◄ طنز| فرزانه صادق: «عُمر بولات» را ول کن «بابک زنجانی» را بچسب!
فکرش را بکنید با این وضعیت کمبود هواپیما در ناوگان هوایی، اگر یک زندانی بتواند هواپیما بخرد و ایرلاین راه بیندازد، دیگر پشم به کلاه وزیر و رئیس سازمان هواپیمایی و مدیرعامل هما می ماند؟!
صبح خروسخوان در حال رفتن به وزارتخانه، گوشی موبایلم را باز کردم که نگاهی به اخبار بیندازم. دنبال این بودم که ببینم سفر من به ترکیه در رسانه ها چه بازتابی داشته، چون شرکت های حمل و نقلی و راننده کامیونهای ما از عوارض سنگینی که ترک ها وضع کرده بودند خیلی شاکی بودند.
آقای رئیس جمهور تاکیدشان به من این بود که در دیدار با «عمر بولات» وزیر تجارت ترکیه برای تعدیل عوارضی که آنها وضع کرده اند، راهکاری پیدا کنم. راستش طرف ترک خیلی سرسخت بود و مجبور شدیم برای جلب نظر آنها و تعدیل عوارض، عجالتا طرح «فول باک» را هوا کنیم!
همین طور که در خبرها چرخ می زدم دیدم «تین نیوز» خبری از قول بابک زنجانی منتشر کرده که می خواهد ایرلاین و شرکت حمل و نقل جاده ای راه بیندازد.
اول فکر کردم این مطلب طنز است و تین نیوزیها که چند مطلب طنز درباره خود من هم نوشته اند، این بار سر شوخی را با این بنده خدا باز کرده اند ولی بعد دیدم نخیر! ماجرا خیلی هم جدی است!
صادقانه بگویم: خیلی به هم ریختم. چنان عصبی شدم که ترانزیت ایران و ترکیه کلا یادم رفت.
از همان داخل ماشین شروع کردم به زنگ زدن. اول زنگ زدم به رئیس سازمان هواپیمایی، بعد هم زنگ زدم به آقای رئیس جمهور.
برای ثبت در تاریخ، مکالمه هایم با این مقامات مسئول را عینا اینجا نقل می کنم.
مکالمه فرزانه صادق – حسین پورفرزانه
- من: سلام! آقای پورفرزانه این چه وضعیه؟ شنیدی بابک زنجانی داره ایرلاین می زنه؟
- پورفرزانه: سلام خانم وزیر. این آقا یه توییتی زده ولی هنوز در حد حرفه.
- من: لطفا بی رودربایستی به من بگید بابک زنجانی می تونه ایرلاین بزنه؟ اصلا یه چیز دیگه... این آقا می تونه از داخل زندان هواپیما بخره؟
- راننده وزارتخانه(راننده وزارتخانه زیر لب جواب سوال مرا داد که برای ثبت در تاریخ آن را هم میآورم) : می تونه! خوبم می تونه! هواپیما ... کشتی ... قطار ... همه چی می تونه بخره!
- پورفرزانه: ولله چی بگم خانم! ممکنه بتونه.
- من: یعنی بابک زنجانی می تونه ولی من و شما و آقای خانلری که ناسلامتی مدیر ایرلاین حامل پرچم کشوره و یه دو جین ایرلاین خصولتی و مثلا خصوصی که داریم نمی تونن؟!
- پورفرزانه: خانم وزیر! خواهش می کنم آروم باشید. ما هم داریم یه کارایی می کنیم ولی بخاطر تحریم صداشو درنمیاریم.
- من: شد من یه چیزی بگم شما نگید تحریم نمیذاره؟ چرا تحریم با بابک زنجانی کاری نداره؟ اونم که تحریمه.
- پورفرزانه: بله درست می گید. دیگه اینو نمیگیم.
- من: ممنون آقای دکتر! لطفا هر کاری می کنید بالاخره یه جوری صداشو دربیارید! به آقای خانلری هم بگید صدای کارای خوبشو یه جوری دربیاره! من تحریم رو درک می کنم، ولی بیبخار بودن رو نه!
- پورفرزانه: چشم خانم وزیر.
مکالمه فرزانه صادق – رئیس جمهور
- من: آقای دکتر سلام! تو رو خدا می بینید چه اوضاعی داریم؟
- رئیس جمهور: چی شده؟ چرا انقدر ناراحتی دخترم؟ نکنه عمر بولات اعصابتو به هم ریخته؟
- من: نه آقای پزشکیان! عمر بولات رو ول کن بابک زنجانی رو بچسب!
