همدیگر و به صورت فشرده بنا کرده اند. خانه هایی کوچک که هر چند حیاط، ایوان و حتی پنجره ندارند و کیپ تا کیپ هم ساخته شده اند اما با صفا و پرمهر است و این نشان از همدلی و وحدت اهالی این روستا است و البته اقلیم نیز نقش زیادی در ساخت این خانه ها داشته است.
این مردمان مجبور بودند با هرآنچه در محیط اطراف یافت می شود، خانه هایشان را برپا کنند و البته با توجه به محدودیت های محیطی در به کار بردن مصالح نیز صرفه جویی می کردند. چراکه خاک رس و درختچه های خودرو چون بنه یا پسته کوهی و سرم (Sorom) که آن زمان در شرق خراسان برای ساختن خانه به کار می بردند، کمیاب بود. بنابراین ماخونیکی ها خانه هایی بسیار ساده و محقر ساختند. ماخونیکی ها دو نوع خانه داشتند؛ خانه های کرشکی Kereski که عمومیت داشت و خانه های خاشه ای که بیشتر افراد ثروتمند داشتند و در واقع خانه تابستانی بود.
اکثر خانه های ماخونیک تنها یک اتاق دارد که مستقیم به کوچه های باریک و تنگ وصل می شود.این خانه ها به گونه ای ساخته شده اند که یک متر از سطح زمین پایین تر است و دیوارهای قطور و سقف کوتاه دارند و این به دلیل سرمای منطقه ماخونیک است تا در زمستان درون خانه گرم باشد. اشتف (Estaf) یا سقف خانه را به شکل کله قوچی یا درمی (Doromi) می زدند و بعد با شاخ و برگ درختان می پوشاندند و روی آن را گل اندود می کردند.
خانه ها ابعاد و اندازه یکسان ندارند و دیوارهای آن مستقیم بنا نشده اند. برخی اتاق ها چهارگوش، برخی نیم دایره و مثلثی و به صورت نامنظم ساخته شده است. در ورودی نیز کوتاه و کوچک است و پای درگاه ورودی به سمت داخل نیز یک تا دو پله وجود دارد. به طور کلی خانه ها شامل اجزای زیر است:
کرشک: اجاقی است که در کنار دیوار ساخته شده و دودکش نیز دارد.
کُرکار: کارگاه بافندگی انواع بافته های مویی و کرباس
پهلوکرشکی: جایی در کنار اجاق که در آن هیزم و دیگ می گذارند.
جاسفره: محل نگهداری سفره و خمیر کردن آرد
جادستاس: محل نگهداری دستاس
جاپالیشن: مکانی است که ظرف سفالی نمک را در آن قرار می دهند.
جافرشی: محل نشستن و پهن کردن زیرانداز
طاقچه علمی: این طاقچه محل نگهداری کتاب است.
کندوک: محل نگهداری محصولات و مواد غذایی است. کندوک ها در واقع انبارهای ذخیره مواد غذایی بود که چندین نوع داشت:
کندوک گلی: این کندوک در واقع خمره های سفالی بود که در گوشه ای از خانه قرار می دادند و آذوقه هایی که برای مصرف نیاز داشتند را در آن نگه می داشتند.
کندوک سنگی: کندوک های سنگی در واقع حفره های طبیعی است که در سنگ های اطراف روستا ایجاد کرده اند و هر خانواده یکی از این کندوک ها داشت. آذوقه را در این کندوک ها می گذاشتند و آن را با گل و سنگ می بستند و هر زمان که نیاز داشتند حفره را باز می کردند. جالب است بدانید این کندوک ها برای ماخونیکی ها اهمیت زیادی داشت و حتی جزو اموال ارث محسوب می شد.
کن تِرس: یکی دیگر از کندوک های ماخونیکی ها کن ترس بود که برای انبار کردن علوفه زمستانی بزها کاربرد داشت. کن ترس ها شکاف و درزهای دره مشرف به زمین های کشاورزی بود.
