روزگار نیروهای پلیس راهور در روزهای آلودگی هوای پایتخت
با همهی سختیهایی که هر شغلی میتواند داشته باشد وقتی از او پرسیدم درتمام این چند سال که خدمت کردهای چه چیزی تو را بیشتر از همه رنجانده است بی درنگ گفت: «آلودگی هوا و نگاههای سنگین مردم»
زمانی که نظم ترافیکی شهر برقرار باشد عبور و مرور از معابر دیگر معنای اتلاف وقت ندارد. مشکلات زیادی میتواند این نظم را بهم بزند، اما در این میان کسانی هستند که با تمام کمبودها تلاش میکنند تا از حداقلهای موجود برای برقراری نظم ترافیکی استفاده کنند. در این میان خود با مشکلات بسیاری از جمله بیماریهایی مواجه میشوند،بیماریهایی که جسم و روان آنها را متاثر میکند.
شهر شلوغ است؛ رفت و آمدهای شهری بواسطه وجود حجم بالای وسایل نقلیه و نبود امکانات مناسب حمل و نقل عمومی سخت و اذیت کننده شده است.طرحهای ترافیکی گاهی مرهمی میشود بر این هیاهوی عبور و مرور، اما زمان که میگذرد شرایط همچنان ملالآور است. نبود معابر مناسب ،نبود زیرساختهای مناسب، تمرکز امکانات شهری در معابر پر تردد، گسترش فضای شهرنشینی بدون توجه به زیرساختها و بسیاری دیگر از عوامل که از سوی کارشناسان امر اشاره میشود، ما را به ادامهدار بودن چنین شرایطی نوید میدهد. حال در این میان کسانی باید باشند که با قبول وضع موجود مسئولیت سنگین نظم و ترافیک شهری را به عهده بگیرند.
پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا عهدهدار سامان دادن ترافیک است و در این میان نیروهای انتظامیِ کادر و وظیفهی راهور، تمام تلاش خود را میکنند که این نظم به بهترین شکل ممکن مدیریت بشود. آنها در معرض آلودگی هوا و آلودگی صوتی قرار میگیرند و در زیر باران و برف و یا هجوم گرما همچنان وظایف خود را انجام میدهند؛ طبیعی است نیرویی که پا به میدان عمل میگذارد مورد نقدهایی قرار بگیرد که بسیاری از آنها قابل تامل هستند اما، نمیتوان از آسیبهایی که خودِ این نیروها با آن مواجه میشوند، عبور کرد. در این خصوص با تعدادی از نیروهای راهور هم صحبت شدیم و آنها تنها بخشی از مشکلاتشان را با ما در میان گذاشتند که بیشتر رنگ و بوی گلایه داشت.
از شیرینی و شربت تا فحش و کتک
در جایجای شهر اگر دقت کرده باشید، حتما گروهی از نیروهای انتظامیِ کادر و وظیفهی راهور را میبینید که چه بهصورت انفرادی و چه گروهی مشغول حفظ نظم ترافیکی تقاطع و خیابانها هستند. مدتی آنها را نظاره کردم و در نهایت با بعضی از آنها همکلام شدم.
« اینجا عرصهی نظم است؛ گاهی باید در برخورد با تخلف رانندگی سختگیر باشی و گاهی باید چشم بپوشی، بگذری و عبور بکنی. اینجا قرار نیست همگان از دستت رضایت داشته باشند گاهی راضی هستند و گاهی چنان ناراضی که بدترینها را برایت میخواهند؛ خلاصه که از شیرینی و شربت، تا فحش و تهدید و کتک میتواند برایت بیاید اما در هر حال تو باید نظم تقاطع را حفظ بکنی».
اینها بخشی از حرفهای افسرِ راهوری بود که میگفت چیزی به پایان دوران خدمتش(بازنشستگی) باقی نمانده است. با همهی سختیهایی که هر شغلی میتواند داشته باشد وقتی از او پرسیدم درتمام این چند سال که خدمت کردهای چه چیزی تو را بیشتر از همه رنجانده است بی درنگ گفت: «آلودگی هوا و نگاههای سنگین مردم»
آلودگی هوا و آسیبهای ناشی از آن در کنار آلودگی صوتی، از آسیبهای جدی است که نیروهای انتظامی راهور را تهدید میکند. در همین خصوص سرهنگدوم، دکتر سید جعفر محقق، رئیس اداره بهداشت، امداد، و درمان پلیس راهور ناجا میگوید: « به دلیل کار میدانی بچههای راهور، آنها با آسیبهای جدی مواجه هستند. آسیبهای ناشی از آلودگی هوا بویژه در شهرهای صنعتی، مشکلات تنفسی زیادی ایجاد میکند طوریکه هرچقدر هم بچهها از ماسک استفاده میکنند باز هم تاثیر خودش را بر ریه باقی میگذارد.»
دکتر محقق اضافه میکند: «نیروهای راهور دائم در خیابان و معابر با صداهای بلند مواجه هستند، آلودگی صوتی، بر شنوایی و سیستمهای عصبی بچههای راهور اثر میگذارد که میتواند آنها را با کاهش شنوایی مواجه بکند، تحریک سیستمهای عصبی در مرور زمان سبب میشود که نیروها حتی تحمل یک صدای عادی، و حتی تحمل صدای فرزند خود را هم نداشته باشند. این موضوع در پلیسهایی که در کلانشهرها خدمت میکنند شدیدتر است. امکان حذف کردن صداها که وجود ندارد و از طرفی امکان استفاده از گوشیهایی که این صداها را کنترل بکنند هم نیست. چراکه مثلا شنیدن صداهای اعلام خطر مانند وسایل نقلیه اورژانسی و امدادی اهمیت دارد و نیروهای راهور باید در میدان همیشه هوشیار باشند.»
