نگاهی به برساختههای ایرانیان در تاریخ دریانوردی
تین نیوز | کهنترین سند دریانوردی ایرانیان، مُهری است که در چُغامیش دزفول بهدست آمده و قدمت آن به بیش از 8هزارسال پیش میرسد. این مُهرگلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان میدهد که در آن سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته و اسیران زانو زده در جلوی او دیده میشوند. در این مُهر یک گاو نر و یکپرچم هلالی نیز دیده میشوند.به تبع پیشینه ایرانیان در دریانوردی، دانش مهندسی دریانوردی و کشتیسازی نیز در این سرزمین بسیار پربار است.
آبهای دریای پارس، دریای مكران(عمان) و اقیانوس هند، همچنین رودخانههای جنوبغربی ایران، از دیرباز پهنه دریانوردی و دریاپویی ایرانیان بوده است. در شاهنامه فردوسی بزرگ، چندینبار از کشتیسازی و کشتیرانی ایرانیان سخن رانده شده، دیرینگی و پیشینه این رشته از دانش و شگرد مهندسی ایرانیان را از سرودههای فردوسی میتوان دریافت.فردوسی از جمشید، پادشاه پیشدادی، بهنام نخستین كسی که هنر شناگری و کشتیسازی و دریانوردی را به دیگران آموخت، نامبردهاست.
میتوان دریافت که دانشمندان ایرانی در دوره تابندگی نژاد آریا که در شاهنامه فردوسی بهنام دوره پادشاهی «جمشید» نام برده شده است، پیروز به یافتن و ساختن کشتی و شگردهای دریانوردی و دریاپویی شدهاند؛
گذرکرد زان پس به کشتی بر آب ز کشور به کشور برآمد شتاب
کشتیرانی در آبهای ایران از دیرباز انجام میشده و باتوجه به این سنت دریانوردی، نیاز به کشتیسازی و سودجستن از ابزارهای دریانوردی در ایران وجود داشته است.کشتیهای نخستین که در رودخانههای میانرودان آمد و شد میکردند بهگونههای مختلفی ساخته میشدند و بیشتر وسیله حرکتدادن آنها پارو بوده است. یکی از انواع این کشتیها که کوفه نام داشته، بهصورت ظرف بزرگ مدوری بوده و با گل و قیر، آببندی میشده است.
گونه دیگر بهنام کلک از تعدادی الوار که روی مشکهای پر از باد قرار گرفته و به یکدیگر بسته شده بود، تشکیل مییافته است. گونه سوم بهشکل قایق نوکتیزی بوده که با پارو رانده میشده است. این قایق امروزه بلم نامیده میشود. کشتیهای بزرگتر نیز از زمانهای پیشین در این منطقه از جهان ساخته میشدند که دارای بادبان بودهاند و از پارو نیز برای راندن آنها استفاده میشده است.نبرد ناوهای ایرانی در زمان هخامنشیان، بزرگترین کشتیهای جنگی زمان خود بودند که سه ردیف پاروزن و بادبان داشتند و با سرعت ۸۰ میل دریایی در روز حرکت میکردند. هر نبردناو
شامل ۲۰۰جنگجو بود که ۳۰ نفر از آنها سربازان زبده پارسی، تکاور، بودهاند.
نیروی دریایی ایران در زمان ساسانیان نیز قدرت مطلق در دریایپارس و اقیانوس هند بوده که زیربنای فرهنگ دریانوردی و دریاپویی مسلمانان را تشکیل داد. از گذشته قایقهایی که از تکههای ارهشده چوب ساخته میشد، ازجمله تخصص مردمان سیراف و کنارههای دریای عمان بهشمار میآمده است. کشتیسازان عمانی درختان نارگیل را میبریدند، بعد آن را بهگونه الوارها و تختههایی درآورده، با تارهای آن درختان نیز ریسمان و طناب ساخته، از آنها بهعنوان اره برای بریدن تختهها سود میبردند. دکل کشتی و هدایتکننده کشتی نیز از همان چوبها درست
میشد و بادبان آن را نیز از برگدرختان و کابلها را با الیاف آن درختان میساختند.
برابر گفته برخی از نویسندگان، بادبان سهگوشه از شرق اقتباس شدهاست. ايرانيان علاوهبر سفرهاي دريايي و دارا بودن تأسيسات کشتيراني، ابداعات و اختراعاتي هم در زمينه دريانوردي داشتهاند. فانوسها و علایم دريايي، قطبنما، سکانکشتي، عمقياب و مسافتياب از ابداعات ايرانيان باستان است. نخستين فانوس دريايي به امر داريوش در دهانه رود سند نصب شد. نئارک یا نئارخوس (Nearchus)؛ دریاسالار یونانی در خاطرات سفر خود، با اعجاب و تحسين از فانوسهاي دريايي ياد ميکند که در زمان ورودش به خليجفارس درسال 326 ق.م ديده است. صاحبنظران، اختراع سکان کشتي
را هم به ايرانيان نسبت ميدهند.
علاوهبر معاويه که در نامهاش به عمر از سکان کشتيهاي ايراني تمجيد ميکند، ادوارد توماس انگليسي نيز اختراع آن را منتسب به ايرانيان ميداند.شواهد و قرائن نشان ميدهد که قطبنما نيز از اختراعات ايرانيان است. ابنماجد قطبنما را به 32 خانه تقسيمبندي کرده و هريک از اين تقسيمات «خن» ناميده ميشود که جمع آن «اخنان» است و اين لغت فارسي است. همچنين کلمات فارسي «تير»، «سربار» و «گاه» در قطب نماهاي عربي از مواردي است که نشان ميدهد ايرانيان قطبنما را اختراع کردهاند يا در اختراع آن نقش مهم و موثري
داشتهاند.
ادوارد توماس انگليسي، سوند (عمقياب) را از اختراعات سندباد (دريانورد ايراني) ميداند. راولينسون عقيده دارد که ايرانيان بهعلت پيشرفت زيادشان در امر دريانوردي، ميتوانستند طول حرکت و مسافتي را که کشتيها ميپيمودند، بهوسيله ريسماني که در طول حرکت باز ميشد و دوباره ميپيچيدند، اندازه بگيرند.
پینوشت:
برگرفته از دو کتاب «تاریخ مهندسی در ایران» نوشته مهدی فرشاد و «دریانوردی ایرانیان» نوشته اسماعیل رائین