بازدید سایت : ۵۳۱۴۷

نکوداشت استاد فرهیخته مرحوم دکتر علی اسدی لاری

سخن از استادی فرهیخته و متخلق، به گونه ای که شایسته ابعاد علمی، اخلاقی، ایمانی و اجتماعی وی باشد، در یک متن موجز حقیقتا امر دشوار و شاید ممتنعی است، اما اغتنام فرصتی است که دوازده سال پس از آسمانی شدن مرحوم دکتر علی اسدی لاری در دهم دی ماه 1389، نکوداشتی هرچند بسیار مختصر از آن وجود نازنین داشته باشیم.

نکوداشت استاد فرهیخته مرحوم دکتر علی اسدی لاری
تین نیوز |

و مِن المُؤمنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدوا اللهَ علیه، فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَه، و مِنهُم مَن یَنتَظِر

سخن از استادی فرهیخته و متخلق، به گونه ای که شایسته ابعاد علمی، اخلاقی، ایمانی و اجتماعی وی باشد، در یک متن موجز حقیقتا امر دشوار و شاید ممتنعی است، اما اغتنام فرصتی است که دوازده سال پس از آسمانی شدن مرحوم دکتر علی اسدی لاری در دهم دی ماه 1389، نکوداشتی هرچند بسیار مختصر از آن وجود نازنین داشته باشیم.

علی، فرزند سوم خانواده، در 15 شهریور 1340 در شیراز در خانواده فرهنگی دیده به جهان گشود. مرحوم پدر، به عشق مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام، و البته با کسب اجازه از پدرش، نام «علی» را بر وی نهاد تا در مسیر زندگانی کوتاه اما تأثیرگذارش، علی گونه گام نهد.

علی عزیز ما دوران کودکی تا 5 سالگی را به همراه پدرش مرحوم دکتر حسن اسدی لاری و مادر گرانمایه اش گوهرالشریعه دستغیب و خواهرش زهرا و برادرش حسین، در آبادان سپری کرد و از کودکی هوش و نبوغی مثال زدنی داشت، به گونه ای که قدرت فراگیری فوق العاده او در سنین کودکی و خردسالی اعجاب اطرافیان و همکاران فرهنگی والدینش را بر می انگیخت. در ابتدای ورود به دبستان، علی در تهران به همراه خانواده استقرار یافت و به علت درخشش در دبستان وارد راهنمایی البرز شد و هوش و استعداد سرشارش را نمایان ساخت.

اما در سال دوم راهنمایی، روح بزرگ علی و خلق و خوی «علوی»، پدر و همکار صمیمی اش شهید رجایی، را راضی ساخت تا او را در سال 1352 مدرسه «علوی» که نماد توأمان مذهب و علم بود، ثبت نام کنند تا در سایه بزرگانی چون استاد روزبه و علامه کرباسچیان، علم و اخلاق را همزمان در وجودش ساری و جاری کند، اما در آغاز همان سال تحصیلی (مهر 1352)، پدر را که در دبیرستانهای معروف تهران، از مروی و خوارزمی گرفته تا کاراموز و کمال و آموزشگاه های کنکور تقریبا به صورت شبانه روزی مرشد و معلم انبوهی از شاگردان جوان بود، به جرم روشنگری و آزاداندیشی و تعلیم «کمال خواهی» به جوانان دوران استبداد شاهنشاهی به زندان افکندند و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دادند.

یادگیری خارج از انتظار «علی» در مورد اشعار و ضرب المثلها و احادیث و آیات قرآن کریم، که به ویژه توسط پدر با هنرمندی خارق العاده در معلمی و سخنوری، استفاده می شد، خود ضرب المثلی در گستره خانواده، اطرافیان و همکلاسی ها و مربیانش بود به گونه ای که مغز کنجکاو و ریاضی او، علاوه بر به خاطر سپاری گنجینه اشعار و اصطلاحات ادبی پدر، مشحون بود از احادیث و توصیه ها و اشعار اخلاقی مرحوم علامه کرباسچیان، که تأثیر شگرفی بر اخلاق و کردار و تقواپیشگی علی عزیز داشت. تنها یکبار شنیدن نکات و مفاهیم، مساوی بود با حک و استقرار در کُنه ذهن او، و جالب آنکه این هوش و توان ویژه او، تا پایان عمر ادامه یافت به نوعی که بسیار نادر زمانی بود که علی عزیز را در حال درس خواندن در منزل و پس از ساعات مدرسه، مشاهده کنیم حال آنکه بهنگام امتحان دروسی که نیاز به حفظیات داشت، جزو بهترین نمرات کلاس ریاضی دبیرستان علوی بود. خط خوش و زیبای علی عزیز که در سایه مهارت های بینظیر مرحوم استاد رضا تنها، استاد مسلّم خط شکسته، نستعلیق و ثلث، پرورش یافته بود، او را به دقت و زیبایی در نوشتار در بین خانواده، دوستان و دانشجویانش مشهور ساخت.

