◄ چرا قیمت خودرو خط قرمز ایرانیان شد؟
بهدلیل کیفیت، ایمنی، فناوری و امکانات پایینی که در خودروهای داخلی وجود دارد و همچنین عدم ارائه خدمات مناسب پس از فروش مانند کشورهای پیشرفته، مردم ایران نسبت به افزایش قیمت خودروهای داخلی بهشدت واکنش نشان میدهند و حتی درزمانی که قیمت همه کالاها بالا میرود، قیمت خودرو بهنوعی خط قرمز بهحساب میآید.
بهدلیل کیفیت، ایمنی، فناوری و امکانات پایینی که در خودروهای داخلی وجود دارد و همچنین عدم ارائه خدمات مناسب پس از فروش مانند کشورهای پیشرفته، مردم ایران نسبت به افزایش قیمت خودروهای داخلی بهشدت واکنش نشان میدهند و حتی درزمانی که قیمت همه کالاها بالا میرود، قیمت خودرو بهنوعی خط قرمز بهحساب میآید.
به گزارش تیننیوز به نقل از دنیای اقتصاد، در مقاطع مختلف بهخصوص مقطع فعلی که رشد تورم بر اقتصاد کشور سایه افکنده، اگرچه افزایش قیمت دامان تمامی کالاها را گرفته، بااینحال، بازهم خودرو به سیبل اعتراض و انتقاد عمومی تبدیلشده است. این روزها شهروندان، تورم را در تمامی کالاها، از دستمالکاغذیهای جیبی و تیشرتهای دستفروشان گرفته تا لبنیات و برنج و ربگوجه با تمام وجود لمس میکنند و بهنوعی نیز با این قیمتها کنار آمدهاند. این درحالی است که حتی حرف افزایش قیمت کارخانهای خودروها نیز برای شهروندان قابلهضم نیست و آنها نمیخواهند زیر بار قیمتهای جدید بروند. ازنظر شهروندان ایرانی، خودروهای داخلی نهتنها شایسته افزایش قیمت نیستند، بلکه قیمت آنها باید پایین نیز بیاید.
از همین رو باوجود تورم مشهود و ملموس یکسال گذشته کشور، ایرانیها حرف خودروسازان را مبنیبراینکه خودرو نیز مانند سایر کالاها با افزایش هزینه تولید مواجه شده و طبعاً امکان عرضه باقیمتهای قبل نیست، نمیپذیرند.
نتیجه دولتی بودن خودروسازی
در پاسخ به این پرسش که چرا مردم در مقابل افزایش قیمت خودرو واکنش بیشتری نشان میدهند باید گفت: دلایل مختلفی مطرح میشود که بیشتر آنها بهنوعی با خاص بودن صنعت خودرو در ایران و همچنین محبوب نبودن خودروسازان نزد مشتریان و بیاعتمادی افکار عمومی به آنها در ارتباط است.
دراینبین، خاص بودن خودروسازی خود ریشه در توجه ویژه دولت به این صنعت و حمایتهای مختلف از آن طی ادوار مختلف دارد. اگرچه خودروسازان بزرگ کشور روی کاغذ، خصوصی بهشمار میروند، بااینحال دخالتهای کوچک و بزرگ دولت در این صنعت و برخی سیاسیکاریها، صنعت خودرو را بهنوعی به نماد دولتی بودن تبدیل کرده است. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم نزد ایرانیها، صنعت خودرو به نماد گرانفروشی، ناکارآمدی، سوء مدیریت و ریختوپاشهای مالی بدل شده و از همین رو همواره یکی از سیبلهای اصلی اعتراض و انتقاد عمومی به دولتها بوده و است.
