◄ گردشگری مرده و تبلیغات بیهدف
مروزه هر سایتی را باز میکنید که خبری بخوانید و یا کسب اطلاعی کنید با تبلیغات سنگین و حجیم سایتهای رزرو پرواز و هتل مواجه میشوید و هر جای در و دیوار سایت را میبینید، بنرهای تبلیغاتی این سایتهاست که چشمک میزند و وقتی حجم و اندازه این تبلیغات را میبینید فکر میکنید که تمام درآمد این سایتهای خبری از محل دریافت هزینه تبلیغات از این سایتها تأمین میشود.
امیرحسین جعفری* امروزه هر سایتی را باز میکنید که خبری بخوانید و یا کسب اطلاعی کنید با تبلیغات سنگین و حجیم سایتهای رزرو پرواز و هتل مواجه میشوید و هر جای در و دیوار سایت را میبینید، بنرهای تبلیغاتی این سایتهاست که چشمک میزنند و وقتی حجم و اندازه این تبلیغات را میبینید فکر میکنید که تمام درآمد این سایتهای خبری از محل دریافت هزینه تبلیغات از این سایتها تامین میشود.
امروزه به حدی این تبلیغات زیاد شده است که مردم بدون اهمیت به این تبلیغات و با بستن پنجرههایی که باز میشود به کار خود میپردازند و توجهی نمیکنند. اما سوال اینجاست آیا بهراستی این تبلیغات سنگین و حجیم برای تشویق مردم به خرید جواب میدهد؟
هزینه گزاف تبلیغات
بهطور متوسط هزینه یک بنر در یک سایتخبری و یا اطلاعات عمومی از 10 میلیون تا 100 میلیون تومان در ماه است و اگر تبلیغات برخی از سایتها را ببینیم این عدد در ماه بالای یک میلیارد تومان است و برای بعضی سایتها هم تا ماهی پنج میلیارد تومان و بیشتر. کار به همینجا ختم نمیشود به بیلبوردهای تبلیغاتی در خیابانها و اتوبانها میرسیم و بیلبوردهایی که هرکدام ماهیانه حداقل 100 میلیون تومان به بالاست و به صفحات روزنامهها که کادری چند میلیون هزینه دارد و بعد نوبت به محیطهای مختلف رفتوآمد و زندگی میرسد ازجمله رستورانها و کافهها و سینماها و ... هر کدام عددهای متفاوتی در تبلیغات دارند که قابلتامل است.
اما آیا بهراستی اینهمه تبلیغات در شرایط فعلی سال 1397 کارساز است؟ آیا اینهمه هزینه جواب میدهد؟ آیا بازار گردشگری ایران به اینهمه هیاهو نیاز دارد؟
تحلیل بنده به عنوان شخصی که از سال 78 وارد بازار صنعت گردشگری شدهام این است که گردشگری مرده ایران بههیچوجه بازدهی اینهمه هزینه را نمیتواند انجام بدهد و آژانسهای مسافرتی هیجانزده و سایتهای شتابزده زیادی به گل خواهند نشست. چراکه گردشگری ایران بازار کوچک و محدودی است و اینهمه تبلیغ و هزینه را نمیطلبد.
بهعنوانمثال عنوان میکنم؛ در کانادا و آمریکا که اینهمه کارتلهای اقتصادی وجود دارد در هیچکدام یک از بازارها یک کارتل نیست. کارتلها و عمدهفروشهای متعددی کار میکنند و دولت اجازه نمیدهد یک سایت یا یک شرکت سهم بزرگ بازار را بگیرد و در نهایت برای دولت گردنکشی کند. به همین دلیل است که میبینیم سهم بازار در بزرگترین بازار آنلاین جهان بینبوکینگ، اکسپدیا، کایاک، چیپوایر، تریپ، تریواگو و ... تقسیمشده است.
در آمریکا، کانادا و اروپا خبری از اینهمه تبلیغ برای خدمات گردشگری نیست و نه بیلبوردی و نه تبلیغات در سایتها و البته که سایتهای خبری و تحلیلی مهم کلاس خود را برای دریافت مبلغ بنر تبلیغاتی زیر سوال نمیبرند و هر جای درودیوار سایتشان را آگهی نمیزنند تا به برندینگشان صدمه نخورد و بازدیدکننده سایت کلافه نشود.