علی نبوغ ویژه ای در درک مسایل و مفهوم های ریاضی، هندسه و ریاضیات جدید و علی الخصوص استعداد ناتمامی در فراگیری نحوه کارکرد دستگاه های مکانیکی و الکتریکی از سن کودکی داشت به گونه ای که تفریح و سرگرمی اصلی علی، باز و بسته کردن و بعضا تعمیر اسباب و لوازم اعم از اسباب بازی، دوچرخه، لوازم خانگی و یا حتی خودروی قدیمی خانواده بود، البته در اوان نوجوانی، گاه می شد که پیچ و مهره های وسیله ای را باز می کرد که از عهده بستنش بر نمی آمد اما هیچگاه از تلاش و یادگیری حرفه ای باز نمی ایستاد و صدالبته، تشویق های عملی مادر، پشتوانه محکمی برای شکوفایی استعدادش بود و به همین منظور اسباب و لوازم تعمیر در خانه همگی تحت مدیریت مهندس علی بود و به تدریج با افزودن تجهیزات تخصصی، انباری از وسایل و تجهیزات در منزل داشت.

شور و شوق یادگیری دانش و مهارتهای مهندسی، علی نوجوان را در میانه دهه 1350، زمانی که 15 سال بیش نداشت، در تابستانهای داغ، به همراهی یکی از مهندسان تأسیسات که از آشنایان خانوادگی بود، در راه اندازی و تعمیر و نگهداری دستگاه های پیچیده خنک کننده می کشاند.

در طول سال های سخت زندان و فشارهای روزانه بر خانواده که تا آستانه انقلاب 57 ادامه یافت، گرچه تمام فشارهای رتق و فتق چهار فرزند خانواده و نیز مدیریت دبیرستان دخترانه رفاه و سپس میرزاده، و نیز محور مراودات بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی تهران، بر مادر و شیرزن و گوهر صحنه های آموزش و اجتماع، یعنی گوهرالشریعه دستغیب، بود، اما علی نوجوان نیز با مقاومت و آرامش مثال زدنی، به مثابه تکیه گاه و لنگرگاهی برای امور خانواده عمل می کرد.

علی جوان ما، در بهمن 57 حدود یک ماه، به همراه گروه اندکی از جوانان مبرّز، در همراهی جمعی از معلمان مبارز مانند مرحوم مرتضی کتیرایی در کمیته استقبال از رهبر انقلاب در مدرسه رفاه مستقر شد و با افتخار به خدمت رسانی پرداخت.

بالاخره مهندس علی جوان، در اولین کنکور سراسری پس از انقلاب، در ابتدای سال 1358 به اولین انتخاب خود یعنی رشته مهندسی مکانیک جامدات دانشگاه تهران، راه یافت، و روزهای رؤیایی ابتدای دانشگاه را با جدیت و علاقه مثال زدنی و در حال و هوای اول انقلاب شروع کرد و هرروز با نقل قول‌ های شیرین و یا احیانا سختگیری های اساتید بزرگ دانشکده فنی دانشگاه تهران برای خانواده میگذشت. اما تنها یک ترم از درس های سنگین او نگذشته بود که انقلاب فرهنگی، تمامی دانشگاه ها را به تعطیلی کشاند و علی جوان و بسیار پرانگیزه از تابستان 1359 با شکل گیری جهاد دانشگاهی، و سپس با شروع جنگ تحمیلی در آخرین روز تابستان 59، به صورت افتخاری شبانه روز در کارگاه های دانشگاه صنعتی شریف، به همراه جمعی از مهندسان جوان و پرشور و انقلابی، به طراحی و تامین نیازهای مهندسی و به ویژه نیازهای جنگ مشغول شد. نیاز جبهه ها و شور و عشقی که در وجود علی عزیز بود به ویژه پس از شهادت پسرعمویش شهید علیرضا، در عملیات فتح المبین در فروردین 1360، زمانی که تنها 18 سال داشت، موجب شد بارها به صورت داوطلبانه در جبهه ها حضور یابد و در عملیات گسترده «رمضان» در تیرماه سال 1361 به عنوان راننده تانک شرکت داشت.

