بازدید سایت : ۴۴۹۷۹

◄ سرگذشت مینیون ، معروف ترین شیرینی فروشی تهران قدیم

مغازه شیرینی فروشی مینیون نبش تقاطع خیابان سعدی و خیابان هدایت واقع شده که سابقه ان باز می گردد به مهاجرت های دو جنگ اول و دوم جهانی و انقلاب اکتبر در روسیه و سرازیر شدن سه نوبت سیلِ مهاجرین به ایران .

سرگذشت مینیون ، معروف ترین شیرینی فروشی تهران قدیم
تین نیوز

مغازه شیرینی فروشی مینیون نبش تقاطع خیابان سعدی و خیابان هدایت واقع شده که سابقه آن  باز می گردد به مهاجرت های دو جنگ اول و دوم جهانی و انقلاب اکتبر در روسیه و سرازیر شدن سه نوبت سیلِ مهاجرین به ایران . 

ایران همیشه میزبان بوده و مهاجر پذیر ، بگذریم که از انقلاب ٥٧ به بعد ، خیلِ عظیمی از ایرانیان مهمان شدند و مهاجر .

قنادی مینیون را یک مهاجر اوکراینی در همین آدرسی که در بالا برایتان نوشتم راه‌اندازی کرد . همه خانواده دست به دست هم دادند و این قنادی و شیرینی‌ فروشی را راه انداختند ؛ مانند بسیاری از ایرانی‌های مهاجر که در سه دهه گذشته ، در اقصی نقاط جهان مبتکر انواع کسب و کارها شدند تا چرخ زندگی را بگردانند و برخی از آنها به‌دلیل ابتکار و پشتکاری که داشتند به نام و شهرتی هم رسیدند .

تربوغوسیان و خانواده اش ، در سال ١٩٣٥ و زیر فشار بحران اقتصادی که اروپا را گرفته بود و کابوس جنگ جهانى دوم که مانند شبح در آسمان اروپا می گشت ، به ایران مهاجرت کردند . پس از مدتی سرگردانی ، دربدری و بیکاری ، با شروع جنگ جهانی دوم ، یک نانوائی در تهران راه انداختند . آرد در ایران جیره بندی بود اما آنها سهمیه گرفتند و نان پختند . نانی که آنها می پختند با نانی که در ایران رایج بود ، تفاوت داشت . نه تافتون بود و نه سنگک ، نه لواش و نه بربری . شکل آجر را داشت و کم کم در کنارش نانی به شکل ساعد دست نوزاد هم تولید شد که بعدها معروف شد به نان ساندویج یا "بولکا".

جنگ که تمام شد ، آنها این نانوائی را تبدیل کردند به شیرینی پزی . کمی که کار و بارشان بالا گرفت ، تربوغوسیان که شغلش در اوکراین شکلات سازی بود ، یک دستگاه شکلات سازی هم از اروپا وارد کرد و حالا در کنار شیرینی خوشمزه ای که درست می کردند ، شکلات هم مى ساختند . خانواده دور هم نشستند تا نامی برای این شیرینی فروشیِ تازه گل کرده در تهران پیدا کنند . یکی از پسرهای تربوغوسیان که زبان فرانسه را در مدرسه "سن لویی" یاد گرفته بود ، ناگهان واژه "مینیون" به ذهنش رسید . نامی فرانسوی به معنای " با مزه " که معمولاً به بچه شیرین زبان می گویند . همسر تربوغوسیان که آشپزماهری بود و رهبری پشت صحنه با او بود ، فوراً این اسم را پسندید و "مینیون" شد نامی که هنوز روی تابلوی آن باقی مانده است .

شکلات هایی هم ساختند با اسامی "اریس" ، " بارباریس " ، " کیانوشکا " و ... که این اسامی همه یا روسی بود و یا اوکراینی ؛ دو زبانی که به هم خیلی نزدیک اند ، بر عکس دو حکومت روسیه و اوکراین که الان خیلی از هم دور هستند .

