چالشهای آینده شهردار تهران
میراث حاکمیت بیش از یک دهه اصولگرایان و اقبال مردم به رویکرد اصلاحطلبی در اداره امور شهر با انتخاب اصلاحطلبان؛ انتظارات و توقعات جدی برای اصلاح امور شهر ایجاد کرده است. برای اصلاح امور، شهردار تهران با چالشهای اساسی ذیل مواجه خواهد بود.
میراث حاکمیت بیش از یک دهه اصولگرایان و اقبال مردم به رویکرد اصلاحطلبی در اداره امور شهر با انتخاب اصلاحطلبان؛ انتظارات و توقعات جدی برای اصلاح امور شهر ایجاد کرده است. برای اصلاح امور، شهردار تهران با چالشهای اساسی ذیل مواجه خواهد بود.
چالش اول، مربوط به درون سازمان شهرداری است؛ جایی که ازدیاد نیرو و کیفیت پایین بخشی از آنها، مدیریت شهری را آزار میدهد. حدود 70 هزار نفر نیرو و تشکیلات گسترده ستاد و سازمانها و شرکتهای وابسته، کارآمدی و بهرهوری را بشدت پایین آورده است. در این میان حضور مدیرانی که بهواسطه همشهری بودن و یاهمکار بودن در گذشته و در یک کلمه «مدیران رفاقتی» شهردار آتی تهران را مجبور به جابهجاییهایگسترده میکند.
چالش دوم، در حوزههای شهرسازی و درآمدی شهر است؛ پیوند شوم «شهرسازی» و «درآمد» در سنوات گذشته، شهر تهران را دچار مشکلات اساسی در نظامهای شهرسازی، حمل و نقل و زیست محیطی شهر کرده است. گسست این پیوند نامبارک، منجر به کاهش درآمد شهر خواهد شد و ادامه حضور این پیوند، شهررا به نابودی میکشاند. بویژه در ایامی که بهواسطه قانون برنامه ششم توسعه، درآمدهای شهرداری تهران حدود دو هزار میلیارد تومان از منابع حاصل از قانون مالیات برارزش افزوده را نخواهد داشت.
چالش سوم، آلودگی هواست؛ امر محتوم این سالیان اخیر شهر تهران که شهر را دچار کاهش اساسی کیفیت زیست کرده است. آلودگیای که بهواسطه کاستیهای اساسی در حوزه حمل ونقل شهری بهوجود آمده است. با وجود توسعه چشمگیر زیرساختهای شهری در ساخت و توسعه بزرگراهها و معابر و ایجاد تقاطعات غیرهم سطح و مانند اینها، بهدلیل عدم کنترل و مدیریت مناسب تقاضا شاهد کیفیت نامناسب شاخصهای حمل و نقل شهری هستیم.
چالشچهارم، سهم کم حمل و نقل عمومی در سفرهای درون شهری است. مقرر بود وفق قانون توسعه حمل و نقل عمومی و مصرف سوخت، سهم مترو از سفرهای درون شهری ۳۰درصد باشد حال آنکه در حال حاضر این نسبت کمتر از 15 درصد است. همچنین فرسودگی بالای 70 درصدی ناوگان اتوبوسرانی شهری تا پایان سالجاری مزید بر علت است که توجه شهرداری در این حوزه بدون همیاری و کمک اعتباری دولت برای غلبه بر این چالش، موفقیتآمیز نخواهد بود.
چالش پنجم، اینکه شهر تهران در مقابله با حوادث انسانی و سوانح طبیعی و حوادث غیر مترقبه، ناتوان است. حادثه پلاسکو و عدم مدیریت شایسته آن، کشور را دچار مشکل کرد و مسألهای با ابعاد محلهای تبدیل به مسألهای ملی شد. در خصوص سیل با توجه به ساخت و سازهای بیرویه در «رود- دره» ها و در حریم رودخانهها و فرونشست زمین در سالیان اخیر؛ شهر آمادگی مقابله را ندارد. سیل مرگبار سال 1366 مؤید این امر است. در خصوص زلزله نیز وضعیت به مراتب بدتر است.
چالش ششم، در حوزه خدمات شهری است؛ مدیریت پسماندها که وضعیتی بحرانی دارد. کمتر از 5 درصد از پسماندها در مبدأ تولید، تفکیک میشود. میانگین این شاخص در سایر کلانشهرها قریب 15 درصد است. به این ترتیب بخش قابل توجه پسماند در اراضی پیرامون شهر دفن میشود. از 8 هزار تن پسماند که بهصورت روزانه تولید میشود کمتر از 200 تن در نیروگاه زبالهسوز تبدیل به انرژی میشود. بنابراین تبعات زیست محیطی و اقتصادی تلنبار و رها شدگی پسماند با توجه به قراردادهای بینالمللی، چالش بزرگی برای مدیریت شهری آتی فراهم خواهد کرد.
چالش هفتم، در حوزه اجتماعی اتفاق افتاده است. تعداد کارتنخوابها طی سالهای ۹۳-۱۳۸۹ از هفت هزار نفر به بیست هزار افزایش یافته است. در این میان نسبت زنان کارتنخواب از 8 درصد به 15 درصد رسیده است. آمارها در حوزههای تکدیگری، اعتیاد، زنان آسیب دیده و خشونتها و سایر بزهکاریها رو به افزایش است و همه اینها موجب کاهش اعتماد و نیز سرمایه اجتماعی شهری شده است.
به فهرست این چالشهای هفتگانه میتوان اضافه کرد لیکن همین تعداد برای شهردار آینده میتواند مشکلات اساسی ایجاد کند. ولی حضور مردم و اعتماد آنها به منتخبین خود در شورای اسلامی شهر تهران و انتخاب هوشمندانه آقای دکتر نجفی که به شایستگی صورت پذیرفت میتواند این نوید را به مردم تهران بدهد که حاکمیت اصلاحطلبان برای آنها «آسایش» و «آرامش» را به همراه خواهد داشت.
علی نوذرپور-رئیس جامعه مهندسان شهرساز ایران