◄ قیمت حمل بالا نرود شبکه ریلی از بین میرود
هزینهها بالا رفته، قیمت محصولاتی که با شبکه ریلی حمل میشوند بالا رفته، اما قیمت حمل سر جایش مانده و این امر شرکتهای ریلی را به سمت نابودی میبرد. این ترجیعبند سخنان رئیس کارگروه لکوموتیو انجمن صنفی شرکتهای حملونقل ریلی است.
هزینهها بالا رفته، قیمت محصولاتی که با شبکه ریلی حمل میشوند بالا رفته، اما قیمت حمل سر جایش مانده و این امر شرکتهای ریلی را به سمت نابودی میبرد. این ترجیعبند سخنان رئیس کارگروه لکوموتیو انجمن صنفی شرکتهای حملونقل ریلی است.
مجتبی لطفی میگوید از وضعیت فعلی و بیتفاوتی متولیان امر نسب به متناسبسازی قیمت حمل محصولات معدنی تنها میتواند تعجب کند.
به عقیده او وقتی قیمت محصولات فولادی، آلومینیومی و ... چندین برابر شده و از سوی دیگر نیز هزینههای ارزی شرکتهای ریلی به همین نسبت بالا رفته، تغییر نکردن نرخ حمل هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد.
آقای لطفی چندی پیش در انجمن صنفی میزگردی با موضوع بارهای ریلپسندی که به موازات جاده میروند برگزار شد. آیا درصدی از این نوع بار وجود دارد و چه کاری باید کرد که این بارها به شبکه ریلی ملحق شوند؟ چون اینها ریلپسندند ولی به موازات ریل، از طریق جاده حمل میشوند.
من آمار و اطلاعات بهروزی در این مورد ندارم ولی خودتان میدانید راهآهن بیشتر روی بارهای عمده کار میکند. درواقع اگر بخواهیم تفکیک کنیم صرفنظر از نوع بار، بارهایی که کلانتر و عمدهتر هستند همه استعداد اینکه روی ریل بیایند را دارند.
مثلا بخش عمده محصولات صنایع فولاد توسط جاده حمل میشود. مواد اولیهاش را از طریق ریل حمل میکنند ولی محصولات را در جاده جابهجا میکنند که عدد بزرگی هم هست و ریل به دلایل مختلفی نمیتواند اینها را بگیرد. این از جنس بارهای ریلپسند است. حالا یک قاعده کلی برایش نداریم که مثلا چرا اینجوری میشود. شاید سراغ هر مجموعهای میرویم دلایل مختلف دارد. یک جاهایی ریل کانکشنهای لازم را ندارد. یکسری جاها شبکه ریلی ظرفیت کافی ندارد. یکسری جاها واگن مناسب نداریم و جایی هم کمبود لکوموتیو داریم. سرمایهگذاری وقتی صورت میگیرد که جاذبههای لازم وجود داشته باشد.
گفته میشود در حال حاضر شبکه ریلی از مشتریان اصلی خود که معادن هستند هم سود چندانی کسب نمیکنند.
در حال حاضر مشتری اصلی صنعت ریلی معادن و فولاد هستند. قیمت آهن، فولاد و محصولات آلومینیومی به شدت رشد کرده است. از آن طرف قیمت انرژی در حملونقل تغییر زیادی نکرده است. معنیاش این است که این شرکتها به شدت دارند سود میکنند. از طرف دیگر انسجام سیستماتیک بخش ریلی در حال از بین رفتن است چون تمام پیمانکاران راهآهن با مشکل مواجه هستند؛ بحث اصلی هم بحث نقدینگی نیست. بحث اصلی این است که آنها نمیتوانند خودشان را با شرایط جدید تطبیق بدهند.
یعنی تمام پیمانکاران نگهداری لکوموتیو، صاحبان لکوموتیو و صاحبان واگن، دارند آرام آرام به وادی ضرر سنگین میروند. اینجا این سؤال پیش میآید که چرا کشور و راهآهن کاری نمیکنند، وقتی که این طرف قیمت محصولی که حمل میشود دو سه برابر شده و سود هنگفتی نصیب آنها میشود، چرا قیمت حمل اصلاح نمیشود؟ قیمت حملونقل باید اضافه شود. اگر اضافه نشود، شش ماه دیگر، یکسال دیگر، یا به زودی هیچ لکوموتیو و هیچ واگن فعالی نمیماند.