جالب اینجاست حجم پروازهای یک روز یک فرودگاه در تورنتو یا نیویورک در یک روز با حجم کل پروازهای کشور ایران در یک ماه برابری میکند و این واقعیت به چشم در فرودگاههایی مانند آتاتورک، دبی، فرانکفورت، پاریس، لندن و... میبینیم.
صنعت گردشگری سودده نیست
برای مثال؛ در حالی پاریس معادل سههزار هتل دارد که کل کشور ایران 800هتل کامل ندارد و هتلهای پنج ستاره ما حدود 70 هتل در سراسر ایران، چهار ستاره حدود 180، هتلهای سهستاره ما در کل ایران حدود 360 هتل هستند؛ این در حالی است شما برای رزرو هتل در شهر پاریس با همه حجم تبلیغاتی مواجه نمیشوید.
جای دور نرویم؛ در شهر استانبول حدود دو هزار 400 هتل داریم که 130 هتل پنج ستاره در استانبول است در حالی که در کل ایران بهاندازه نصف شهر استانبول هتل پنج ستاره وجود ندارد. درمجموع این یعنی یک شهر بیش از یک کشور ظرفیت اقامتی دارد و تبلیغات اینترنتی و غیراینترنتی ما آب در هاون کوبیدن است.
اکنون در این شرایط این حجم انبوه تبلیغات، بسیاری تصور میکنند گردشگری یک کار پردرآمد و سوددهی است و اما اینیک دروغ بزرگ است که گردشگری ایران سودده و پردرآمد است و همه فکر میکنند که چون مدیران صنعت گردشگری شامل آژانسهای مسافرتی، هتلها و ایرلاینها مدام در سفر به اقصی نقاط جهان هستند پس این شغل پردرآمدی است و غافل از اینکه این سفرها به دلیل ماهیت کار این رشته و فن است و برای خرید تجهیزات هتلی، بستن مسیرهای پروازی، جذب گردشگران خارجی و ... سفر جزو لاینفک این صنعت است و این دلیل بر سوددهی این صنعت نیست.
برخی میگویند شغل شما خیلی شیک است و این هم یک واقعیت است که در صنعت گردشگری و مهماننوازی همه باید شیک و مرتب باشند و قهوه سرو شود و میوههای خوبروی میز باشد و با مشتری برخورد خوبی شود. اینها جزو واقعیتهای این صنعت است و دلیلی بر سوددهی این صنعت نیست.
نگاهی به درآمد آژانسهای هواپیمایی
درآمدهای آژانسهای مسافرتی در ایران عبارت است از کمیسیون فروش پرواز ایرلاینهای داخلی و خارجی که ایرلاینهای لوفتهانزا، کیالام و ... معادل سهدرصد از کل فروش، برخی ایرلاینها پنج تا شش درصد که نهایتا در خوشبینانهترین حالت برخی ایرلاینها تا 9درصد کمیسیون میدهند. از این مبلغ کمیسیون هم معادل 9درصد مالیات بر ارزشافزوده کسر میشود و 91 درصد کمیسیون برای آژانس مسافرتی و سایت میماند که در این بازار میبینیم که مسافر همه تخفیف را میخواهد و بین آژانسها و سایتها بر سر تخفیف بیشتر به مسافر جنگ و دعوایی است. در این جنگ برخی از سایتها و آژانسها کل مبلغ کمیسیون را بهعنوان تخفیف کسر میکنند و ارزشافزوده بلیت را هم از جیب میپردازند فقط به خاطر جذب مشتری و حالا تصور کنید که آخر این داستان چه میشود.
