◄ جادهای دارم برفیه مونده به روی دستم!
با وجود تلاش بسیاری از عزیزان در سازمان راهداری و گروههای امداد که بعد از بارش برف در تهران همه تلاششون رو کردن، اما ضعف مدیریتی و عدم برنامهریزی منسجم برای یک پدیده قابل پیشبینی اصلاً قابل توجیه نیست.
احمدرضا کاظمی | با وجود تلاش بسیاری از عزیزان در سازمان راهداری و گروههای امداد که بعد از بارش برف در تهران همه تلاششون رو کردن، اما ضعف مدیریتی و عدم برنامهریزی منسجم برای یک پدیده قابل پیشبینی اصلاً قابل توجیه نیست. این دیگه زلزله نبود آخه که بگیم غافلگیر شدیم! اصلاً کاری به گزارش هواشناسی و اخبار نداریم، والا شما یه نگاه به ابرها میانداختید سرصبح میفهمیدین که احتمال بارش وجود داره.
یعنی خواهرزاده هفتساله من هوای اون روز صبح رو دید پرید تو بغلم گفت «دایی! فکر کنم امشب برف بیاداااا، آخ جون آدمبرفی!» اونوقت ما باید تمام محورهای منتهی به تهرانمون کیپتاکیپ مسدود شه جوری که حتی صدای آقای ابطحی رو دربیاره! خیلیهها، صدای آقای ابطحی رو درآوردن خیلی هنر میخواد!
بعد توی این وضعیت ملت تف مینداختن از ماشین بیرون، قالب یخ میافتاد زمین، مجری شبکه خبر از یه مسئول محترمی میپرسه «چرا همون شب شروع بارشها جلسه مدیریت بحران تشکیل نشد» و جناب مسئول هم جواب میده که «من در خدمتتون هستم!». از اونطرفم که کوچهپسکوچههای شهر شده بود عین پیست ورزشهای زمستانی المپیک!
فقط یه زوج روس ورزشکار میخواست که یه آهنگ تانگو براشون بذاریم، اونام اسکیت به پا وسط کوچه حرکات آکروباتیک انجام بدن! اونوخت شهردار محترم میگن که «ما خودمون به خودمون نمره نمیدیم، ولی استانداری از ۲۰ بهمون ۱۸ داده»، آخه آدم اینقدر «بینمک؟» (نمک برای ریختن روی برف و یخ رو عرض میکنم!).
لابد اون دو نمرهای که کم کردنم به خاطر ننوشتن جواب آخر بوده! اصلاً من دوتا پیشنهاد راهبردی دارم برای شرایط خاص که انشاالله اگه بازهم شاهد نزول نعمات الهی بودیم به مشکل برنخوریم. چون انگار جدیداً نعمات الهی برای ما با غضب الهی فرق چندانی ندارن و درهرحال ایجاد بحران میکنن.
۱- مشارکت مردمی با هاااااااااااااااااای همگانی
خب همونطور که در جریان بارش برف، شهردار از کلیه مردم دعوت کرد که در مسیرشون هرازگاهی درختهایی که روش برف ریخته رو «تکوون بدن! اووو اوووو! تکون بدن!»، در بارشهای آتی میتونیم از مردم بخوایم که هرکس بیاد تو کوچه و در وقت مشخص برفها رو یه «هااا» بکنه، قطعاً با توجه به جمعیت زیادی که در تهران ساکن هستن اگر همزمان ۷–۸ میلیون«هااای» عمیق در سطح شهر ساطع بشه، برفها آب میشن و دیگه اصلاً نیازی به ریختن نمک و پاشیدن شن کف کوچه و خیابون نیست و ازنظر اقتصادی هم باعث کاهش در هزینهها میشه!
۲- تزریق روحیه نشاط و شادی به در راه ماندگان
بههرحال ایجاد اختلال در ترافیک مسیر شهری و بینشهری بعد از بارشهای سنگین همه جای دنیا رایجه، کاری هم نداریم که چرا مسئولان محترم ما فقط مشکلاتی که همه جای دنیا رایجه رو میزنن توی سر مردم ولی به چیزای خوبی که خیلی جاهای دیگه رایجه کاری ندارن! آن چیزی که مهم است اینه که اگر عدهای توی جاده گیرکردن خدایی نکرده از سرما یخ نزنن! توصیه من اینه که یک سرود ملی آماده بشه و حفظ کردنش رو هم برای همه مردم اجباری کنیم!
یه نسخه آهنگسازی شدهاش رو هم بدیم سالار عقیلی بخونه که توی جانودل و ذهن مردم ماندگار شه! بعد کسایی که توی سرما داخل جادهها گیرکردن میتونن از ماشین پیدا بشن و دورهم حلقه شادی تشکیل بدن و دونه دونه بیان وسط، بقیه هم دوانگشتی دست بزنن و بخونن: «جادهای دارم برفیه! مونده به روی دستم! برفروبی واسم مشکله! کاشکی اونو میبستم!»