چرا چین این همه تأسیسات زیربنایی می سازد؟/ بخش اول
چرا چین این همه تأسیسات زیربنایی می سازد؟
این فصلی از کتاب "آن سوی دیوار چین" : منتشره توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد است که نویسنده آن آرتور آر. کروبر می باشد. مترجمان کتاب: سعید اردکان زاده یزدی و آزاده اکبری هستند که توسط اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
مقدمه کتاب و بخش دیگری از کتاب و فایل کامل کتاب را در لینک های زیر ببینید:
آن سوی دیوار - اقتصاد چین: آن چه هرکس باید بداند + فایل کتاب
چقدر از این تأسیسات زیربنایی مفید هستند و چقدر توأم با اسراف هستند؟
چرا چین این همه تأسیسات زیربنایی می سازد؟
به همراه شکوفایی در توسعهی شهری، نوعی شکوفایی در هزینه برای تأسیسات زیربنایی هم به وجود آمده است. چین طی دو دههی اول دوران اصلاح، سرمایهگذاریهای چشمگیری در تأسیسات زیربنایی بهویژه در راهها، بنادر و شبکههای مخابراتی انجام داد. این سرمایهگذاری در سال 1998 چندین درجه تشدید شد، یعنی زمانی که دولت در واکنش به بحران مالی آسیایی، یک برنامه تشویقی مالی راهاندازی کرد که مفاد اصلیاش هزینه برای تأسیسات زیربناییای بود که بودجهاش از طریق اوراق قرضهی ویژه تأمین میشد. رقم عمدهی این برنامه، ساخت یک شبکهی بزرگراهی ملی بود که تقلیدی از نظام بزرگراهی بینایالتی آمریکا بود. این امر محقق شد: نظام بزرگراهی از طولی کمتر از 5 هزار کیلومتر در سال 1997 به 112هزار کیلومتر در سال 2014 رسید که یکونیم برابر بزرگتر از نظام بینایالتی آمریکا بود.
برنامههای دیگر دنبال شد. بنادر در بالا و پایین ساحل گسترش یافتند تا خود را با افزایش صادرات دههی 2000 وفق دهند. در ابتدای این دهه، نزدیک به نیمی از صادرات چین از طریق هنگ کنگ انجام میشد، چون بنادر داخلی نمیتوانستند این حجم بار را جابهجا کنند؛ تنها یک بندر چین، شانگهای، در میان بیست بندر کانتینری برتر جهان بود (با رتبه نوزده). تا سال 2013، بنادر چین از نظر میزان گنجایش بار تا شش برابرگسترش یافتند و قادر بودند بیش از مجموع شش کشور رتبههای بعدی خود، کانتینر جابهجا کنند. شانگهای سنگاپور را به عنوان بزرگترین بندر کانتینری جهان پشت سر گذاشت و شش بندر دیگر چین در میان ده بندر برتر جهان رتبهبندی شدند.
وقتی که در سال 2013در استان گوانگدونگ، قلب بخش صادراتی کشور، خاموشیهای گاهبهگاه شروع شد، سرمایهگذاری در نیروگاههای برق فوران کرد. در دههی بعد، چین هر سال نیروگاههای جدید برقیای با تولیدی به اندازه نیاز کشور بریتانیا برپا کرد. ظرفیت تولید از 357گیگاوات در سال 2002چهار برابر شد و به بیش از 1300گیگاوات - 20درصد بیشتر از ایالات متحده - در سال 2014رسید. سرمایهگذاریهای کلان در تأسیسات زیربنایی مخابرات و شبکههای اینترنتی، چین را قادر کرد از داشتن 68 میلیون کاربر اینترنت در سال 2003 به 650میلیون کاربر در سال 2014 برسد؛ طی دورهی مشابه، تعداد کاربران تلفن همراه از 270میلیون به 1.3میلیارد افزایش یافت. بحثبرانگیزتر از همه این بود که برنامهی عظیم پوشش فراگیر کشور با 16هزار کیلومتر خطوط ریلی مسافربری سریعالسیر شروع شد که تقلیدی از شبکهی قطارهای فشنگی(Bullet-train) ژاپن بود. بهتازگی، نقطهی تمرکز این برنامهها به سمت پروژههای زیربنایی شهری کمتر شهوتانگیز مثل شبکههای مترو (که 3هزار کیلومتر آن تابهحال در بیستودو شهر ساخته شده است) و تصفیهخانههای فاضلاب حرکت کرده است.
این ساختوسازهای پر زرقوبرق چندین علت داشت. بهطور قطع، چین نیازهای زیربنایی برحقی داشت که برنامهریزان اقتصادی میکوشیدند آنها را برآورده کنند. اما عوامل دیگری دست به دست هم دادند تا مقیاس و سرعت ساختوساز را افزایش دهند - و نیز مشکلاتی به وجود بیاورند از جمله: پروژههای مازاد بر احتیاج یا توأم با اسراف، طراحی و کیفیت ضعیف ساخت و هماهنگی ناکافی. ادارات محلی که برای سرمایهگذاری با هم رقابت میکردند، احساس میکردند تحت فشارند تا بدون تحلیل دقیق هزینه - فایده، تا بیشترین حد ممکن تأسیسات زیربنایی برپا کنند. نرخهای بهره مادون پایین در دورهی 2002-2012 و افزایش سریع درآمدهای حاصل از فروش زمین، انجام این کار را برای آنها کمهزینه کرد. انگیزههای اداری نیز نقشی داشتند: برای بالابردن یک شهر کوچک در سلسلهمراتب اداری کشور (به معنی ترفیع و جایگاه بالاتر برای مقامات شهر)، این شهر باید به استانداردهای زیربنایی مشخصی دست پیدا میکرد.
مقامات محلی بهشدت با این وسوسه مواجه بودند که این تأسیسات زیربنایی را به منظور بالابردن وضعیت شغلی خود بسازند، بدون توجه به اینکه این پروژهها واقعا موردنیاز باشند.