ترس از کرونا و ماجرای مار و نیش زنبور
بسیاری از بیماریها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود میشوند یا شکست میخورند و دلیل عمده مرگ و میر بیمارانش باخت و تضعیف روحیه آنان است.
لطفاً به این داستان توجه کنید:
روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار گفت: «انسانها از ترس ظاهر خوفناک من، میمیرند نه به خاطر نیش زدنم».
اما زنبور قبول نکرد.
مار برای اثبات حرفش، با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند، تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود.
مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را میگزم و مخفی میشوم، و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن».
مار نیش زد، و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد.
چوپان فوراً از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی»
و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد، و بعد از چند روز بهبودی یافت.
مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود، مار و زنبور، نقشه دیگری کشیدند.
این بار زنبور نیش میزد و مار خودنمایی میکرد.
این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد.
چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد.
بسیاری از بیماریها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود میشوند یا شکست میخورند و دلیل عمده مرگ و میر بیمارانش باخت و تضعیف روحیه آنان است.
یک مثل است که عزرائیل وارد شهری میشود و میگوید: آمدم جان چهار نفر را بگیرم.
فردا میبینند ۴۰۰نفر مردهاند. میپرسند توکه گفته بودی چهار نفر پس چه شد؟
گفت: من جان چهارنفر را گرفتم، بقیه از ترس مردند.
واقعاً نباید وحشت کرد، ولی توجه به هشدارها الزامی است.
انرژیهای منفی را از خود، دور کنید. با انرژی مثبت، قدرت دافعه تان را، در برابر کرونا بالا و بالاتر ببرید.