رئیس اداره بهداشت،امداد، و درمان پلیس راهور ناجا، با ذکر آسیبهای ناشی از سرپا ایستادنهای طولانی مدت، به میگوید: «همچنین آسیبهای ناشی از ایستادنهای زیاد که در طول زمان مشکلات جدی برای نیروها ایجاد میکند، قابل توجه است. معمولا بچههای راهور با زانوهای آسیب دیده مواجه هستند، آنها با واریسهای شدید در اندامهای تحتانی مواجه میشوند، همچنین با کمر دردهای شدیدی مواجه هستند که میتواند این عزیزان را زودتر از موعد با از کار افتادگی مواجه کند.»
تهدید شدن برای انجام وظیفه
«میلاد» سرباز وظیفهی پلیس راهور است که مانند هر سربازی احتمالا دلتنگ خانهاش است و منتظر اتمام خدمت سربازی. پای گلایههایش که نشستم میگفت: « یک بار فردی را برای پارک دوبل جریمه کردم، به محض اینکه آمد و جریمه را دید شروع کرد به خانوادهی من فحش دادن؛ سعی کردم که از محل دور بشوم اما او همچنان این کار را با صدای بلند انجام میداد، راستش آن لحظه خجالت کشیدم، اینکه در مقابل چشمان مردم این چنین غرورم لگد مال میشد.» او از خطرات احتمالی در حین انجام وظیفه میگوید: « ما اینجا با خطر تصادف مواجه هستیم، گاهی میشود بچهها با تصادفهای سنگین مواجه میشوند که ممکن است آسیبهای آن تصادف برای همیشه برایشان باقی بماند. همچنین گاهی بعضی از موتوریها از روی عمد ممکن است به بچهها صدمه بزنند که چنین نمونههایی داشتهایم.»
«احسان» میگوید:« ما اینجا هر روز تهدید میشویم، او که زور و بازو دارد ما را تهدید به درگیری میکند که بارها رخ داده است، و او که دوست و آشنا و پارتی دارد ما را به شکل دیگری تهدید میکند، اصلا آرامش نداریم. در کنار خستگیِ جسمانی، که بواسطهی ساعتها سرپا ایستادن حاصل میشود این دست از اتفاقها هم موجب رنجش روحی و روانی ما میشود. خُب در این شرایط اگرچه نباید، اما گاهی ما هم کنترل خود را از دست میدهیم...»
دکتر محقق با اشاره به «وجود خطر تصادف و آسیبهای روحی و روانی برای نیروهای انتظامی راهور» میگوید: « ما در میان بچههای راهور با آسیبهای ناشی از تصادفات عمدی و سهوی مواجه هستیم، به دلیل حضور مستمر نیروهای راهور در معابر، این امکان وجود دارد که آنها با وسایل نقلیه در حال عبور تصادف داشته باشند که حتی منجر به فوت این عزیزان هم شده است. در نظر بگیرید، میزان حضور یک مامور راهور در معابر چندین برابر یک فرد است بنابراین به همین نسبت، برخورد با وسایل نقلیه در بچههای راهور بسیار بالاتر از یک شهروند است.»
دکتر محقق اضافه میکند: «هیچ بخش از پلیس به اندازه بچههای راهور کار عملیاتی ندارند. کار راهور یک کار مستمر و دائم است، یعنی اگر لحظهای از کارشان جدا بشوند بینظمی ایجاد میشود، بنابراین نیروهای راهور استرس مداوم در حال کار دارند. مسئلهای که در خصوص پلیس راهور در میان ناجا منحصر به فرد است، میزان تعامل و مواجهه دائم آنها با مردم است، مردمی که دارای فرهنگها و جایگاههای متفاوتی هستند، و گاهی درخواستهای فراقانونی دارند. از سویی بواسطهی ایستادنهای طولانی مدت در معرض آلودگی ،میزان سرب خون بچههای راهور در ساعات پایانی خدمت بالا میرود و این سبب میشود که نیروها در آن لحظات بیشتر عصبی بشوند و تعاملشان با مردم سختتر بشود.»
خیرِ همه را میخواهیم
«بهروز» از نیروهای کادر راهنمایی و رانندگی میگوید: « گاهی مردم نمیدانند که نظم ترافیکی یک تقاطع چگونه است، حق هم دارند، چراکه آنها کار ترافیکی انجام ندادهاند، به همین دلیل گاهی به افسر یک تقاطع، مثلا به دلیل طولانی شدن چراغ اعتراض میکنند که البته این اعتراضها همیشه مهربانانه نیست. هر تقاطع با توجه به شکل هندسی و میزان ورودی و خروجی آن، نظم ترافیکی خودش را دارد که یک افسر به واسطهی تجربه و البته آشنایی با آن تقاطع، الگوی آن را برای خودش ترسیم و بعد عمل میکند. رانندهها میخواهند تنها خودشان از تقاطع عبور کنند اما افسر یک تقاطع میخواهد همه بتوانند سلامت از تقاطع تحتِ نظرش عبور کنند.»
خبرآنلاین