روایتی از کاروانهای حمل جنازه که قرنها پیش، از مقاصد دور عازم مشهد میشدند
شهرهای مذهبی ایران نظیر مشهد، در گذر تاریخ، مقصد کاروانهای مختلفی بودهاند اما در میان آنهایی که به نیت تجارت یا زیارت میآمدهاند، کاروانهایی هم بودهاند که با خودشان محمولههایی متفاوت همراه داشتهاند. «کاروانهای حمل جنازه،» پیکر افرادی را که مایل بودند در جوار مزارهای مذهبی، دفن شوند، با خود از مقاصد دور و نزدیک به این شهرها میآوردند.
بعضی منابع نوشتهاند که انتقال اجساد به سرداب ها، گورستانهای خانوادگی و قبرستانهای نزدیک به آستانهای مقدس، ابتدا در میان پادشاهان، علما و بزرگان دولتی و حکومتی متداول بود و پس از عصر صفوی در میان عامه مردم به ویژه ثروتمندان رواج یافت.
به هر روی، رساندن پیکر درگذشتگان به مقصد، کار پُرمخاطرهای بود؛ آن هم در روزگاری که سفر حتی برای زندهها هم بسیار دشوار و پر فراز و نشیب می نمود. خلاصه آن که روایت این کاروانها و محمولههای متفاوتشان از قضا به تاریخ و سفرنامههای جهانگردان و تاریخنویسان خارجی و داخلی هم راه یافت. در ادامه، برخی از این روایتها را مرور خواهیم کرد:
سفرهای طولانی و کاروانهایی با محمولههای متفاوت
دکتر ویشارد، طبیب آمریکایی که در سال 1891م./1308ق. برای ارائه خدمات طبی رهسپار ایران شده بود، جایی در سفرنامه اش از وضعیت بهداشت در شهرهای مذهبی همچون قم، مشهد و... در آن دوران نوشته است: «در مشهد، مقدسترین شهر مذهبی ایران، زندگی مردم متکی به زائران و مسافران است. شمار زیادی از زائرانی که به مشهد و کربلا میروند را بیماران تشکیل میدهند. این سفرهای طولانی و خستگیآور حتی برای آدمهای مقاوم و خوشبنیه هم گرفتاریهایی به وجود میآورد».[1] بنابراین در این سفرها که گاهی چند ماه طول می کشید احتمال بیماری و مرگ مسافران وجود داشت.
اما دالمانی سیاح فرانسوی که در سال ۱۸۹۸م. سفری به ایران داشت، در خصوص این کاروانهای متفاوت نوشته است: «به قافلهای برخوردیم که به طرف مشهد میرفت، یکی از بارهای این قافله تابوتی بود که آن را بر پشت یابویی گذارده بودند. پس از تحقیق معلوم شد که محتوی جسدی است که بنابر وصیت او بایستی در مشهد به خاک سپرده شود. راننده این یابو مرد مؤمنی بود که در این ساعت توقف کرده بود و به ادای نماز اشتغال داشت.[2] »
از نمد پیچی تا تعرفه برای ورود اجساد
اما شاید بپرسید که اجساد مردگان چطور از راههای دور و دراز، به مقصد میرسیده است؟ اسناد نشان میدهد که؛ عمده این جنازهها نمدپیچی می شده و در ادامه آن را با دو میله از پهلو محکم می کردند و آن گاه به صورت افقی به روی قاطر می گذاشتند. معمولاً کار حمل به عهده خود چهارپادار بود ولی گاهی هم گروهی از خدمه و غلامان به همراه جنازه عازم میشدند. اما این کار اغلب با مخاطراتی هم همراه بود که یکی از آنها، انتقال امراض بود. در توصیف این کاروان ها و شرایط دشوارشان نوشته اند: «انتقال اموات همیشه به وضع محترمانهای صورت نمیگیرد، اغلب اوقات کسان میت همراه نعش نمیروند بلکه آن را به قاطرچیان میسپارند و آن ها هم گاهی می شود که چهار نعش را مانند عدل مال التجاره ای بر روی یک قاطر بار میکنند و میبرند، در مواقعی از سال دیده میشود که کاروانهای بزرگی بهراه میافتند و بار قاطرهای آنها اجساد اموات است. » اما جالبتر آن که در بعضی مقاصد از این کاروانها بابت جنازهای که حمل میکردند، تعرفهای هم دریافت میشده است؛«چون کربلا در خاک عثمانی واقع شده است سلطان ترک نرخی برای ورود اموات معین کرده است و از هرنعش نیم لیره ترک، حق الورود میگیرد.[3]»
