دلایل بی توجهی به دریا چیست؟ / روابط عمومی ارگان های دریایی کجای این معادله اند؟
با استناد به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر این که هنوز توجه جدی به دریا نشده است سعی کردیم بخشی از دلایل را واگو کنیم.
با استناد به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر این که هنوز توجه جدی به دریا نشده است سعی کردیم بخشی از دلایل را واگو کنیم.
به گزارش تین نیوز به نقل از اقتصادسرآمد، در این فرصت موارد دیگری را مورد بررسی قرار می دهیم تا شاید با بیان دلایل، نقاظ ضعف بیشتر شناخته و رفع شوند.
روابط عمومی ها که اغلب دولتی هستند، دلیل دیگری بر «بی توجهی به دریا» هستند؛ زیرا، اساسا قادر به ارتباط با مخاطب در سطح وسیع نبوده اند. عوامل روابط عمومی اغلب کارمندانی هستند که در انتظار صدور دستور از سوی مقام بالاتر به سر می برند. خلاقیت در کارشان نیست و از این بدتر، انگیزه برای ارتباط با مخاطبان- به خصوص رسانه ها- ندارند.
به هر کدام از سازمان های دولتی که مایلید توجه کنید و برنامه های روابط عمومی آن ها را مرور کنید. متوجه می شوید که جز چند برنامه محدود مناسبتی چیزی در چنته ندارند. بدیهی است با چنین رویه ای، افکار عمومی مطالبه گر دریا نمی شوند و به اقتصاد دریا گرایش پیدا نمی کنند تا برسد به سرمایه گذاری در حوزه دریا و یا زندگی در کناره ها.
بخش خصوصی هم از نقطه نظر روابط عمومی، دچار ضعف هستند تا جایی که برخی از این سازمان ها اصلا روابط عمومی ندارند. بخش ترویج و تبلیغ عمومی آن ها خوابیده است و بازاریابی جای آن را گرفته است.
اغلب این روابط عمومی ها، روابط اختصاصی هستند و در چارچوب شرکت یا سازمان خود عمل می کنند و کمترین ارتباطی با سایر روابط عمومی ها برای رسیدن به اصل هم افزایی ندارند. بدیهی است که چنین روندی، نتیجه ای جز بی توجهی به دریا در پی ندارد زیرا انگیزه ها و جوشش های عموم مردم را نادیده گرفته اند.
برگزاری نمایشگاه ها که عمده کار روابط عمومی ها شده است، شاهد این ادعا هستند. نمایشگاه برگزار می شود و کمترین گرایشی در این نمایشگاه ها برای مردم دیده نمی شود. تصور بر بازاریابی است با این منطق که بازرگانان همه همدیگر را می شناسند و نیازی به تبلیغ بیشتر نیست. تبلیغ بیشتر را هزینه می دانند؛ در حالی که تبلیغ و ترویج اساس سرمایه گذاری است و به برگشت سرمایه و افزایش سود کمک بزرگی می کند.
به هر روی، شاید وضعیت نامناسب و در برخی اوقات چارچوب بروکراسی اداری دست و پاگیر روابط عمومی ها در بخش های دولتی و خصوصی از عوامل و دلایل بی توجهی به دریا بوده و هست.
کم کاری مفرط رسانه ملی و حتا مطبوعات کشور در ترویج و توجه به دریا محرز است. فاجعه را زمانی می بینیم که در دانشکده مهندسی دریایی امیر کبیر با دانشجویان هم کلام شدیم. جمعی از آن ها اساسا دریا را نمی شناختند. سفر دریایی نداشتند و انتخاب رشته آن ها یک اتفاق بوده است. یعنی کامپیوتر برای آن ها تصمیم گرفته است که مهندسی دریایی شوند و گرنه خود هیچ اطلاع مناسبی از دریا نداشتند. این اطلاعات از کجا باید به نوجوانان و جوانان ما برسد؟ آیا رسانه ملی و مطبوعات نقش آفرین نیستند؟
نقص دو سویه است. از یک سو روابط عمومی های بخش دریایی ضعیف عمل می کنند و این ضعف به رسانه ها می رسد و از سوی دیگر رسانه ها خیلی پیگیر ماجراهای دریایی نیستند. صدا و سیما برنامه های مناسبتی و گاه و گداری پخش می کند و مطبوعات نیز گاهی به مصاحبه ای دفعی و اتفاقی بسنده می کند و خبرگزاری ها هم مباحث مربوط به دریا را در بخش های جزیی و زیر مجموعه مباحث دیگر –مانند شهر سازی!- قرار داده اند. همه این ها یک نتیجه مشخص در پی دارد: «بی توجهی به دریا»
برخی دستگاه های دولتی از آن طرف بوم افتاده اند. اقدام به تبلیغات غیرواقعی و اغراقی می کنند. مانند کلیپی که در باره توسعه مکران پخش شد و در آن ایران را چهارمین قدرت دریایی جهان نامیده است؛ در حالی که چنین نیست و این اغراقی خنک و غیرقابل باور است.
