◄ در ستایش ویروس کرونا!
هر روز که می گذرد کرونا بی رحم تر می شود. اوایل نه ؛ ولی حالا ، هر روز که بیش تر می گذرد. تئوری تمام شدن کرونا به این زودی ها توی ذهنمان بیش از پیش رنگ می بازد و کم کم باور می کنیم که انگار راست می گویند که دنیای بعد از ویروس کرونا آن دنیای سابق نمی شود .
هر روز که می گذرد کرونا بی رحم تر می شود. اوایل نه ؛ ولی حالا ، هر روز که بیش تر می گذرد. تئوری تمام شدن کرونا به این زودی ها توی ذهنمان بیش از پیش رنگ می بازد و کم کم باور می کنیم که انگار راست می گویند که دنیای بعد از ویروس کرونا آن دنیای سابق نمی شود . همین فکرها ، همین سبک سنگین کردن ها ، همین واقعیاتی که از مجرای تجربه به جانمان نشسته برای از تک و تا افتادنمان کافی است . بدبختی پائیز هم زود غروب می شود ، شهر هم تعطیل است ، شب توی خیابان ها کسی نیست . غروب که می شود یک وهم عجیبی بر فضای شهر سایه می گسترد ؛ هوا هم سرد تر و آسمان هم تاریک و کِدر تر شده و همه ی اینها باعث می شود این وهم بیشتر و بیشتر شود ... آدم حس می کند لحظه به لحظه بی حس تر و خالی تر می شود از طرفی ندیدن دوستان و همکاران ، دورکاری ها ، جمع شدن بساط جلسات و دورهمی ها ، آنلاین شدن کلاس ها همه و همه یک جوری ته دل آدم را خالی می کنند که چقدر تنها شده ایم ... همه ی اینها با خودش یک مُدل وهم عجیبی دارد چون بخواهیم یا نه باید پناه ببریم به خانه و هر طور شده با خلوت گزینی در این شب های طولانی کنار بیائیم اما در این میان نباید این یک نکته مهم را هم فراموش کنیم و آن اینکه تنهایی به فکور شدنمان کمک می کند ؛ آنهم انسان معاصری که در چنگال رفت و آمد های پی در پی ، میهمانی ها، جلساتِ مختلف ، ترافیک ، نشست های کاری ؛ دائماً مشغول بوده و حالا یک ویروس عجیب به نام کرونا مجبورش کرده در خانه بماند تا در خلوتش با خودش روبرو شود و در مواجهه با خود به درون و باطنش بیشتر بپردازد. مثلاً در همین ایام خیلی ها از نگارنده می پرسند چه کتابی بخوانیم ؟ چه فیلمی ببینیم ؟ حتی افرادی که مطلقاً اهل مطالعه نبودند این روزها بارها و بارها برای قرض گرفتنِ فلان کتاب رمان از کتابخانه شخصی ام بارها تماس گرفته اند ! گاهی عینی بودن یک بحران آن هم وقتی با خطر قطعی و مشخصی مانند بیماری کرونا همراه است ، فاجعه چنان خودش را به تمامی می نمایاند که مردم برای دور ماندن از فاجعه خلوت گزینی را می پذیرند . واقعه ای که خود به خود سبب می شود افراد به باطنِ خود نزدیک تر شوند ، بیشتر بیندیشند و بیشتر بخوانند... این حالت آدم ها را به تعمق می برد و باعث می شود به معنای آنچه می بینند یا می خوانند بیانیشند ، اندیشیدنی که اگر مزه اش زیر زبان مردم مزه کند خود به خود کتابخوان تر و اندیشه ورز تر می شود . پس به نظرم علیرغم همه ی نگونساری ها ، مصائب و رنج هایی که ویروس کرونا به بار آورده و می آورد از این یک جهت و البته فقط از همین منظر باید قدردان ویروس کرونا باشیم !
نویسنده و مدرس دانشگاه