درحالحاضر چندین خودروساز در ایران فعالیت میکنند و بسیاری از آنها به بخشخصوصی تعلق دارند و خصوصیها هرگز فشار سنگینی را که دو خودروساز بزرگ داخلی تحمل میکنند، تجربه نکردهاند. خودروسازان خصوصی همواره طی این سالها به قیمت محصولات خود افزودهاند و معمولاً نیز فشار و انتقاد خاصی متوجه آنها نبوده، بااینحال خودروسازان بزرگ و نیمهدولتی حتی باوجود سیاست تثبیت قیمت، هرگاه بنابر دستورالعمل قیمتها را افزایش دهند بازهم هجمههایی بزرگ علیهشان ایجاد میشود؛ بنابراین اگر ایرانخودرو و سایپا نیز دولتی نبودند و به بخشخصوصی تعلق داشتند، شاید بابت افزایش قیمت محصولات خود هیچگاه تحتفشار جدی و سنگینی قرار نمیگرفتند.
بهنوعی «دولتی بودن» را میتوان یکی از دلایل اصلی بیمحبتی ایرانیها نسبت به خودروسازان داخلی دانست. حتی برخی از نمایندگان مجلس عدم بهبود شرایط صنعت و بازار خودرو را بهدلیل سهامدار بودن کلان بسیاری از مدیران دولتی در دو خودروساز بزرگ میدانند. البته این دو خودروساز همبارها در مقابل خصوصیسازی واقعی مقاومت کردهاند.
ازنظر شهروندان ایرانی، خودروسازان مانند فرزندان نازپروردهای هستند که اگرچه در پر قو بزرگشده و همواره سایه پدر و مادر بر سرشان بوده؛ اما هنوز روی پای خود نایستادهاند. شهروندان ایرانی از انحصاری که بهدلیل حمایتهای دولتی در بازار خودرو کشور بهوجودآمده، ناراحت هستند و بخش مهمی از اینکه نمیتوانند با افزایش قیمت خودروهای داخلی کنار بیایند، به همین موضوع مربوط میشود.
مردم بهدرستی فکر میکنند که اگر دولت کاری به کار خودروسازان نداشته و حمایتشان نکند و تنها شرایط را برای حذف انحصار و ایجاد رقابت در بازار داخل فراهم بیاورد، آنگاه میتوان قیمتها را کنترل کرد؛ بنابراین از دید افکار عمومی تا وقتی دولت حواسش به خودروسازان هست و هوای آنها را دارد، افزایش قیمت پذیرفتنی نیست و نخواهد بود.
بیاعتمادی به غولها
خودروسازان ایرانی باوجود سالها فعالیت و برخورداری از حمایتهای دولتی هنوز نتوانستهاند آنطور که شایسته است پیشرفت کنند و رضایت مردم را در حوزههای مختلفی ازجمله کیفیت و قیمت، جلب کنند و نهتنها کنار مشتریانشان نبودهاند؛ بلکه گاه مقابلشان نیز ایستاده و بیاعتنا به خواست آنها، میل و سلیقه خود را اعمال کردهاند.
تولید خودروهایی کم کیفیت و دارای قیمت بالا، ارائه ندادن خدمات پس از فروش مناسب و کمتوجهی به سلیقه مشتریان ازجمله مهمترین دلایلی هستند که سبب شده افکار عمومی نسبت به خودروسازان بزرگ، احساس بغض، بیاعتمادی و نا اطمینانی پیدا کند. ازنظر ایرانیها، حاصل ۵۰ سال فعالیت خودروسازان، تولید و عرضه محصولاتی قدیمی و پرمصرف است که اتفاقاً باقیمتهایی بالا و نامتناسب با سطح کیفی آنها، عرضه میشوند؛ بنابراین بیاعتمادی شهروندان به خودروسازان بزرگ و وابسته به دولت، یکی از دلایل اصلی قانع نشدن آنها در ماجرای افزایش قیمت است.
ایرانیها وقتی به خودروهای خارجی با آن سطح کیفی بالا و قیمت مناسب نگاه میکنند و در مقام مقایسه با محصولات داخلی برمیآیند، سطح نارضایتیشان از افزایش قیمت خودروهای داخلی، بیشتر و بیشتر میشود. درواقع، نبود تناسب میان قیمت و کیفیت خودروهای داخلی (از دید مشتریان) اجازه نمیدهد افکار عمومی بابت افزایش قیمت قانع شود و هرگونه افزایشی، ظلم مضاعف تلقی خواهد شد.
