واقعیت های «فروش چابهار به افغانی ها» | منافع ملی قربانی افغان هراسی و سیاسی کاری هم زمان
بررسی ها نشان می دهد آن چه به عنوان فروش چابهار به افغانی ها در رسانه ها مطرح شده، پرده دیگری از پروژه افغان هراسی این روزهاست که هدفی سیاسی را نیز دنبال می کند بدون آن که نگران آثار و تبعات منفی آن بر اقتصاد منطقه ای و ملی باشد.
بررسی ها نشان می دهد آن چه به عنوان فروش چابهار به افغانی ها در رسانه ها مطرح شده، پرده دیگری از پروژه افغان هراسی این روزهاست که هدفی سیاسی را نیز دنبال می کند بدون آن که نگران آثار و تبعات منفی آن بر اقتصاد منطقه ای و ملی باشد.
به گزارش تین نیوز به نقل از انصاف نیوز، در روزهای اخیر خبری با عنوان فروش چابهار در رسانه ها منتشر و به سرعت پربازدید شد؛ منشا یکی از این خبرها، گزارش روزنامه جمهوری اسلامی بود که با تیتر «فشارهای مشکوک برای فروش چابهار/ پای دولت سیزدهم در میان است» منتشر شد. ذیل این تیتر آمده بود: «منابع آگاه از چابهار خبر می دهند افراد غیرمسئول با وارد ساختن فشار به مسئولین این شهرستان، از آن ها می خواهند زمین های چابهار را به اتباع افغانی واگذار کنند. کاملا روشن است که این فشارها سیاسی است و افرادی پشت پرده این ماجرا قرار دارند به منافع خودشان فکر می کنند.»
بررسی های خبرنگار انصاف نیوز نشان می دهد حضور افغانستانی ها در چابهار بزرگ نمایی شده و با واقعیت های میدانی هم خوان نیست.
سرمایه افغانی، مالکیت ایرانی
طبق قانون، سازمان منطقه آزاد چابهار اجازه واگذاری زمین خام ندارد و تنها در قالب پروژه های سرمایه گذاری، زمین واگذار می کند.
به عبارت دیگر روش کار چنین است که سازمان منطقه آزاد، درخواست های سرمایه گذاری را بررسی می کند و در صورت تایید و عقد قرارداد، متناسب با حجم سرمایه گذاری زمین تخصیص می دهد.
آن طور که سوابق موضوع نشان می دهد واگذاری زمین در این قالب، رویه جاری منطقه آزاد چابهار بوده است. قانون گذاران با پیش بینی درخواست خرید زمین از سوی اتباع غیرایرانی، مقرر کرده هویت هر شرکتی که در مناطق آزاد ثبت می شود ایرانی باشد، حتی اگر شریک خارجی داشته یا عمده سرمایه ثبت شده اش از منشا خارجی باشد.
اما با وجود این که واگذاری زمین در قالب طرح های سرمایه گذاری هیچ منع قانونی ای ندارد، عده کمی از شهروندان افغانستان توانسته اند در این قالب از منطقه آزاد زمین بگیرند. به عبارت دیگر مقیاس فروش زمین در منطقه آزاد چابهار به افغانی ها با هیچ متر و معیاری، فروش چابهار به افغانی ها معنا نمی دهد.
غیر از این، کسانی که با بافت اقتصادی منطقه هم آشنایی دارند می دانند که تاجران افغانی محور بخش قابل توجهی از تامین کالا در بازارهای شهر و منطقه آزاد را برعهده دارند. به عبارت دیگر بخش قابل توجهی از برنج، پارچه و لاستیک بازار چابهار را تجار افغانی تامین می کنند. بنابراین باید در نظر داشت که موج افغان هراسی اگر چابهار را هم درنوردد، می تواند تاثیر آشکاری بر افت مبادلات، کاهش گردش مالی و گسترش فقر در این بزرگ ترین حاشیه نشینی کشور را به همراه داشته باشد.