اسب و سوار و جنازه
لیدی شیل همسر وزیر مختار انگلیس بود که در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه در ایران حضور داشت. او درباره کاروانهای حمل مردگان نوشته است: «در میان این کاروان، قاطرهایی را مشاهده کردیم که جعبه های چوبی باریک و درازی را در دو طرف آن ها به صورت افقی بسته بودند و از این جعبه ها بوی مشمئز کنندهای به مشام میرسید. بعد از پرسش از کاروانیان معلوم شد که این جعبه ها حاوی اجسادی است که در حین حرکت کاروان از شهرهای مختلف ایران جمع آوری شده و اکنون برای دفن به سوی کربلا برده می شود... . حمل جنازه از ایران به کربلا و یا شهرهای همسایه اش مثل کوفه و مشهد علی (نجف) مبالغ هنگفتی از در آمد ایرانیها را هر ساله به جیب عثمانی ها سرازیر می کند.[4] »
جرج کرزن که در سال 1891م./1308ق. به مشهد سفرکرده، ضمن ارائه آمار جمعیّت 45000 نفری این شهر[5] از حمل جنازهها به شهر چنین مینویسد: «در جاده صدها نفر زوّار در رفت و آمد بودند. اکثر ایشان به مشهد میرفتند و همه هم سوار بر اسب بودند. این امر حاکی از آن بود که قاطر سواران مهمترند و از شرحی که در سایر سفرنامهها خوانده بودم، درصدد برآمدم تا اسب حامل جنازههایی که بهمنظور دفن کردن در مشهد، عازم بودند را پیدا کنم. تا چشمم به یکی از آنها افتاد، زود بازشناختم. بعضی از نعشها با پارچه سیاه مستور و دو طرف قاطر قرار داشتند، ولی سواری هم دیدم که تابوت درازی در پیش خود بر زین داشت و لابد دستخوش احساسات غریبی بود. بهندرت می شود سوار حامل نعش اختصاصی را در راه دید. این امر حاکی از آن است که داوطلبی به آن کار مبادرت و علاوه بر خرج سفر خود، مبلغی هم برای مخارج در مقصد دریافت کرده است و جنازه یکی از دوستان و یا شخصی از دولتمندان را به مقصد حمل میکند».[6]
قبرهای 5 تا 2 هزار تومانی
دکتر پولاک بهعنوان بنیانگذار پزشکی نوین در ایران که به مدت 9 سال در مقام معلّم دارالفنون و پزشک مخصوص ناصرالدینشاه خدمت کرد نیز در خصوص دفن مردگان در اماکن مقدس می نویسد: «اجساد مردم ثروتمند بلافاصله پس از مرگ یا پس از نبش قبر به یکی از اماکن متبرکه کربلا، مشهد، قم یا شاهزاده عبد العظیم حمل می گردد. قیمت هر مکان بستگی دارد به تقدس آن جا و دیگر دوری و نزدیکی به بقعه امام یا امامزاده (صحن) و بین پنج تومان تا دو هزار تومان برآورد می شود. از آن گذشته، مقام و موقعیت اجتماعی متوفی نیز در تعیین قیمت تأثیر دارد، گاهی کسان و نزدیکان یک صاحبمنصب عالیمقام برای این که در مقابل درخواستهای بیجا قرار نگیرند؛ جسد را به صورت ناشناس به کربلا حمل و در آن جا دفن میکنند...[7]»
اسناد نشان میدهد که اجساد بعضی از مردگان نیز پس از حمل به مشهد در قبرستانهای اطراف حرم مطهر که به «قتلگاه» مشهور بوده، دفن می شده اند.
منابع:
[1]. ویشارد، جان، بیست سال در ایران، ص 239.
[2] سفرنامه از خراسان تا بختیاری. ص 600
[3] سفرنامه از خراسان تا بختیاری. هانری رنه دالمانی. ترجمه فره وشی. انتشارات امیرکبیر. ص: 281
[4]. خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، نشر نو، تهران 1362. ص154
[5]. ایران و قضیه ایران. جرج ناتانیل کرزن. ترجمه وحید مازندرانی، ج1، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1367، ص ص 228.
[6]. ایران و قضیه ایران. ج1. ص 347- 348
[7]. سفرنامه پولاک. ص 250
خرید چهار حلقه لاستیک 165 پراید