با این وضعیت فروش پرواز که این وضعیت کمیسیون است و حالا باید هزینههای آژانس مسافرت و یا سایت رزرواسیون از محل درآمد حاصل از فروش پرواز تامین شود و فقط با روش کلاهبهکلاه کارها جمع میشود و با توجه به اینکه ایرلاینها مبلغ فروش بلیت خود را هر 15 روز یکبار دریافت میکنند و برخی مشتریان آژانسها میخواند برای بلیت خود چک مدتدار بدهند و شرکتهایی که با تاخیر چندماهه پول میدهند چه خواهد شد؟ آیا گردشگری مرده ایران نیاز به اینهمه هیاهو دارد؟
درآمد بعدی از محل فروش تورهای خارجی و رزرو هتلهای خارجی است که با این نوسانات ارزی باید بگوییم تماما زیان است. برخی میگویند خوش به حالتان کار شما بااینهمه سفر سکه است و نمیدانند که به دلیل تفاوت نرخ ارز مسافرتی، شخصی که تاکنون از ایران خارج نشده است اکنون به کشورهای همسایه سفرکرده و با ارزانترین نرخ پکیج تور که هیچ منفعتی برای آژانس مسافرتی ندارد.
درآمد بعدی رزرو هتل داخلی است که به دلیل عدم استقبال گردشگران از سفرهای داخلی هیچ بازدهی و درآمدی ندارد و یکی از ضعیفترین بخشهای یک بیزینس گردشگری است. خود هتلها مستقیما به جذب مسافران میپردازند و همان تخفیفی که آژانس و سایت میدهد به مسافران میدهند تا مستقیما جذب کنند و البته واقعیت این است که به دلیل خلوتی و خالی بودن هتلها ممکن است دست به هر کاری برای فروش هتل بزنند.
در این شرایط برخی سایتهای رزرو هتل داخلی تازه از جیب خود هم میگذارند و زیر قیمت خرید خود از هتل به مسافر میفروشند تا خود را مطرح کنند و بازار را بگیرند غافل از اینکه اگر فردا یکیدیگر هم این کار را انجام بدهد مشتری از آن خرید میکند. پس این روش بازاریابی نیست و یک تخلف علنی است که در کشورهای دیگر با این روش برخورد قضایی میشود چراکه اخلال درروند کار محسوب میشود.
درآمد بعدی هم تورهای داخلی است که دیگر رونق و شکوه قبلی را ندارد و باید فاتحهاش را خواند و در ادامه تورهای ورودی از سایر کشورها به ایران است که بااینهمه تبلیغ منفی در جهان علیه ایران به کنسل کردن گروهها میانجامد و رمقی برای تور گردان ورودی نمیگذارد.
حال به نظر شما فعالیت بیش از چهار هزار آژانس مسافرتی در ایران و بیش از 50 سایت رزرواسیون پرواز و هتل منطقی است؟ آیا سودده است و یا فقط یک بنگاه شیک و زیبا برای انجام کارهای مختلف است و آیا باید هر سازمان دولتی آژانس مسافرتی داشته باشد و آیا وامهای میلیاردی که به برخی از سایتها با یدک کشیدن نام استارتاپ داده میشود برای به خاک سیاه نشاندن کسبوکارهای کوچک منطقی است؟
اگر به الکسا برویم و 50 سایت برتر ایران را ببینیم هیچ سایت رزرواسیون پرواز، هتل و آژانس مسافرتی در این 50 تا نیست چراکه استفاده از پرواز، هتل و گردشگری در توان پنجدرصد مردم کشور معادل بیش از 4 میلیون نفر است و میبینیم که سایتهای فروش ملک و غذا و لوازم خانگی و ... مورد استقبال مردم هستند. در هر شرایط اقتصادی رستورانها و فروشگاههای مواد غذایی مورد استقبال هستند.
گردشگری حرفهای به دلیل هزینههای امروزی نمیتواند همگانی و همهزمانی باشد و منظورم از این پنجدرصد کسانی هستند که از خدمات مسافرتی آژانسها و سایتها میتوانند استفاده کنند وگرنه که هر خانواده با یک پراید و پنجنفر سرنشین و بنزین هزارتومانی و پیکنیک و چادر به سفر میرود و از دیدگاه دولت گردشگر محسوب میشود و اما واقعیت این است که این روش سفر هیچ منافعی برای صنعت گردشگری ندارد و حتی برای شهرهای هدف هم ضرر و زیان در آسیب زدن به محیطها و فضاهای سبز و ... است.
درنهایت در خصوص گردشگری مرده ایران میگویم هزینههای تبلیغات سایتها و ... اگر صرف ساخت امکانات زیربنایی، هتل و مجتمع بینراهی شود آینده خوبی دارد.
مدیرعامل آژانس هواپیمایی علاالدین تراول