چابهار، پنجره تنفس افغانستان
از این نکته نباید غافل شد که در ماه های اخیر روابط پاکستان و افغانستان به شدت تیره شده است. تیرگی روابط این دو کشور، به معنای محدودیت در حمل و نقل کالا از کریدورهای جنوبی افغانستان است و در این شرایط، طبیعی است چابهار به عنوان پایگاهی برای اتصال اقتصاد افغانستان به اقتصاد جهان، مورد توجه فعالان اقتصادی این کشور قرار گیرد.
فارغ از بحث های سیاسی منطقه ای و روابط دیپلماتیک افغانستان و پاکستان، در دهه اخیر چندین تفاهم نامه و قرارداد کوچک و بزرگ مقیاس میان دو کشور به امضا رسیده تا دسترسی افغانستان به آب های آزاد از طریق چابهار را تضمین کند. برای اجرای چنین تصمیمی بود که مرز دوغارون به منطقه ویژه اقتصادی تبدیل و تلاش شد زیرساخت های کریدور چابهار دوغارون تقویت شود.
تعمیق همکاری های ایران و افغانستان، از معدود کشورهای جهان که در خشکی محصور است و به آب های آزاد راه ندارد، به معنای نفوذ راهبردی در این کشور است اما جالب و نگران کننده و قابل توجه این که تقریبا همه طرح های اقتصادی کلان مقیاسی که ایران را با گوشت و پوست اقتصاد کشورهای منطقه ممزوج می کند، نیمه کاره می ماند؛ قرارداد کرسنت، خط لوله صلح و حالا اتصال افغانستان از طریق چابهار به اقتصاد جهان.
مالکیت بر زمین ندارند، افغان هراسی است
عبدالحمید نورزایی، پژوهشگر افغانستانی درباره حضور تاجران هم میهنش در چابهار گفت: تعدادی از تجار افغانستانی از قدیم در چابهار حضور داشته و فعالیت می کرده اند. در سال های اخیر هم عده دیگری با قصد سرمایه گذاری و فعالیت اقتصادی به این منطقه آمده اند که برخی شان به علت کمبود زیرساخت از سرمایه گذاری منصرف شده اند، عده ای در حال بررسی هستند و تعداد کمی هم به عقد قرارداد اقدام کرده اند.
نورزایی به مشکلات مالکیت ناشی از سرمایه گذاری خارجی در قوانین ایران اشاره کرد و گفت: همین الان که قرار است هند میلیاردها دلار در چابهار سرمایه گذاری کند، اتباع هندی نمی توانند مالک زمین در این منطقه شوند. قوانین ایران در این زمینه محدودیت دارد و بنابراین هیچ فرد خارجی نمی تواند مالک زمین شود.
این پژوهشگر تبعه افغانستان ادامه داد: توافقاتی صورت گرفته که حجم بزرگ سرمایه گذاری طرف هندی در توسعه چابهار در بوق و کرنا نشود و دولت ایران هم تعهداتی برای حل و فصل مساله مالکیت داده است اما به هر حال اتباع خارجی، چه هندی، چه افغانی و پاکستانی نمی توانند مالک زمین شوند.
او درباره چرایی پررنگ شدن خبر فروش چابهار به افغانی ها گفت: این خبرسازی ها برای دامن زدن به افغان هراسی انجام می شود وگرنه مالکیت افغانستانی ها بر زمین در چابهار تنها ماهیت حقوقی دارد و حقیقی نیست. در قالب یک شرکت حقوقی زمین واگذار می شود اما این شرکت را می توان منحل کرد یا به دیگری واگذار کرد و…
نورزایی ادامه داد: پروژه افغان هراسی هر روز بهانه ای برای خبرسازی پیدا می کند؛ یک روز می گویند سرچشمه ها پر است اما حق آبه ایران را نمی دهند، روز دیگر از تاسیس یک سیستم قضایی مستقل در شهرری خبر می سازند، روز دیگر خبر جنایت چند سال پیش یکی از تبعه های افغانستان دوباره به صدر خبرها می آید و یک روز دیگر از بیماری هایی صحبت می کنند که افغانی ها به ایران می آورند.