علت نام گذاری روستای ماخونیک
شاید تنها منبع تاریخی که به توان نام و نشانی از روستای ماخونیک را در آن پیدا کرد، سفرنامه خراسان و سیستان کلنل چارلز ادوارد دبیت باشد که در دوره قاجار و در عهد ناصری به ایران آمده بود و در کتاب خود به توصیف منطقه ماخونیک پرداخته است؛ اما اینکه چرا این روستا به این نام خوانده می شود چندین روایت وجود دارد.
گفته می شود که در گذشته عده ای از مأموران دولتی به این روستا آمدند و ماخونیکی ها به گرمی از آن ها استقبال نکردند و با آن ها برخورد سردی داشتند و آن ها این نام را برای روستا انتخاب کردند. برخی وجود شکافی در کوه نزدیک روستا دلیل این نام گذاری می دانند که این شکاف ماده خونیک نام داشته و به مرور زمان به ماخونیک تغییر نام یافته است.
در برخی اسناد قدیمی نام این روستا مادخنیک ذکر شده است که مرکب از «ماد» و «خنیک» است. ماد در زبان پهلوی و پارسی باستان به ماه تبدیل شده که یکی از معانی آن شهر و مملکت است و در مجموع به معنای شهر ماخونیک است.
مردمان روستای ماخونیک چه افرادی هستند؟
اهالی ماخونیک افغان هایی هستند که چندین قرن پیش به ایران مهاجرت کردند و با زبان فارسی و با لهجه خاص محل تکلم می کنند. این مردمان اهل تسنن و پیرو ابوحنیفه نعمان بن ثابت، از ائمه چهارگانه اهل سنت هستند و علاقه بسیاری به آموزش مسائل دینی دارند. به طوری که در این روستا یک مؤسسه علوم قرآنی وجود دارد و در میان روستاهای منطقه مرکزیت دارد. روستاییان اطراف نیز، که از هم کیشان ماخونیکی ها هستند، ترجیح می دهند به جای مدارس دولتی، فرزندانشان را برای آموزش به مدارس دینی بفرستند.
فرهنگ و آداب ورسوم روستای ماخونیک
آداب ورسوم و باورهای مردمان ماخونیک بسیار جالب و شنیدنی است و حتماً از شنیدن آن ها متعجب خواهید شد.
مهاجرت و رفتن به شهر در بین ماخونیکی ها یعنی طرد جامعه و جابه جایی آن ها نیز منحصر به کلاته های منطقه ماخونیک است. آنان حتی با وجود فقر و مشکلاتی که داشته اند، حاضر به ترک روستا نمی شدند؛ هرچند که برای کارهای موقت و فصلی به نقاط دیگر می رفتند که تعداد آن ها بسیار کم بوده است.
در باورها و عقاید ماخونیکی ها تجاوز و غارت اموال دیگران معنایی ندارد و مردمانی صلح طلب هستند که حتی شکار هم نمی کردند. بسیاری از آداب ورسوم نیز از نحوه قضاوت تا شیوه کشاورزی و از چگونگی تقسیم ارث تا بازی ها، همه از گذشته های دور جریان داشته و اغلب آن ها دست نخورده باقی مانده است.
مردم ماخونیک تا ۵۰ سال پیش، هیچ حیوانی را شکار نمی کردند و به هیچ عنوان چای نمی نوشیدند. همچنین گوشت هم نمی خوردند و سیگار هم استعمال نمی کردند زیرا، انجام این قبیل کارها را گناه می دانستند. البته جالب است بدانید آن ها تلویزیون نداشتند و به آن شیطان می گفتند و هرگز اجازه نمی دادند کودکانشان تلویزیون تماشا کنند تا جادو نشوند.
به علت دوری مردم این روستا از دیگر مناطق، تمامی مراسم نامزدی، عروسی، اعیاد ،مراسم دعا برای نزول باران و حتی جشن های سنتی و محلی آنان نیز تغییری نکرده است.
با قرنطینه کردن نیز آشنا بودند و چنانچه فردی بیمار می شد، او را به شکافی غار مانند در کوه می بردند و مداوا می کردند. با این نوع درمان، مردمان روستای ماخونیک به دنبال این بودند که از سرایت بیماری به دیگر افراد خانواده جلوگیری شود.
