برجام مانعی در برابر اجماع علیه ایران
بقای برجام امروز بیشک میتواند حداقل از دو جهت برای ما مفید باشد؛ نخست سیاسی و دوم حقوقی که با شرایط فعلی این خصیصه بسیار حایز اهمیت است زیرا میتواند در اثبات سوء نیت ایالات متحده امریکا در اقدام علیه جمهوری اسلامی و ایران مورد استناد قرار گیرد.
به گزارش تین نیوز به نقل از اعتماد، سرنگونی پهپاد فوقمدرن نیروی هوایی ایالات متحده امریکا نیز به اهمیت این ماجرا اضافه کرد؛ مادامی که این اتفاق آنچنان ظرفیتی دارد که میتوانست منجر به اجماع در درون نظام سیاسی ایالات متحده امریکا شود اما موجبی برای نقد سیاستهای دونالد ترامپ علیه ایران از سوی سناتورها و مقامهای سیاسی امریکا شد.
برجام با خروج ایالات متحده امریکا برخلاف قواعد حقوقی و بدون رعایت تشریفات قانونی مندرج در این توافق در عمل باعث شد امکان انتفاع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران از آن میسر نشود و مماشات و عدم همکاری سایر اطراف این توافق نیز به این عدم بهرهمندی تاثیر و شدت بیشتری بخشید به گونهای که شاید جز آزاد شدن بخشی از داراییهای ایران در انعقاد قراردادهای نفتی که با شرایط جدید عملا کارایی ندارند، ایران منفعت اقتصادی شایانی از این توافق نداشته است. اگر منافع مادی و اقتصادی این قرارداد برای ایران چشمگیر نبوده اما نباید و نمیتوان منافع سیاسی آن را برای ایران نادیده انگاشت.
برجام نه تنها زمینه و موجب و دلیل موجه و موثر خروج ایران از ذیل مقررات فصل هفتم منشور ملل متحد شد بلکه یک نظام سیاسی و حقوقی جدید را ترسیم کرد که از رهگذر آن ایران را از یک کشور در مظان اتهام به یک کشور مدعی تبدیل کرد؛ ادعایی مبتنی بر موازین حقوقی، متاثر از مقررات منشور سازمان ملل متحد و متکی به تایید عالیترین مرجع تصمیمگیری در سطح بینالمللی که زمینه نفوذ کافی در تعاملات بینالمللی را برای ایران ایجاد کرده است؛ نفوذی که موجب شکاف عمیق بین ایالات متحده امریکا و شرکای استراتژیکش شد؛ پدیدهای که به نظر بیسابقه میآید.
مجموعه وقایع پس از نقض برجام تا لزوم حمله به پهپاد نیروی نظامی ایالات متحده امریکا که کاربرد جاسوسی برای اتخاذ تصمیم نظامی دارد معلول و وابسته یا حداقل متاثر از تاسیس حقوقی برجام است. خروج از شمول مقررات فصل هفتم منشور ملل متحد، نه به عنوان یک اثر آنی بلکه به عنوان یک جریان حقوقی مستمر که پس از پیدایش تا زمانی که خلاف آن به اثبات نرسد منشا اثر است، سبب شده که رییسجمهور فعلی ایالات متحده امریکا از زمان روی کار آمدن به لطایفالحیل تلاش کند این اثربخشی حقوقی را منقطع و طرح شوم خود را به اجرا درآورد.
عدم امکان توفیق ایشان در ایجاد اجماع علیه ایران بدون شک و بهطور قطع و یقین از آثار ایجابی توافق هستهای است. اثری که اگر نبود با واقعه اخیر اجماع علیه ایران آسان بود.
بقای برجام امروز بیشک میتواند حداقل از دو جهت برای ما مفید باشد؛ نخست سیاسی و دوم حقوقی که با شرایط فعلی این خصیصه بسیار حایز اهمیت است زیرا میتواند در اثبات سوء نیت ایالات متحده امریکا در اقدام علیه جمهوری اسلامی و ایران مورد استناد قرار گیرد.
بنابراین رفع تجاوز اخیر میتواند در سایه موازین حقوقی ایجاد شده وسیله برجام بدون آنکه کوچکترین تعارضی با اصول و مقررات مندرج در این برنامه اجرایی بینالمللی داشته باشد ولو تلویحا با مدلول بند« ک» دیباچه و مقررات عمومی، توجیه شود به علاوه اتخاذ موضع موثر وزارت امور خارجه مبنی بر انتشار نقشه و اعلام ارجاع مساله به سازمان ملل متحد در تغییر ماهیت این واقعه از یک اقدام صرفا خصمانه با ماهیت نظامی و مسلحانه، به یک موضوع حقوقی اقدامی بسیار بجا و ارزشمند بود که به نظر تا اینجا قواعد بازی را به نفع ایران حفظ کرده است.
اگرچه حقیقت مطلق در مورد برجام این است که نقض شده و به تعبیر مقررات مذکور در آن، این نقض هم اساسی و بنیادین هست اما هنوز زنده است و واجد یک هیات حقوقی که نمیتواند مورد انکار واقع شود تا آنجا که در پی هشدار سازمان انرژی اتمی ایران دایر بر فراتر رفتن ظرفیت غنیسازی ظرف چند روز آینده، ترامپ و حتی نخستوزیر رژیم اسراییل هم سخنان خود را به بر جام مستند و صریحا ادعا کردند که ایران برجام را نقض کرده است!
از جمله آثار سیاسی این تعهد بینالمللی را هم میتوان در نظام سیاسی ایالات متحده امریکا در نظر گرفت. مواجهه ترامپ با آن موجب شد که با کمی مسامحه بتوان چنین قائل شد که آنچه امروز بین امریکا و ایران در جریان است در واقع مساله ایران با شخص ترامپ است نه الزاما مجموعه نظام سیاسی ایالات متحده امریکا، هر چند رییسجمهور در این کشور عالیترین مقام رسمی و دارای قدرت بسیار است اما اقتدار کنگره و سازوکارهای موجود در نظام حقوقی این کشور مانع جدی برای سرکشی و عصیان بیحد و مرز و لجامگسیخته رییسجمهور است.
این واقعه موثر از برجام بوده و الا ملاحظه سابقه سیاست خارجی ایالات متحده امریکا علیه ایران، به روشنی نشان میدهد که اجماع علیه ایران معمولا در این کشور کار سختی نیست اما الزام حقوقی برآمده از این قرارداد و التزام عملی ایران با وجود کارشکنی و نقض اساسی یکی از اطراف سبب شد تا نتوان بیمحابا تاخت و تاز کرد.ملاحظه و مداقه در تمامی حوادث اخیر ارتباط ذاتی همه آنها را به هم مسجل میکند و تنها وجه برجسته در این میان نظام حقوقی برجامی است.
مقایسه حمله به هواپیمای مسافر بری که بنابر قواعد مسلم حقوق بینالملل مطلقا ممنوع است و موضع در نظر گرفته شده از سوی کاخ سفید تا این لحظه که اخبار حکایت از انصراف ترامپ از حمله به ایران دارد را نمیتوان بیتاثیر از انسجام در نحوه و روش اِعمال و اجرای سیاست خارجی ایران دانست؛ مسیری که مبتنی است بر سوابق حقوقی، زمینههای دیپلماتیک و تدابیر خردمندانه که نباید ابتر و بینتیجه بماند.
ایران در حال حاضر در موقعیتی قرار دارد که این موقعیت حاصل تدبیر و هوشیاری است؛ وضعیتی که میتواند قدرت چانهزنی ممتازی را به ایران اعطا کند.