او گفت: به نظر می رسد افغان هراسی به زودی زود سبب تنفر شدید متقابل می شود و شاهد خواهیم بود که ایرانی ها به افغانی ها حمله می کنند و زودوخورد بالا می گیرد.
آقای نورزایی به ذکر چند نمونه از برخوردهای غیرقانونی و غیرانسانی با اتباع افغانستان پرداخت و گفت: همین الان در روستاهای اطراف اصفهان، افغانی هایی که اقامت قانونی داشته و ۴۰ سال آن جا زندگی می کرده اند را از خانه و روستای شان رانده اند و گفته اند بروید جای دیگری زندگی کنید. کسی که ۴۰ سال این جا زندگی کرده، بچه هایش این جا به دنیا آمده اند، کار کرده، کشاورزی و کارگری کرده را از خانه اش رانده اند.
این پژوهشگر افغانستانی درباره تبعات چنین برخوردهایی هشدار داد: چنین فشارهایی باعث می شود اتباع از حاشیه به داخل شهرها بیایند و بنابراین ناگهان حضورشان در شهرها پررنگ دیده می شود. ضمن این که تقاضای اجاره را بالا می برد، مساله نان دارد، مساله آب دارد، مساله آموزش دارد و…
نورزایی گفت: به نظر می رسد دولت ایران نمی تواند یا نمی خواهد جلوی موج افغان هراسی را بگیرد و کسی هم نگران تبعات چنین رفتارهایی نیست.
دم خروس انگیزه سیاسی
خبر فروش چابهار به افغانی ها فرازهای دیگری هم دارد که می تواند شاهدی بر انگیزه سیاسی آن تلقی شود؛ در ادامه آمده بود دستیار رئیس جمهور در امور افغانستان، بازمانده دولت سیزدهم است و لازم است رئیس جمهور دوره چهاردهم هر چه سریع تر آن را تغییر دهد.
واقعیت آن است که آقای کاظمی قمی، سابقه ای طولانی مدت در ارتباط با افغانستان دارد و چنین سابقه بلندمدتی حتما شبکه ای از روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و در حوزه خاص امنیتی را شکل می دهد. بنابراین عجیب نیست که ایشان در مقام نماینده رئیس جمهور، ترجیحاتی برای تسهیل ارتباطات تجاری داشته باشد اما باید دید که این ترجیحات، بر ضد منافع ملی و بر اساس منافع شخصی سامان یافته است یا نه؟
در خبر منتشر شده، آمده: «دولت چهاردهم و شخص رئیس جمهور پزشکیان باید هر چه زودتر برای انتخاب نماینده خود در امور افغانستان وارد عمل شود و جلوی تحرکات مشکوک کنونی را که بخشی از آن ها به تلاش برای واگذاری زمین های چابهار به افغان ها مربوط می شود بگیرد.»
نویسنده اما هیچ سند و مدرکی ارائه نمی دهد که کاظمی قمی درخواست غیرقانونی ای برای واگذاری زمین و مالکیت حقیقی افغان ها بر زمین داشته است.
دستیار رئیس جمهور در امور افغانستان بازمانده دولت سیزدهم است، احتمالا گرایشات اصول گرایانه و حتما کارنامه قابل نقدی دارد اما به نظر می رسد گزاره هایی مانند «تحرکات مشکوک» و اتصال آن به موضعی حساسیت برانگیز یعنی «واگذاری زمین های چابهار به افغان ها» فقط یک مانور سیاسی برای برکناری اوست.
موج افغان ستیزی و بهره برداری سیاسی از آن در نهایت مردمانی با ریشه های مشترک زبانی و فرهنگی و اعتقادی را به دشمنانی قسم خورده تبدیل خواهد کرد. بنابراین شاید لازم باشد که به جواب این سوال فکر کنیم: آیا دشمنی میان ایرانی ها و افغانی ها، توسعه ایران را نتیجه می دهد؟
شمارابه آنکه میپرستید قسم میدم این ها ازاین مملکت بیرون کنید اگر مملکتمون رادوست دارید