- رئیس جمهور: بابک زنجانی؟ مگه چیکار کرده؟
- من: گفته می خواد ایرلاین بزنه.
- رئیس جمهور: اون که الان باید زندان باشه.
- من: همین دیگه آقای دکتر! آدم از همین حرصش می گیره! اگه اون از زندان بتونه هواپیما بخره و ایرلاین راه بندازه، مردم نمیگن منِ وزیر اندازه یه زندانی هم برش نداشتم؟
- رئیس جمهور: آخه این چه مقایسه ایه! بابک زنجانی که یه زندانی عادی نیست! اون یه چیزی تو مایه های این پسره س که تو آمریکا ماشین برقی بدون راننده درست می کنه و ماهواره هوا می کنه... اسمش سر زبونمه ها.
- من: ایلان ماسک.
- رئیس جمهور: آره ایلان ماسک. شما می دونی بابک زنجانی واقعا زنجانیه یا نه؟
- من: چه فرقی می کنه آقای دکتر؟
- رئیس جمهور: یه فرقایی می کنه دیگه. زنجان از خیلی جاها به تبریز نزدیک تره! راستش به نظرم پسر همچین بدی هم نمیاد. یه جُرمی کرده سرش به سنگ خورده، جریمه شو داده، زندانشم کشیده. اگه از نظر قانونی مشکلی نداره و پولم داره و می تونه ایرلاین راه بندازه چرا شما باهاش وفاق نمی کنی؟
- من: آقای دکتر! این آدم سابقه ش خرابه. اول سالامبور می فروخته بعد کارش کشیده به ... .
- رئیس جمهور: خانم وزیر! سابقه و سالامبور رو ول کن، وفاق رو بچسب! من اگه می خواستم به سوابق نگاه کنم خیلی ها اصلا در قد و قواره وفاق نبودن! به نظرم اگه وضعش خوبه، شاید بد نباشه خود من شخصا باهاش وفاق کنم. مملکت الان نیاز به وفاق و پول داره. حواسمونم جمع می کنیم سرمون کلاه نذاره.
- من: آقای دکتر! یه دفعه بگید بابک زنجانیو حلوا حلوا کنیم بذاریم روی سرمون. اصلا می خواید بگید بیاد بشینه جای من؟!
- رئیس جمهور(با خنده): جای شما که فکر نکنم ممکن باشه. منع قانونی داره.
- من: واقعا که! من دارم جلز و ولز می کنم، اون وقت شما دارید می خندید . معلومه اصلا منو درک نمی کنید. امری ندارید؟
- رئیس جمهور: زیاد خودتو اذیت نکن، دخترم! به وفاق فکر کن.
کاش من هم می توانستیم مثل رئیس جمهور انقدر خونسرد باشم. فکرش را بکنید در این وضعیت کمبود هواپیما در ناوگان هوایی، اگر یک زندانی بتواند ایرلاین تاسیس کند و هواپیما بخرد یا تریلی های آنچنانی وارد کند و شرکت حمل و نقل بین المللی جاده ای راه بیندازد، دیگر پشم به کلاه وزیر و رئیس سازمان راهداری و رئیس سازمان هواپیمایی و مدیرعامل هما می ماند؟!
وقتی رسیدم وزارتخانه قبل از این که پیاده شوم به راننده گفتم: داشتم با موبایل صحبت می کردم شنیدم شما گفتی بابک زنجانی می تونه همه چی بخره.
راننده گفت: بله خانم همه چی!
من : حتی قطار ؟!
راننده: حتی قطار.
از ماشین که پیاده شدم به رئیس دفترم گفتم زود با آقای دکتر ذاکری یک جلسه هماهنگ کنند که حداقل این یکی را قبل از این که بابک زنجانی به فکر خریدش بیفتد، دست بجنبانیم و خودمان بخریم.
«این مطلب تخیلی طنزآمیز توسط تحریریه تین نیوز به رشته تحریر درآمده و خانم فرزانه صادق وزیر راه و شهرسازی درباره محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.»
مطلب پربازدید مرتبط را بخوانید:
◄ طنز| فرزانه صادق: جگر شیر نداری «سفر عید مرو»!
انتهای پیام
خیلی شاکی هستید همه تیراتون تو صنعت حمل و نقل به سنگ خورده. بشینین تو تشت آب یخ یه ذره حالتون جا بیاد.
چی از خودتون دارید همه رفتن کوروش رفت داریوش رفت رفسنجانی رفت خاتمی رفت احمدی نژاد رفت روحانی رفت ریسی رفت حالا خودتان چی دارید؟!!!! در حد این مقام و پست نیستید