پاتریک گدس، پدر برنامه ریزی شهری
پاتریک گدس، جغرافیدان، جامعه شناس، زیست شناس، اقتصاد دان و بوم شناس بریتانیایی او را پدر برنامه ریزی شهری می نامند.
پاتریک گدس، جغرافیدان، جامعه شناس، زیست شناس، اقتصاد دان و بوم شناس بریتانیایی که او را پدر برنامه ریزی شهری می نامند، شاگرد «تی،اج،ماکس لی»، او ابتدا استاد گیاه شناسی بود. سپس به بررسی آینده اجتماعات انسانی از دید تحول گرایانه پرداخت. در این زمینه که افق در مقابلش باز بود، به خصوص با توجه به آثار جغرافیدان فرانسوی و «لوپله» جامعه شناسی ، عمیقاً به شهرسازی علاقه مند گردید. به این منظور او لزوم بازگشت به یک بررسی همه جانبه مقدماتی را یادآور شد.
به گزارش تین نیوز به نقل از کانال مرجع مطالعات شهری، گدس سراسر عمر 87 ساله خود را به مطالعه و تکمیل دانش خویش در بسیاری از زمینه ها گذراند و نظریات با ارزشی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای ارائه کرد.
سر پتریک ابرکرامبی و لویس مامفرد از شاگردان او بودند.
از کارهایش در زمینه شهرسازی، توسعه شهری (1904) و شهرها در تحول (1915) را می توان نام برد.
زیگفرید گیدئون درباره او چنین می گوید: " گدس با دوراندیشی فوق العاده خود می دانست که زمان هنوز برای درک پیشنهادات او آماده نیست ... و او شخصیتی داشت که تازه پس از مرگش شناخته شد".
گدس به مظاهر زندگی طبیعی علاقه داشت و از دیدی جهان بین و جامع برخوردار بود. او بر مکتب اکولوژیک که بعدها به مکتب شیکاگو شهرت یافت، تاثیر زیادی گذاشت.
لوئیس مامفرد او را با ارسطو، لایپنیتس و داوینچی مقایسه کرده است.
گدس نخستین کسی است که ضرورت مطالعات شهری را مطرح کرد و از متخصصان مختلف جغرافیدان، جامعه شناس، اقتصاددان، روانشناس، معمار و دیگر متخصصان که به گونه ای با شهر در ارتباط هستند استفاده نمود. او مدافع برنامه ریزی ارگانیک بود و با برنامه ریزی مستبدانه و فن سالارانه به شدت مخالفت می کرد.
گدس بر این باور است که شناخت و درک چگونگی رشد، زندگی اجتماعی، تعالی و نابودی شهرها بدون شناخت درست و علمی و بدون داشتن پایه دانش عمیق، ناممکن است و این شناخت نباید بر پایه ی باورهای خیالی و آرمانی باشد، بلکه باید برپایه ی دانش و علم تکیه کند. او برنامه ریزی شهری را از آن جهت مهم می داند که می تواند با مشاهده ی مستقیم اجرای کالبدی و موقعیت مکانی شهرها در برش های مختلف زمانی- از گذشته تا حال- و با یاری جستن از فرهنگ اجتماعی شهروندان، به ارائه ی طرح و برنامه برای اصلاح شهرها اقدام کند. او برنامه ریزی شهری را چونان تکنیکی می داند که ریشه در بافت اجتماعی و فرهنگ مردمان و شهروندان دارد.
او دادن الگویی واحد برای همه شهرها را رد می کند و باور دارد که به شمار شهرها باید الگو ارائه داد و هر شهر باید با توجه به پیشینه ی تاریخی و فرهنگی و اجتماعی ساکنان آن، طرح و الگویی ویژه ی خودش را باید داشته باشد، او معتقد است که پیش از ارائه ی طرح و برنامه برای یک شهر، باید عوامل متعددی را به عنوان عامل پایداری، مورد بررسی و شناخت دقیق قرار داد.
روش کار گدس بر پایه سه گام بود:
1.برداشت و پیمایش منطقه ای
2. تجزیه و تحلیل ویژگی ها و گرایش های موجود شهر و منطقه
3.ارائه ی طرح واقع گرا.
گدس نظریه تکامل تدریجی شهرها را در شش مرحله بیان نمود:
1.نوزاد شهر (ائوپولیس)
2.مرحله شهر شدن(پولیس)
3.مرحله مادر شهر(مترو پولیس)
4.مرحله کلانشهر(مگاپولیس)
5.مرحله مستبد شهر(تیرانوپولیس)
6.مرحله مرده شهر(نگرو پولیس).