◄ نه بر مُرده که بر زنده باید گریست
تا وقتی بحران مدیریتی در کشور بیداد میکند، مدیریت بحران مثل مواقعی که در کشور زلزله میآید یک شوخی تلخ و مضحک است.
محمد آقازاده*
تا وقتی بحران مدیریتی در کشور بیداد میکند، مدیریت بحران مثل مواقعی که در کشور زلزله میآید یک شوخی تلخ و مضحک است. از دوستی شنیدم یکی از مدیران حوادث غیر مترقبه در مصاحبهای گفته در برابر زلزله دیشب غافلگیر شده است، اگر این حرف درست باشد باید بلافاصله یک دانشآموز دبستانی را نزدش فرستاد تا معنای غیر مترقبه را برایش بنویسد تا صد بار از رویش رونویسی کند تا بفهمد حقوق میگیرد که در این حوادث لابد غافلگیر نشود.
خوب است یا خودش استعفا بدهد و یا عزلش کنند ولی شوربختانه یقین دارم با مناسبات فعلی کسی را بهجایش میگذارند اگر هوشش همسطح او نباشد حتماً کمتر است.
دیشب مردم ایران با اضطراب و چشم به سقف و دیوارها خوابیدند، تا وقتی بساز و بفروشها رشوه میدهند تا کارهای غلطشان لاپوشانی شود و وقتی کوچه و پس کوچهها بهخاطر درآمدی که برای شهرداری دارد از ازدحام آپارتمانها منفجر میشود، هر زلزله کوچکی میتواند فاجعه خلق کند.
تا زمانی که زلزله آگاهی و نظارت مردم؛ شیوه آشفته، سرد گم، فاسد و توامان بیتخصص و بیتعهد مدیریت کشور را ویران نکند تا از نو بسازیمش وضع همین است که در هر حادثه همه غافلگیر میشوند و باید سوگوار از دست رفتهها و دلنگران ماندگان باشیم.
بناها به راحتی ویران میشوند. راستی یک زلزله از میان حاشیهنشینهای شهرهای بزرگ که در خانههای مخروبه زندگی میکنند چقدر تلفات میگیرد. هر چند نگران ساکنان برجهای بلند و اشرافی هستم که اگر در همان لحظه کشته نشوند در میان خیابانهای تنگ و باریک پر از آوار ساختمانها گیر میافتند و هفتهها طول می شد تا امداد گران به دادشان برسند.
همین چند روز بعد همه چیز فراموش میشود تا باز زلزله، سیلی و یا خشکسالی غافلگیرمان کند. به قول تیتر معروف که قبل از انقلاب در کیهان خواندم: نه بر مرده که بر زنده باید گریست.
*روزنامهنگار