خانه از پای بست ویران است
وقتی در دستورالعمل هیچگونه کار کارشناسی اصولی انجام نگرفته و حتی هنگامی برای شرایط محیطی آن در بندهای آورده شده که بین کارگاه نصب با محل آزمون فرقی قایل نشدهاند آیا نباید از این عقبنشینی و قبول شکست بیشتر انتظار داشته باشیم؟
عباس مجیدینژاد*: یک ماه واندی که از زمان ابلاغ معاینهفنی خودروهای دوگانهسوز گذشته است مدیران اجرایی این فرآیند خود اقرار به عدم وجود زیرساخت های لازم جهت انجام امور داشته و فرصتی برای انجام این پروسه در نظر گرفتهاند.
البته نگارنده حدود دو ماهی است که در باب تحلیل شرایط معاینهفنی سکوت اختیار کرده تا با تغییر معاونت در سطح وزارت کشور، تغییرات در سطح سازمان شهرداری چگونه خواهد بود؟ اما پیچیدگی فرآیند معاینهفنی خودرو دوگانهسوز این امر را واجب کرده تا به بررسی تحلیل موضوع اهتمام داشته باشیم.
باری از دستورالعمل ماده 3 ابلاغی در شهریور ماه 95 حدود یکسال و اندی می گذرد و با آنکه بعد از سه ماه مدیران سازمان شهرداری ها خود نیز اعتراف به کمبود و نارسا بودن آن داشته اند اما تا کنون اصلاحی صورت نگرفته و به واقع این دستورالعمل ننگی شد بر سازمان شهرداریها.
هرچه از طول عمر آن می گذرد انحرافات آن بیشتر عیان شده و بی شک در حال حاضر به یک باتلاق تبدیل شده و تمامی ذینفعان ان را دچار دقمصه کرده است.
در پیوست 8 دستورالعمل ماده 3 روش بازرسی و آزمون چشمی سامانه گازسوز آورده شده است.
وقتی در دستورالعمل هیچگونه کار کارشناسی اصولی انجام نگرفته و حتی هنگامی برای شرایط محیطی آن در بندهای آورده شده که بین کارگاه نصب با محل آزمون فرقی قایل نشدهاند آیا نباید از این عقبنشینی و قبول شکست بیشتر انتظار داشته باشیم؟
وقتی در این دستورالعمل جایگاه حقوقی، مجری و بازرس و سازمانهای متولی هیچیک مشخص نشده و نیست به قول این ضربالمثل هریک زودتر برسد کدخدای آن روز است امورات جاری و ساری با نظرات سازمانی و شخصی خود پیگیری می کند، آیا باید بیشتر از این انتظار داشته باشیم و نتیجهای بهجز شکست طرح خواهد داشت.
نکته مهم آیا فقط کمبود زیرساختها موجب به تعویق انداختن این پروسه شده است؟ اگر آزمایشگاههای تست هیدرو به قاعده کفایت می بود، دیگر مشکلی بر سر راه این فرایند نبوده و امکان اجرای درست کار مهیا میشد؟
این مطلب هم ناقص است.اگر چه ما هم از نبودن این بخش از فرآیند را قبول داشته و برای انجام این پروسه آن را ضروری می دانم اما تنها زیرساختها موجب شکست این فرآیند نبود بلکه خود ساختار میبایست مورد بررسی و اصلاح قرار گیرد. سازمان محوری و خودخواهیهای سازمانی عارضه که در این فرآیند موجب ناراحتی و آزار شهروندان شد و مراکز را دچار هرج مرج کرده است.
خودروهای کارخانهای که با هویت دوگانهسوز فروخته، اما ناقص تحویل مردم شده است و کیت و مخزن نداشتهاند؛ امروز صاحبان این خوروها موظفاند خودرو خود را به اجبار به دوگانهسوز تبدیل کنند. خودروهای کارگاهی که حدود یک میلیون خودرو توسط شرکت گازخودرو تبدیل شدهاند؛ بلاتکلیف و بیسرانجام ماندهاند. قسم سوم خودروهای دوگانه سوزی که در کارگاههای غیرمجاز تبدیل شدهاند اطلاعات آماری درستی در دست نیست و در کارت آنها نیز ثبت نشده است.
باری آیا امکانات این تغییرات در کارت خودروها توسط تعویض پلاک در راهور وجود دارد یا خیر؟ اداره استاندارد چه تمهیداتی را برای نظارت این خودروها اندیشیدهاند؟
نقش مراکز معاینه فنی در این فرآیند اجرای این سیستم چیست؟
نقش سازمانهای بازرسی مورد تایید اداره استاندار کجاست؟
بیفرجامی و بیسرانجامی این فرآیند گرفته و بخش خصوصی بهجای اصلاح جایگاه و ارائه یک خدمت مناسب بیشتر در جهت کسب و درآمد طمعاندوزی در این آشفته بازار است.
سازمانهای ذیربط نیز بهجای اصلاح امور و ارائه یک خدمت شایسته به شهروندان به گروکشی، سازمانمحوری و منافع سازمانی خود مشغولاند.
بی شک حقوق شهروندان و ملت معظم ایران ارزشی بیش از این بیسیاستیها داشته تا جان آنها با 22 هزار تومان به خطر افتاده و مورد بازیهای سازمانی و طمعاندوزی بعضی از اصناف قرار گیرد.
والعاقبه للمتقین
رئیس انجمنصنفی مراکز معاینهفنی خودرو*