با آغاز به کار مجدد دانشگاه ها، مهندس علی جوان، با انگیزه بسیار بیشتر از قبل و با کوله باری از تجارب عملی در همکاری با مهندسان جوان در اقدامات پیشرفته مهندسی مکانیک، به سرعت واحدهای دانشگاهی را طی کرد و در این بین به فعالیت های مستمر خود در کارگاه های پیشرفته جهاددانشگاهی و نیز صنایع دفاعی ادامه داد.

مهندس علی اسدی لاری، پس از اخذ مدرک مهندسی مکانیک در سال 1366، در واحدهای مختلف پیشرفته دفاعی و نیز تدریس دروس ریاضی و فنی مهندسی مشغول بود. با افزایش حملات موشکی صدام علیه مردم مظلوم ایران، از روزهای ابتدایی تلاش برای دستیابی به توان مقابله موشکی که با حمایت و فرماندهی مرحوم هاشمی رفسنجانی و بازدیدهای مکرر وی و نیز نخست وزیر وقت صورت میگرفت، مهندس علی به همراه جمعی از مهندسان جوان، فعالیت شبانه روزی را در سایت اولیه موشکی در شیان آغاز کرد.

بخش شیرین زندگی کوتاه اما ثمربخش این مهندس فرهیخته، ازدواجش با خانم ماریه نیک نژاد در بهار 1367 بود که ثمره این ازدواج دو فرزند عزیز بود: «حسن» در مهر 1368 تنها ۶ ماه پس از درگذشت پدربزرگش، «معلم کهن»، مرحوم دکتر حسن اسدی لاری تا راه پدربزرگ را ادامه دهد، و «فاطمه» عزیز که دردانه پدر بود و در سال 1374 پا به عرصه گیتی نهاد.

از سال 1371 به همراه جمعی از متخصصان جوان و بسیار باانگیزه با مسئولیت و همراهی دکتر قربانعلی بیک و مهندس جهانگیری و تنی چند از گروه جهادگران فنی مهندسی، با هدف ایجاد تحول در صنایع ریلی، در راه آهن کشور مستقر و در راه اندازی قسمت مطالعات اداره کل نیروی کشش راه آهن و سپس مدیریت آن مرکز تا سال 1377 ادامه داد و در همین اثنا نیز در سال 1374 مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک را از دانشکده فنی دانشگاه تربیت مدرس اخذ نمود.

مهندس علی، سال های متمادی درس مبانی طراحی مهندسی و نقشه کشی صنعتی را در دانشکده طراحی صنعتی دانشگاه تهران برعهده داشت و از سال 1377 با پیوستن به دانشکده تازه تاسیس مهندسی راه آهن در دانشگاه علم و صنعت ایران که با ابتکار و پیگیری همان گروه همکار و جهادگر و با مشارکت راه آهن کشور راه اندازی شده بود، دروس مختلف مهندسی مکانیک و مهندسی راه آهن در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را تا ماه های پایانی عمر شریفش برعهده داشت.

دکتر علی مقطع دکترای مهندسی راه آهن را با استفاده از بورسیه دانشکده محل خدمت، در دانشگاه شفیلد انگلستان به اتمام رساند و در حین تحصیل نیز به همکاری تنگاتنگ با دانشکده محل خدمت، در دانشگاه علم و صنعت ایران ادامه داد.

تقوای مثال زدنی علی که از اوان نوجوانی در بستر مؤسسه علوی در وجودش نُضج یافته و نهادینه شده بود، در رشد و شکوفایی روح و استواری بی بدیل روانش، نقش اساسی داشت. صداقت و درستکاری ، وسواس در رعایت امانت، پرهیز از نگاه به نامحرم، اجتناب از محرمات و حتی شُبهات، آنهم در شرایط فرهنگی و اجتماعی قبل از انقلاب، ادای واجبات، امر به معروف در عمل و نه زبانی و با حفظ حرمت و احترام افراد در میان اطرافیان و دوستان، و پرهیز از دروغ و غیبت از شاخصه های وجودی دکتر علی بود که به جرأت می توانم بگویم این خصوصیات مؤمنانه به مرور تا آخرین نفسهای عمر شریفش عمق و گسترش و اوج یافت.

دکتر علی، مصداق کامل اتقان در عمل و این حدیث نبوی بود: رَحِمَ اللهُ امرَءً عَمِلَ عَمَلاً و اَتقَنَه (خداوند رحمت کند کسی را که کار را بدرستی و محکم انجام می دهد)، و این ویژگی از نوجوانی در وجودش ملکه شده بود: در تعمیر و راه اندازی لوازم و سپس ساخت ابزار و ماشین های پیچیده، باصطلاح پیچ آخر را تا کاملا محکم نمی کرد، دست بردار نبود.