برای آن که بیشتر دهانتان آب بیفتد ، اضافه می کنم که مینیون ، بعدها که کارکنان آن به ٣٥ نفر رسید ، شیرینی ها و شکلات هایی را درست کرد که در تهران مشهور شد :

رُولت خامه‌ای ، تارت میوه‌ای ، اکلر شکلاتی ، شیرینی ناپلئونی . . . شکلات هایش هم متنوع تر شد :

ترافل‌های بادام زمینی با روکش شکلات شیری - مارزیپان با مغز خمیر بادام و پرتقالی ، فیگارو . . .

من که بی طاقت شدم ، شما چطور؟

از نسل اول ، غیر از یکی از پسرهای تربوغوسیان دیگر کسی زنده نیست ، اما "مینیون" هنوز در همان نبش دو خیابان سعدی و هدایت هست و تولیدش هم با همان کیفیت سابق برقرار . 

روبن ، پسر کوچک تربوغوسیان که حالا مرد سالمندی است ، همچنان در تهران است و مغازه را اداره می کند .

تولید "مینیون" مثل گذشته ها زیاد نیست ، اما کیفیتش را به هر زحمتی بوده حفظ کرده اند .

به دیدن روبن رفتم . اول دهانم را شیرین کرد و بعد گفت :

مادرم آشپز ماهری بود . ما بچه بودیم که او پیراشکى گوشتی و پیراشکى مربایی برایمان درست می کرد و کم کم آن را هم زیادتر درست کرده و در همین مغازه می فروخت .

"پاسکا" ( شیرینی مخصوص عید پاک مسیحیان ) را که مادرم می پخت هیچکس در ایران نمی توانست درست کند . نزدیک عید پاک آنقدر سفارش می گرفتیم که کارگرها سه نوبت کار می کردند . روزهای پیش از عید پاک ، از پای صندوق تا توی خیابان ، مسیحی ها صف می بستند . من خوب یادم هست که رجالِ وقت ، خودشان با راننده می آمدند برای عید ایرانی ، شیرینی می خریدند .

سپهبد زاهدی و آقاى علاء هر دو نخست وزیر بودند و مشتری مغازه ما .

حالا هم مشتری های قدیمی ما از خیابان های شمال تهران می آیند اینجا .

البته دست زیاد شده و شهر هم آنقدر بزرگ و وسیع ، که برای خیلی ها صرف نمی کند از آن سر شهر بیایند اینجا ، اما باز هم فروشمان خوب است . یازده کارگر داریم . با هر زحمتی هست ، جنس را جور می کنیم که کیفیت قدیمی شیرینی‌ها و شکلات ها را حفظ کنیم .

با کامی شیرین و رویاهایی شیرین تر ، روبن را در "مینیون" جا گذاشتم . میان دو خیابان هدایت و سعدی ، اولی را انتخاب کردم ، برای بازگشت به خانه . خیابانی آشناتر از رخت تنم با من !

خبر خوب اینکه  خرداد ۹۹ ، قنادى مینیون ثبت میراث فرهنگی شد .

‌روبن ترپوغوسیان آخرین بازمانده‌‌ی خانواده‌ای اوکراینی که از پی انقلاب اکتبر روسیه به ایران مهاجرت کردند ، درگذشت . 

شکلات‌های دست‌ ساز قنادی نود ساله ‎ى مینیون ( چهار راه کوشک _ سعدی ) که در ابتدا ، نان‌پزی بود و ایرانیان را با نان ساندویچی ( بولکی ) آشنا کرد ، از جمله ارمغان‌های شهر تهران است .

 

* برگرفته شده از وبلاگ علی خدایی

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • ناشناس

    عالی

  • گایانه غریبیان

    کاش اینهمه حسادت در شما ایرانیها دیدنی نبود.یک خانواده ارمنی نه اوکراینی،خوبه اسمشونو عوض نکردین .یعنی حاضرین هر طوری جمله رو بپیچونین ولی به زبان نیارین.اینکه هر چیزی که بهش اشاره کنین اولینشو ارامنه به ایران آوردن نمیتونین حضم کنین ،حیف از دل سیاه شماها .