خویشاوندی در بافت روستا بی تأثیر نبوده و بر اساس قوانین اجتماعی روستا، هر شخصی علاوه بر مالکیت خانه خود، مالک محدوده جلوی خانه اش نیز هست و به غیر از خانواده و اقوام نزدیک کسی حق ندارد جلوی خانه اش خانه ای بسازد.
شغل مردمان ماخونیک
آب و هوای ماخونیک و فقر طبیعت در این خطه محدودیت های زیادی برای این مردمان به وجود آورده است؛ اما ماخونیکی ها به خوبی با طبیعت سازگار شده اند. کشاورزی و دامداری پیشه اصلی ماخونیکی ها پیش از آمدن به این منطقه بوده است. در سال های اخیر نیز عده ای از جوانان به کار در معادن سنگ رفتند. صنایع دستی چون قالی بافی نیز در روستا رایج شده است.
از آنجایی که آب وهوای بیابانی این منطقه مناسب پرورش گاو و گوسفند نیست، به جای آن به نگهداری و پرورش بز می پردازند؛ چون این حیوان در برابر خشک سالی مقاوم تر است. از ابتدای بهار گله بزها را با چوپان به چرا می فرستند. برای چرا رسمی دارند به اسم گُماری که به یک دوره ۱۰ روزه گماری می گویند و هر کس به ازای هر ۱۰ بز که در گله دارد، باید یک روز به چوپان کمک کند.
ساکنان ماخونیک علاوه بر دامداری، به کشاورزی و کشت محصولاتی چون سیر، چغندر، شلغم، جو و یونجه می پردازند و همه این ها را در زمین های مینیاتوری و کوچکی می کارند که ابعاد کوچک دارد و با جوی های آب بسیار باریک آبیاری می شود. جالب آنکه در گذشته این مردمان حتی گندم را نه می شناختند و نه کشت می کردند و این هم به خاطر شرایط اقلیمی منطقه بوده است. میوه های این روستا نیز عناب، زردآلو و انجیر است. درختانی نیز وجود دارد که عام المنفعه است و همه می توانند از آن استفاده کنند.
پوشاک مردمان ماخونیک
مردمان ماخونیک لباس هایی به مانند بلوچی ها دارند و شلوار، پیراهن و دستار می پوشند. از آنجا که بز، دام رایج در این روستا است، استفاده از موی بز در بافته آن ها رایج است. لباس های زمستانی مانند پیراهن (Baraki)، جره (Jarred) (جوراب)، تبره Tobre، زیرانداز و بند کفش را از موی بز می بافند. کفش های محلی آن ها کدراک (Kadrak) نام دارد که در گذشته به پا می کردند. کدراک را با چوب درخت بنه درست و آن را با نخ های مویی به پا می کردند. تا چندی پیش یک نوع کفش به پا داشتند که به آن چپت (Cappat) می گویند. تخت این کفش پلاستیکی بود و در بیرجند ساخته می شد.
خورد و خوراک مردمان ماخونیک
شاید باورتان نشود تا ۱۰ سال پیش ساکنان روستای ماخونیک تنها دو وعده می خوردند و در فرهنگ آن ها وعده ای به نام ناهار وجود نداشت. البته این نحوه غذا خوردن در بسیاری از مناطق اروپا در قرن های ۱۰ تا ۱۲ رایج بود.
تا چند دهه قبل ماخونیکی ها با گندم آشنا نبودند و غذای سنتی آن ها چغندر و شلغم پخته به اسم پختک است و تا سال ۸۴ نیز همچنان قوت غالب آن ها بود. پختک در واقع چغندر و شلغم خشک شده است که آن را به صورت های مختلف مصرف می کنند. از آن آشی به نام کاچی (Kaci) درست می کنند؛ به این صورت که ابتدا تکه های پختک را در آب جوشانده و بعد مقداری آرد و نمک را به آن اضافه کرده و می پزند. پنبه دانه برشته نیز از دیگر غذای ماخونیکی ها است که بیشتر در زمستان رایج است. این پنبه دانه را از بازار بیرجند تهیه می کنند.
ماخونیکی ها طی روز تنها دو وعده غذا می خوردند و مهم ترین غذای آن ها پختک بود.
