رشد شهرنشینی در دوره پهلوی
در سالهای میانی دهه سی شمسی یعنی تقریبا در آستانه اجرای پروژه مدرنیزاسیون از سوی حکومت پهلوی، ساکنان شهری کمتر از یکسوم جمعیت کل کشور را در بر میگرفتند. ۱) این نرخ جمعیت شهرنشینی در ایران، طی میانه دهه پنجاه شمسی به حدود نصف مجموع جمعیت ایران رسید. ۲) با این اوصاف مقارن پایان برنامه مدرنیزاسیون در ایران تقریبا نیمی از جمعیت کشور در مناطق شهری میزیستند که این بیانگر کاهش صبغه پررنگ الگوی زیست روستایی و برجستگی مدل زندگی شهری در میان ساکنان ایران زمین در پایان دوره مدرنیزاسیون است. من حیثالمجموع تعداد جمعیت شهرنشین در ایران طی بیست سال تقریبا سه برابر شد که رقم قابل مقایسهای است.
در سالهای میانی دهه سی شمسی یعنی تقریبا در آستانه اجرای پروژه مدرنیزاسیون از سوی حکومت پهلوی، ساکنان شهری کمتر از یکسوم جمعیت کل کشور را در بر میگرفتند. ۱) این نرخ جمعیت شهرنشینی در ایران، طی میانه دهه پنجاه شمسی به حدود نصف مجموع جمعیت ایران رسید. ۲) با این اوصاف مقارن پایان برنامه مدرنیزاسیون در ایران تقریبا نیمی از جمعیت کشور در مناطق شهری میزیستند که این بیانگر کاهش صبغه پررنگ الگوی زیست روستایی و برجستگی مدل زندگی شهری در میان ساکنان ایران زمین در پایان دوره مدرنیزاسیون است. من حیثالمجموع تعداد جمعیت شهرنشین در ایران طی بیست سال تقریبا سه برابر شد که رقم قابل مقایسهای است.
این مقوله یعنی گسترش شهرنشینی در ایران طی دهههای موردنظر، میتوانست در کاهش کارکرد اقتصادی خانواده اثرگذار باشد، زیرا جدای از تخصصی شدن مشاغل و ویژگی تقسیم کار در مناطق شهری، با توجه به اینکه فعالیتهای اقتصادی ساکنان شهری، بهویژه در دوره مدرن، در چارچوب مناسبات سرمایهداری است، تولید کالا در درون خانه و کسب درآمدخانواده از این طریق، به خارج از خانه یعنی اشتغال در کارخانه و دیگر نهادهای جامعه منتقل شده، به این صورت، جدایی میان محل کار و زندگی اتفاق میافتد. خانواده که پیشتر کانون تولید اقتصادی بود، تبدیل به یک واحد مصرفی شده، کارکرد تولیدی خود را از دست میدهد. بنابراین، زیربنای اقتصادی خانوادهها در جوامع مدرن از درآمد عضو یا اعضایی در خانواده تامین میشود که از راه شرکت در تولید یعنی کار بیرون از محیط خانواده به دست میآید:
همچنانکه مطابق اظهار یکی از کارشناسان حوزه خانواده در ایران طی آن زمان گسترش سازمانهای اداری واجتماعی از یکسو، توسعه و پیشرفت وسایل تولیدی از سوی دیگر در شهرها نظام تولید بسته خانوادگی را متزلزل ساخت و خانواده بهعنوان یک واحد تولید اقتصادی در شهرهای بزرگ مفهوم خود را از دست داد. به علاوه، براساس روایت برخی دیگر از متخصصان خانواده در ایران طی همان برهه زمانی «روستاییانی که به شهر آمدهاند ترجیح میدهند که در صنایع و موسسات اقتصادی جدید همچون کارگر غیرماهر پذیرفته شوند، زیرا از این ممر، در مقایسه با خدمات خانگی مزد بیشتری میتوانند دریافت کنند و تحکم کمتر خواهند شنید.» با این اوصاف، با جذب نیروی کار به سوی کارخانهها و مراکز تولیدی مدرن، طبیعتا انتظار بر این است که کارگاههای خانگی و شیوه تولید دستی، حداقل در مناطق شهری ایران طی دو دهه پایانی حکومت پهلوی، روبه افول نهاده باشد.
منبع: محمدعلی اکبری، محمدحسن پورقنبر، «تاثیر برنامه نوسازی حکومت پهلوی دوم بر کارکرد اقتصادی خانواده در مناطق شهری ایران»، ۱۳۹۶.