◄ در نقد تیولداری مدرن حوزه دریایی
انتخاب یک دریانورد خبره در رأس یکی از مهمترین ناوگانهای نفتی جهان در کشوری که مدیریت اقتصاد نفتی آن در ایامی که هر روز با بحران جدیدی روبروست، البته که نمیتواند زمان مناسبی برای ارزیابی و پیش بینی عملکرد وی تلقی شود.
محمد وافری*- انتخاب یک دریانورد خبره در رأس یکی از مهمترین ناوگانهای نفتی جهان در کشوری که مدیریت اقتصاد نفتی آن در ایامی که هر روز با بحران جدیدی روبروست، البته که نمیتواند زمان مناسبی برای ارزیابی و پیش بینی عملکرد وی تلقی شود.
با این حال انتصاب شایسته کاپیتان نصراله سردشتی خبر بسیار خوبی است که نمیتوان آن را بیربط با تلاطمهای اخیر در ناوگان فرسوده ملی نفتکش ایران دانست.
آنچه اینچنین انتخابهای به ظاهر درستی را مخدوش میکند انتصاب خبرگان در بستر الگوی حکومت «تیولداری مدرن» است! این دو وجهی که برشمردم در کشور البته همواره دو روی یک سکه بودهاند؛ اما این بار موضوع کمی متفاوت است.
پس از سال بالاخره شاهد انتخاب یک دریانورد خبره در سمت مدیریت ارشد یکی از مهمترین ناوگانهای دریایی کشور هستیم که به اذعان بسیاری از خبرگان تصمیم درست و شایستهای نیز بوده است. قطعاً یکی از معیارهای مهم انتخاب مدیران ارشد یک شرکت قابلیتهای شخصی و مدیریتی است که در ذیل مصادیق تعریف مدیران موفق میتواند ارزش افزودهای متمایز را در مجموعه با خود به همراه بیاورند. موضوع بنیانی که طرح آن در ادوار قبلی مدیریتهای تیولداری دولتی در چنبره رسانههای به شدت وابسته و غیرمستقل سازمانها و شرکتهای دریایی همواره مسکوت باقی میماند.
از سویی شاهد آن بودهایم که در ادوار پیشین، به رغم رشد فزاینده اقتصادی بازارهای جهانی و افزایش نیازهای حملونقل نفت، کمتر چنین ارزش افزودهای از سوی مدیران انتصابی به چشم خورده است. آنچه در این مختصر باید به آن اذعان داشت آن است که نمیتوان و نمیبایست حضور مغتنم مدیر خبرهای چون کاپیتان سردشتی درمیان انبوه بحرانها بخصوص تناقض تحمیلی میان مانیفست مدیریتی برآمده از شایستگیهای فنی و خبرگی ایشان و الزامات سیستم اقتصادی که خروجی چنین متناقضنمایی را به بار آورده است که نه نشان از اقتصاد دولتی دارد و نه سرمایهداری را با معیارهای دقیق مدیریتی مورد سنجش قرار داد. خاصه آنکه توقع نمیرود که چنین حضوری همراه با نوآوری قائل به اصول مدیریتی و توسعه متاثر از رشد بازار اقتصادی پیش رو باشد.
این نوع انتخاب که در بستر اداره اقتصادی که چیزی شبیه تیولداری البته کمی مدرنتر(!) است گرچه انتخابی درست و بهینه بوده است اما فضای مناسبی را برای عملکرد مناسب خبرگان در اختیار قرار نمیدهد. اما به هر رو فضای کسبوکار کشتیرانیهای دولتی در چنین بستر واپسگرایانهای که بنگاههای دولتی و عمومی و نیمهدولتی به مثابه تکههای سرزمینهای تحت نظارت حاکمیت و دولت است انتظار میرود اختیار مدیران انتصابی که وجهی از تیولداری حکومتی را یدک میکشند نیز در ید حاکمیت باشد.
احتمالاً ایشان نیز متقابلاً متعهد به رعایت محض توصیههای دولتی خواهد بود و این از آنجایی ناشی میشود که معیار شایستگی در ساختار تصیمات دولتی فارغ از ظرفیتهای مدیریتی وخبرگی عمدتاً رعایت دستورات درخصوص ترکیب هیاتمدیره و مدیران زیرمجموعه و پروژههای مربوطه است.
پارادوکسی که مراعات دستورات حکومتی منبعث از بحرانهای درونی و بیرونی در یکی از بنگاههای اقتصادی نیمه دولتی و حضور یک مدیر خبره را تنها در چارچوب تیولداری مدرن، قابل توضیح میکند.
اما بیشک کمترین مزیت انتخاب مدیران خبره در قالب تیولداری مدرن تعهدی است که یک مسئول خبره برای حفظ سرمایههای مالی، فنی و انسانی بنگاه احساس می کند . موضوع مهم و حیاتی که بر اساس مستندات در ادوار مدیران انتصابی قبلی شرکت ملی نفتکش هرگز به چشم نمیخورد. باید منتظر ماند و دید.
* مدرس دانشگاه