اگر قیمتها افزایش پیدا کند صاحبان کالا حمل آن را مجددا سمت جاده نمیبرند؟
قیمت حمل در جاده هم افزایش پیدا کرده است. تنها راهآهن خیلی از موضوع غافل مانده است. ارزش لکوموتیو و واگن براساس دلار تعیین میشود. اصلا خود ما مصرفکننده محصولات آهنی و ورق هستیم. خود ما باید برویم از همین محصولی که خودمان حمل میکنیم و قیمت حمل آن را بالا نبردیم، با سه برابر قیمت قبل خرید کنیم. یک وقت هست شما میگویید قیمت حملونقل برای صاحب معدن یا صاحب فولاد صرف نمیکند؛ اما الان که فروشش دو برابر بیشتر شده چطور؟
چرا نرخ حملونقل متناسب نمیشود؟ باز هم تعجب میکنم که چرا راهآهن با هزار مشکلی که دارد تکان نمیخورد؟! الان جا دارد که نرخ حملونقل افزایش پیدا کند چراکه تمام پیمانکاران تحویل و نگهداری لکوموتیو راهآهن اعلام کردهاند اصلا نمیتوانند حقوق بدهند، نمیتوانند قطعه بیاورند، نمیتوانند لکوموتیوها را نگهداری کنند. چون هزینههایشان از دو برابر بیشتر شده است. با این حال راهآهن مقاومت میکند و میگوید پول ندارم. اینجاست که باید گفت «خب پول نداری ارزان نبر»، این کالا را دیگر نمیشود با قیمت قبل حمل کرد.
شرکتها درخواستهایشان را به راهآهن دادهاند؟ اصلا هیچ جلسهای بوده با این موضوع برقرار شده است؟
بله. پنج ماه است پیگیری مستمر در حال انجام است.
چه پاسخی دریافت کردهاید؟
قراردادها دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند. تمام لکوموتیوهای اصلی و مانوری راهآهن در قالب هفت قرارداد به هفت پیمانکار واگذار شده است. یکی از آنها ما هستیم.
همه مشکل دارند که با قیمت قبلی که ریالی بوده دیگر نمیتوانند کار کنند چون ۷۰ درصد هزینهها ارزی است. جالب است آن طرف، قیمت آهن و فولاد و غیره را در بازار ببینید چه رشدی کرده! چندین برابر شده است. حالا ببینید منطقی است یک نفر آنقدر سود ببرد و صنایع وابستهاش اینطور ضرر کنند. نه دولت قیمت سوخت را اضافه کرده، نه قیمت برق بالا رفته، نه قیمت انرژی رشد چندانی کرده، ولی قیمت فولاد دو تا سه برابر شده است. هیچکس نیست که بگوید بیایید قیمت حملونقل را هم درست کنید.
افزایش قیمت فولاد در زیرساختهای ریلی چطور؟ همین قدر افزایش پیدا کرده است؟
بخشی از قیمت تمام شده فولاد حملونقل آن است، یک بخش آن انرژی است، بخش دیگر مواد اولیه و... وقتی به این هزینهها اضافه میشود، هزینههای ما هم اضافه میشود. خب ما باید خودمان را تطبیق بدهیم. الان قیمت حملونقل با شرایط موجود کشور هیچ سنخیتی ندارد.
بله درست است. اما سؤالم این بود که افزایش قیمت فولاد در تجهیزات و مثلا تأسیسات و زیرساختهای ریلی تأثیر داشته؟ بله. من هم همین را میگویم. ما خودمان مصرفکننده دائم محصولات فولادی هستیم. واگنیها و لکوموتیویها برای تجهیزات و بازسازی به فولاد نیاز دارند و در همه این موارد هزینههایمان چندین برابر شده است.
مثلا امسال میخواهند نرخ ما را ۱۰درصد اضافه کنند؛ در حالی که هزینههای دلاری دوبل و حتی از دوبل هم بیشتر شده است. شرکت راهآهن و کارفرمای محترم، با این شرایط یعنی باید ۲۰ میلیارد تومان کار کنیم،۳۰ میلیارد تومان هزینه! آیا این منطقی است؟ الان که بازار اینطوری است. الان صاحب کالا دارد سود میکند و محصولش خوب فروش میکند. اگر پائین مانده بود یعنی بخشی از هزینههای ما هم پائین میماند. ولی وقتی آنجا رشد کرده شما هم بروید نرخ کرایه را متناسب با آن بالا ببرید.
البته مطمئنم دوستان در راهآهن به فکر هستند ولی باید به این کارها سرعت داد. همه باید خودشان را با شرایط جدید بازار تطبیق بدهند. این یک واقعیت است که قیمت دلار و یورو افزایش پیدا کرده است. ما باید الان حقوق کارگر و کارمندمان را اصلاح کنیم. اینها با شرایط قبلی نمیتوانند کار کنند، بالاخره پول تأمین این هزینهها باید از یک جایی دربیاید.