برنامهریزی سفر حلقه مفقوده تصادفات جادهای
بنا بر گزارشهای آماری مراجع رسمی، جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله از سال 59 تا 67 جمعا 219هزار شهید تقدیم کرده است. اما ما در سالهای بعد از جنگ با یک جنگ تحمیلی دیگر دست و پنجه نرم کردهایم؛ تصادفات و کشتههای جادهای بهعنوان یکی از معضلات کشور بعد از جنگ است.
بنا بر گزارشهای آماری مراجع رسمی، جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله از سال 59 تا 67 جمعا 219هزار شهید تقدیم کرده است. اما ما در سالهای بعد از جنگ با یک جنگ تحمیلی دیگر دست و پنجه نرم کردهایم؛ تصادفات و کشتههای جادهای بهعنوان یکی از معضلات کشور بعد از جنگ است.
از سال 1375 تا سال 1395 مجموعا 421.585 نفر در تصادفات جادهای کشور کشته شدهاند و این یعنی ما تقریبا هر دهه به اندازه جنگ تحمیلی کشته میدهیم و به نوعی با یک جنگ تحمیلی خفته درگیر هستیم. طبق گزارشهای جهانی، ایران جزو کشورهایی است که به نسبت جمعیت خود بیشترین تلفات جادهای را دارد و از این نظر ما جزو 3 کشور اول دنیا هستیم. از سوی دیگر، ایران رتبه اول کشتههای جاده در بین کشورهای اسلامی را نیز داراست. میانگین کشتهها در تصادفات جادهای 20 نفر در هر 100هزار نفر است. درحالیکه این آمار در ایران 1/ 34 نفر در هر 100هزار نفر است.
ایران از این حیث جزو خطرناکترین کشورهای جهان است و به نوعی میزان کشتههای جادهای در ایران 20 برابر بالاتر از استاندارد جهانی است؛ به طوری که کشورمان با داشتن 1/ 1درصد از جمعیت جهان به تنهایی 5/ 1 درصد کشتههای جادهای را در سطح جهان در اختیار دارد. علاوهبر کشتههای جادهای در یک دهه گذشته یعنی از سال 84 تا 95 در کشور ما میانگین سالانه 295 هزار مصدوم تصادفات داشتهایم که علاوهبر اثرات اقتصادی، ضربات جبرانناپذیر اجتماعی و فرهنگی بر جامعه دارد و ما به نوعی بخشی از نیروی کار فعال کشور را از دست میدهیم. نمودار فوق نشان میدهد که هرچند در یک دهه گذشته آمار کشتههای جادهای رو به کاهش بوده است اما مصدومان جادهای روند رو به رشدی داشته است. در این بین در همه محافل و نشستهایی که به این منظور برگزار میشود، سه عامل به عنوان عوامل اصلی در این حوادث مطرح میشود:
عوامل اصلی افزایش تلفات جادهای در کشور
نبود زیرساخت جاده و راه مطلوب، پایین بودن ایمنی خودروها و فرهنگ ضعیف رانندگی مردم از عواملی هستند که هرساله از آنها بهعنوان سه عامل موثر و ریشهای در تصادفات جادهای یاد میشود و دستگاههای متولی هرکدام به نحوی سهمی در این امر داشته و تلاشی را در حال انجام هستند. عامل مهم و مغفول بحث بیبرنامگی و عدم برنامهریزی درست برای سفر است که ناشی از نبود سیاستگذاری صحیح در بحث گردشگری داخلی است. بنا بر آمار اعلام شده از سوی پلیس راهنمایی و رانندگی بیش از 60 درصد تصادفات جادهای در 30 کیلومتری مقصد اتفاق میافتد. بر این مبنا میتوان گفت که فرد سفر خود را انجام داده و در مسیر برگشت و نزدیک به مقصد به جای اینکه طراوت و شادابی را از سفر کسب کرده باشد، به نوعی خستگی، بیحوصلگی و عجول بودن را نصیب خود کرده است. به عبارتی، سفر نه تنها لذت و نشاط برای فرد ایجاد نکرده، بلکه این شیوه مسافرت بدون برنامه، خمودگی و کسالت به بار میآورد.
در این میان، دستگاههای متولی امر گردشگری میتوانند با تنظیم و برنامهریزی گردشگری داخلی و ساماندهی تعطیلات در طول سال، موجب پراکنده کردن تراکم سفر در طول سال شده و همچنین از طریق معرفی مقاصد جدید و برنامهریزی برای دسترسی بهتر به آن مقاصد برای سفر رفتن گردشگران را به سمت جاذبهها و مقاصد جدید هدایت کنند. شهریور از یکی از پرسفرترین ماههای سال شناخته میشود. میزان کشتههای جادهای در شهریور 92 برابر 2.205 نفر و در شهریور 93 برابر با 1.828 نفر بوده و در شهریور 94 هم بیش از 1700 نفر بوده است. هرچند که ستاد هماهنگی خدمات سفر که درواقع یک ستاد متشکل از دستگاههای درگیر در این امر هستند کارهای خوبی را در چند سال اخیر انجام داده است، اما میتوان گفت گویا کار این ستاد بیشتر در هنگام سفر و پس از آن است و عملا برنامه و سیاستی برای هدایت سفر قبل از انجام آن را صورت نمیدهد.
شهاب طلایی- مدیر گروه گردشگری پژوهشکده سیاست پژوهی حکمت