به اعتقاد کریمیسنجری، ایرانیها خودروسازان بزرگ کشور را نماد توسعهنیافتگی میدانند؛ زیرا این صنعت طی دو دهه گذشته عملاً پیشرفت قابلتوجهی نداشته است. وی میگوید: افکار عمومی به سوء مدیریتها در صنعت خودرو واقف بوده و بنابراین نمیتوانند به خودروسازان اعتماد کرده و دلایل آنها را برای افزایش قیمت محصولاتشان بپذیرند. این کارشناس میافزاید: ایرانیها همواره کیفیت و قیمت خودروهای داخلی را با مدلهای خارجی مقایسه میکنند و به این نتیجه میرسند که در کشور، خودروها دارای قیمت بالا و کیفیت پایین هستند، درست عکس محصولات خارجی؛ بنابراین برنمیتابند که قیمت خودروها با این اوضاع کیفی، بالاتر هم برود. وی همچنین به نفوذ اجتماعی بالای خودرو در ایران نیز اشارهکرده و میافزاید: شهروندان ایرانی شاید حتی برخی مواد غذایی را بهدلیل افزایش قیمت نخرند، اما خودرو را با توجه به ضریب نفوذ اجتماعی بالا، سخت میتوانند از سبد نیاز خود حذف کنند.
در این مورد، کاکایی نیز به تفاوت هزینههای خرید و بهرهبرداری از خودرو در ایران و خارج اشارهکرده و میگوید: در ایران، خرید خودرو گران از آب درمیآید، اما هزینه بهرهبرداری از آن ارزان است؛ این درحالی است که خارجیها خودرو را ارزانتر میخرند، اما هزینه زیادی بابت بهرهبرداری از آن میپردازند. این کارشناس ادامه میدهد: منظور از هزینه بهرهبرداری، مبالغی است که بابت بیمه، عوارض، مالیات و سوخت پرداخت میشود که در خارج گران است و در ایران ارزان.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: مشتریان ایرانیها تنها به هزینه خرید خودرو نگاه میکنند و چون معتقد به گران بودن خودروهای داخلی هستند، دیگر برایشان قابلپذیرش نیست که قیمت بالاتر از اینها برود، حالآنکه بابت سوخت هزینه پایینی میپردازند و قدیمی شدن خودروهایشان نیز عوارضی را متوجه آنها نمیکند. کاکایی ادامه میدهد: در خارج اما اگرچه هزینه خرید خودرو پایین است و حتی بهصورت قسطی انجام میشود، بااینحال هزینههای مربوط به بهرهبرداری از خودرو بهخصوص قیمت سوخت و عوارض مربوطه، بالاست. با توجه به اظهارات کارشناسان، بهنظر میرسد تا وقتی از یکسو بیاعتمادی مشتریان به خودروسازها برطرف نشود و از سوی دیگر دولت نیز دست از صنعت خودرو برندارد، شهروندان ایرانی با ماجرای افزایش قیمت خودرو کنار نخواهند آمد.
این بیاعتمادی و نا اطمینانی بهخصوص در مقطع فعلی که دولت مجوز قیمتگذاری خودرو در حاشیه بازار را داده، بیش از گذشته به چشم میآید، چه آنکه قرار است حداقل ۱۰ میلیون تومان به قیمت کارخانهای خودروهای داخلی اضافه شود. طبعاً برای مشتریانی که افزایش قیمتهای ریز و کوچک را نیز برنمیتابند، تحمل شبه آزادسازی قیمت خودرو بسیار سنگین است و دولت و خودروسازان نیز به این موضوع واقف هستند. اتفاقاً به همین دلیل است که آنها در ابلاغ قیمتهای جدید (در حاشیه بازار) دستبهعصا حرکت میکنند. دولت و خودروسازان خوب میدانند که خودرو، شیر، دستمالکاغذی، نخود و لوبیا نیست که شهروندان با آن کنار بیایند، کما اینکه ابلاغ قیمت جدید خودروها برمبنای حاشیه بازار، جو علیه خودروسازی کشور را بسیار منفیتر ازآنچه هست خواهد کرد.