از دهه ۷۰ که گندم به این روستا رسید، با آن نان می پزند و آن را همراه با کشک می خورند. البته جالب است بدانید غذای مردمان ثروتمند روستا کشک بود که آن را با سیر و روغن داغ می کنند و خالی یا همراه با پختک می خورند. البته باید این نکته را گفت که کشک ماخونیک با کشکی که ما می شناسیم و مصرف می کنیم فرق دارد. کشک آن ها آردی است که به آن دوغ اضافه می کنند و به شکل خمیر درمی آورند. سپس خمیر را خشک کرده و آن را دستاس می کنند. بعد سیر کوبیده را با روغن تفت می دهند و پودر کشک را به آن می زنند و در آخر آب اضافه می کنند و به این نحو، کشک تهیه می شود. این کشک را با نان خردشده می خورند.
ماخونیکی ها همچنین قروت یا کشک معمولی را با آب می سایند و با نان یا پختک می خورند. قلورشیر، قلور ترش، سوزی، اشکنه زن کاهل، آب دوغ، گرماس، آب ماست، اشترغاز و تلخو از غذاهای مرسوم روستای ماخونیک است.
از غذاهای محلی این روستا میتوان به آب قره قروت، گندم کل، گرماس، آب دوغ، آب ماست، کاچی شلغم، قلور شیر، کشک، قلور ترش، اشتر غاز، تلخو و پختیک را نام برد.
ماخونیک در حال حاضر
هم اکنون روستا نسبت به گذشته، پیشرفت های بسیاری کرده است. با آمدن امکاناتی چون بهداشت و بازشدن کلاس های درس در مقاطع مختلف تحصیلی پایه در این روستا، ارتباط مردم با دنیای بیرون از روستا برقرار شده است. راه دسترسی به روستا نیز اخیرا، آسفالت شده است و دسترسی مردم اطراف و بالعکس، مردم روستا به شهرها و روستای دیگرو اطراف، آسان و ممکن شده است. از جمله مغازه هایی که دراین روستا باز شده است، مغازه های خواربار فروشی و قصابی است. با وارد شدن این مواد غذایی و مصرف قرص های آهن و دیگر مکمل های مغذی دیگر، باعث شده اند تا متوسط قد مردم روستا، افزایش یابد.
از دیدنی های این روستا می توان به سنگ سیاه یا سنگ نگاره، بنای برج و قلعه، برج گل انجیر، منزل سرگردونی و نادر مرده اشاره کرد. یک برج سنگی در طبقات بالای روستا ساخته شده است؛ به طوری که به اطراف روستا اشراف داشته باشد. از این برج برای دیده بانی استفاده می کردند تا در صورت حمله احتمالی دشمن، به همه اهالی روستا اطلاع دهند.
ماخونیک کجاست؟
روستای ماخونیک که از مقاصد گردشگری و مکان های دیدنی استان خراسان جنوبی محسوب می شود، در منطقه ماخونیک استان خراسان جنوبی و در نزدیکی مرز افغانستان واقع است و فقط ۳۰ دقیقه با آن فاصله دارد. این منطقه شامل ۱۲ روستا شامل ماخونیک، کفاز، چاپنسر، توتک، سفال بند، سولابست، لجونگ (سفلی و علیا)، کلاته بلوچ، دامدامه و میش نو، خارستو و جلارو است. روستای ماخونیک بزرگ ترین آن ها و مرکز این منطقه به شمار می رود.
این روستا در دهستان دُرُح و در ۷۸ کیلومتر سربیشه و ۱۲۵ کیلومتری جنوب شرق بیرجند واقع است.
مسیر دسترسی روستای ماخونیک
برای رفتن به روستای ماخونیک باید مسیر خراسان جنوبی را در پیش بگیرید و به شهرستان سربیشه سفر کنید. بعد از آن در مسیر جاده سربیشه، به روستای دُرُح و به ماخونیک خواهید رسید.
آدرس روستای ماخونیک استان خراسان جنوبی، ۱۲۵ کیلومتری شهرستان بیرجند و ۷۸ کیلومتری شهرستان سربیشه است.