البته، هیچ کس نباید و نمی تواند رشد و توسعه دریایی ایران – از همه جهات- را منکر شود. مخصوصا در حوزه نیروی دریایی ایران امروز با ایران دیروز اصلا و اساسا قابل مقایسه نیست. گذشت آن زمانی که انگلیسی ها بایندرها را بکشند و کشتی های ما را همگی نابود کنند؛ اکنون قدرت ما چنان است که هیچ کشوری نمی تواند ما را از پیش بازنده بداند.
در این شکی نیست؛ اما در این که ما چهارمین قدرت دریایی جهان باشیم، تردید فراوان است و این تبلیغ جز سوء تبلیغ چیزی نیست؛ زیرا قدرت دریایی فقط در ناو و موشک خلاصه نمی شود. مجموع فعالیت های مرتبط با دریا می تواند قدرت دریایی یک کشور را مشخص کند. از نظامی گرفته تا اقتصادی و فرهنگی و سیاسی.
برآیند این مجموعه در کشور ما قابل قبول نیست و به درستی «هنوز به دریا توجه کافی نشده است» در مباحث متعدد که وارد می شوید و بررسی می کنید از کشتی سازی، کشتی رانی، لجستیک، دانش آموزی، تولید دانش، تامین تجهیزات، وضعیت تعمیرات و... ما از بسیاری از کشورها عقب مانده ایم و باید جبران مافات کنیم. تبلیغ های غیرراستین و اغراق آمیز ما را از دیدن واقعیات ها کور می کند و مانع تلاش هر چه بیشتر ما می شوند.
آموزش های دریایی ما که اغلب تئوری و نظری هستند، ضعف دیگری است که نتیجه آن می شود بی توجهی به دریا. در دانشکده ها اغلب ذهن دانشجویان آموزش داده می شود و دست آن ها از تجربه عملی خالی است. ذهنی مملو از تئوری ها و فرمول ها و حفظیات در حالی که در عمل، دانشجو یک روز را در دریا نگذرانده و هیچ تجربه ای از دریا ندارد. کنار ساحل قدم زدن، تا در دل دریا رفتن و حال و هوای دریا را تجربه کردن، با هم کاملا متفاوت هستند. تا زمانی که پا روی خاک است، تجربه دریا محال است.
از پیشکسوتی شنیده شد که فلان دانشجو بعد از سال ها تحصیل و سپس سال ها کار در ساحل، راهش به دریا افتاد. دریازدگی با او چنان کرد که از همان روز، مهندسی دریایی اش را کنار گذاشت و از حوزه دریا خارج شد. گاهی توجیه می شود که مثلا یک مهندس دریایی، معمولا در خشکی کار می کند و مثلا طراحی کشتی و ساخت کشتی در ساحل است و نیازی به تجربه دریایی ندارد! این توجیه آیا با عقل سلیم جور در می آید.
به هر روی، به نظر می رسد که آموزش دریایی یک کار فکری و عملی توامان است و این زمانی حاصل می شود که دانشجو در واقعیت دریا قرار بگیرد. این در حالی است که اغلب آموزشکده ها و دانشکده های دریایی ما در دل خشکی خاک می خورد و هزاران فرسخ از دریا فاصله دارد.
بر اساس آن چه فعالان و مسئولان دریایی پس و پیش گفته و می گویند، بین ۴ تا ۲۰ هزار نفر نیروی انسانی کم داریم. آمار و ارقام عجیبی که پاک امید را از میان بر می دارد؛ زیرا تامین این همه نیروی انسانی مورد نیاز کار یک سال و دو سال نیست و حداقل به ۱۵ سال کار مداوم و پرحجم نیاز دارد. چنین کمبودی حاصل بی توجهی دولت های گذشته بوده است و دولت کنونی هم بعد از ۲ سال از حضورش، تصمیمی در این باره نگرفته است! با این روند آیا توجه به دریا معنا پیدا می کند؟
راهکارچیست، چه باید کرد؟
با روند کنونی هیچ کاری نمی توان کرد و بی تعارف باید ناامید باشیم. از یک سو روند کند ما و از دیگر سو روند شتابنده و سریع رقبای منطقه ای و جهانی فرصتی برای ما باقی نخواهد گذاشت.
این است که در قدم اول از حیث ساختار، سازمان و راهبرد باید تغییر دیدگاه داد. باید یک کار بزرگ و اساسی و انقلابی انجام شود.
برای مثال، تکلیف این همه سازمان و ارگان و نهاد که مانند جزایر پراکنده ایجاد شده است را باید روشن کرد. قوی، محکم،صریح و سریع.
شاید ایده تشکیل وزارت دریاداری بتواند این گفته را تصویر کند.
مجموعه های پراکنده ای که گاه در مقابل هم قرار می گیرند.
سرمایه های کلانی که بین انبوهی سازمان و ارگان تکه پاره و ریز ریز می شود و ارزش ماهوی خود را از دست می دهد.
انبوهی کارکنان و کارمندانی که هزینه ها را به اوج رسانده اند.
تعدد ساختارهای موازی که تصمیم گیری را دچار بحران کرده اند، همه این ها یک باره باید حل و فصل شود.
گذران وقت و وقت کشی چاره کار نیست.
اقدام جهادی و انقلابی لازم است تا توجه به دریا معنا پیدا کند.