دکتر علی، اتقان در عمل را در پژوهش، مدیریت و به ویژه در آموزش سطوح مختلف از دانش آموزان گرفته تا دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی به کار می بست به نحوی که تا اطمینان از انتقال مطالب به فراگیران نمی یافت، امر آموزش را رها نمی کرد و پیوسته و بدون هیچ گونه محدودیتی در پاسخگویی به سؤالات علمی فراگیران بود.

به قول حسن عزیزمان، پدرش انقدر دقت و وسواس برای پژوهش داشت که تا با ظرافت و دقت و ریزبینی همه‌ ابعاد پژوهش اعم از مطالعه و بررسی پیشینه، روش تحقیق، نحوه نگارش و ویراستاری مقاله‌ را کامل نمی کرد دست از کار برنمی داشت و واقعا برای انتشار مقاله و یا کتاب از جان مایه می گذاشت.

نشانه بزرگ دیگری از تعهد و تقوای او، حساب و کتاب دقیق در زندگی، اعم از دقت فراوان در درآمدها، ساعات کار و نظم در حضور در محل کار بود. به اصطلاح معروف، نان حلال بر سفره خانواده می آورد، و بر این طریق درست اما سخت، بسیار استقامت می ورزید. دکتر علی، علاوه بر ابرام در پرداخت وجوهات شرعی، همواره بخشی از درآمدهایش را صرف امور خیر و به صورت پنهانی می کرد و در این راه مصداق آیه شریفه «و فی اَموالِهِم حقٌ لِلسّائِلِ و المَحروم» (ذاریات-19) بود. دکتر علی به عنوان یک کنشگر اجتماعی، به ویژه در مسایل سیاسی پس از آرای چشمگیر و نمایش خواست عمومی مردم در خرداد 76 و حوادث پس از آن، همواره تلاش بلیغ در صیانت از حق دانشجویان و جوانان و عموم مردم داشت تا آنجاکه شجاعانه حقوق مردم را در جریان مطالبات عمومی مردم در سال 1388 و به ویژه حقوق جوانان دربند در آن زمان را پیگیری می کرد و به حدی در این راه راسخ بود که فشارهای جسمی و روحی فراوانی را متحمل شد و شاید همین استرس ها و مخاطرات شدید، عاملی در جهت بروز علایم سرطان کلیه در اردیبهشت 1389 -درست همزمان و در یک روز با بروز علایم سرطان ریه برادرمان حسین- و آغاز مرحله ای جانفرسا و البته کوتاه در زندگی این مرد وارسته و فرهیخته شد که تا دهم دی ماه همان سال بیشتر نپایید. مرحوم دکتر علی، در طول بیماری بسیار پیشرونده و طاقت فرسایش، مظهر صبر و توکل و امید بود. با تحمل درد و مشقات فراوان و رنج بیماری، هربار که از او حالش را می پرسیدیم، ورد زبانش «الحمدلله علی کل حال» (شکرگزاری در همه احوالات) بود، با همان صلابت که در سال ها و دهه های قبل این تکیه کلامش را می گفت. هیچ گاه از رحمت پروردگار ناامید نشد و همواره تا آخرین روزها و حتی ساعات عمر، امید برای گذر از بیماری و خدمت به خانواده و فرزندانش و جامعه علمی کشور داشت و در این راه همواره در کنار ایمان ذاتی اش، استواری و صبوری همسر غمخوار و همراه گرانقدرش، ستونی محکم برای تداوم امیدش بود.

حتی در ماه های پایانی عمر شریفش، بر کارهای علمی، حتی المقدور حضور در دپارتمان دانشکده و اصلاح پایان نامه دانشجویانش اهتمام داشت به نوعی که شاهد بودم چون در هفته های پایانی به دلیل درد طاقت فرسا قادر به نشستن و قلم به دست گرفتن نبود، نکات مورد نظر را به صورت شفاهی به دانشجویان منتقل می کرد، اما دمی از سعی بلیغ و اهتمام علمی و نیز امید و توکل به ذات باری، دست برنداشت.

مرحوم دکتر علی، علاقه ویژه ای به خواهرزاده ها و برادرزاده ها داشت، به ویژه محمدحسین و زینب عزیز، و به قول مادر گرامی ما، شاید اصلح این بود که شاهد آسمانی شدن هردوی آن جوانان مظلوم و فاخر، در جنایت سرنگونی هواپیمای مسافری و مجبور به تحمل این درد جانکاه و فزاینده نباشد.

یاد مرحوم دکتر علی اسدی لاری هماره جاویدان.

محسن اسدی لاری- 11/11/1401 همزمان با دهمین سالگرد برادرمان مرحوم حسین اسدی لاری

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.