مگر مسکن هم تخریب میشود؟
یادگارهای دولت نهم چنان پابرجاست که در هر مناسبتی یاد برنامهها و دستورات رئیس آن دولت به میان میآید و منتقدان او حرفی برای گفتن دارند. در روزهای پرآشوب زلزله که سکونت در مجتمعهای مسکونی موسوم به مهر عمری فراتر از پنج، شش سال ندارد، مخالفان و موافقان مسکن مهر سفرههای دل خود را باز کرده و بر طبل مضار و مزیت آن میکوبند، اما همه در یک مشاهده مشترکاند.
یادگارهای دولت نهم چنان پابرجاست که در هر مناسبتی یاد برنامهها و دستورات رئیس آن دولت به میان میآید و منتقدان او حرفی برای گفتن دارند. در روزهای پرآشوب زلزله که سکونت در مجتمعهای مسکونی موسوم به مهر عمری فراتر از پنج، شش سال ندارد، مخالفان و موافقان مسکن مهر سفرههای دل خود را باز کرده و بر طبل مضار و مزیت آن میکوبند، اما همه در یک مشاهده مشترکاند.
به گزارش روزنامه شرق، همه دیدهاند که در مناطق زلزلهزده دامنههای زاگرس در غرب کشورمان، ساختمانهای طبقاتی و تازهاحداثشده مسکن مهر فروریختهاند. بعضی از هواداران احمدینژاد در روزنامههای خود نوشتند پروژههای مسکن مهر خیلی هم خوب ساخته شده، چون ستونهایشان سرپا ایستادهاند! بعضی از آنان میگویند علیه مسکن مهر حرفزدن یک کنش سیاسی است و لعنت بر چنین منتقدانی! بعضی میگویند که همه خانهها تخریب شدند، مسکن مهر هم جزئی از آنهاست.
در میان مخالفان اصلاحات کسانی هم هستند که میگویند و بعضا مینویسند که کشتهشدگان در مجتمعهای مسکن مهر کمتر از کشتهشدگان در مناطق روستایی است! و البته دیگری هم در فضای مجازی اظهارنظر فرموده بود که هیچ مسکن مهری آسیب ندیده و عکسهای منتشره از ساختمانهای فروریخته مربوط به شهرهای جنگزده سوریه است! این آخری از همه بامزهتر است. ضمنا در میان هواداران پروژه مسکن مهر، کسانی هم هستند که دفاعیاتشان را با چاشنی اهانت به رئیسجمهور فعلی و معاون اول وی مزین کردهاند، اما مخالفان مسکن مهر، امروز و دیروز نیست که صدایشان درآمده، بلکه نزدیک به ١٠ سال است که با استدلال و منطق میگفتند این شیوه خانهدارکردن مردم در شأن ایران و انقلاب اسلامی نیست.
کپیبرداری از طرحهای کشورهای دوردست که هنوز برای اداره کشورشان اندر خم یک کوچهاند، راه به جایی نمیبرد، چراکه این سکونتگاههای نامتجانس با شهرهای مادر، از نظر فرهنگی و اجتماعی با زندگی مردم مسلمان ایران دمساز نیستند و این غیر از مشکلات فنی و اجرائی و پیامدهای اقتصادی آن است. از وقتی که سخن از مسکن مهر پیش آمد و قرار شد در بیابانها و حاشیههای معضلدار شهرهای کوچک و بزرگ، با پولهای موجود در بانکها، ساختمانهایی با قیمت هر مترمربع زیربنا، ٣٠٠ هزار تومان ساخته و به کمدرآمدها فروخته شود (در صورتی که حداقل هزینه ساخت یک مترمربع ساختمان ساده در نیمههای دهه ٨٠، با احتساب مشاعات آن، ٥٠٠ تا ٦٠٠ هزار تومان تمام میشد)، جمعی از دلسوزان دستاندرکار ساختمانسازی با نوشتن مقالات و یادداشتها و برگزاری میزگردها و گفتوگوها و ارسال نامهها به متولیان مربوطه، استدلال فنی و اقتصادی و فرهنگی میآوردند که این کار به ضرر مردم و کشور است، اما چون متولیان مربوطه، منتقدان این پروژه گسترده و فاجعهآمیز را سیاسیکار میپنداشتند، ذرهای به تخصص آنان و آیندهنگری و دلسوزی آنها اعتنا نکردند. نگارنده در هشت سال فرمانروایی متولیان مسکن مهر، چندین یادداشت در مطبوعات سراسری منتشر کرد و نوشت که این طرح در آینده، ساکنان آن را به دردسر میاندازد و معضلاتی را چه در بُعد اجتماعی و چه از نظر امنیتی برای مدیریت کلان کشور به وجود میآورد. در یک جمعبندی کلی به این موارد پرداخته بودم...
١- پولشویی دلالان بین دستگاههای واگذارکننده پروژههای حجیم و پیمانکاران مسکن مهر، اساس معادلات فیمابین را به فساد مبتلا میکند و بنیان این کار را میسوزاند.
٢ – هیچ پیمانکاری نمیتواند بنای پنجطبقه بهبالا را بهگونهای بسازد که هر مترمربع آن را به ٣٠٠ هزارتومان به متقاضی بفروشد، مگر اینکه دو کار انجام دهد: یکی، از چنان مصالح و نیروی انسانی ارزانقیمت و بهدردنخوری استفاده کند که بدون توجه به اخلاق و وجدان و کوچکترین تعهدی نسبت به سرنوشت زن و فرزند ساکنان آینده آن، چیزکی تحویل بدهد و در پی کارش برود. دوم، قسط اول تسهیلات را بگیرد و کار را شروع کند. وقتی کار بهاصطلاح زخمی شد، شروع به چانهزدن و ادعاکردن و دبهدرآوردن میکنند. همان چیزی که مهندسان به آن کلیم (claim)کردن میگویند تا بالاخره کارفرما را که وزارت مسکن و شهرسازی بود تسلیم کنند و بر سر عقل آورند و متوجه کنند که ساختمانسازی زیر قیمت ٥٠٠ یا ٦٠٠ هزارتومانی، به هیچ دردی نمیخورد و در مقابل کوچکترین لرزش زمین، بر سر ساکنانش آوار میشود.
٣- در شعارهای اولیه ارائهکنندگان طرح مسکن، قرار بود که ١٠ میلیون واحد مسکن مهر برای ٤٠ میلیون ایرانی ساخته شود!! برای هر واحد، ٢٥ میلیون تومان وام در نظر گرفته بودند؛ یعنی بانک مسکن که بانک عامل بود باید به این پروژه گسترده و سراسری در طول پنج سال جمعا مبلغ ٢٥٠ هزار میلیارد (٢٥٠،٠٠٠،٠٠٠،٠٠٠،٠٠٠) تومان وام از طریق پیمانکاران و انبوهسازان با احتساب سود مشارکت در ساخت، به تعاونیهای مسکن و افراد متقاضی بدهد. بانک مسکن در همان سال اول زمینگیر شد و بنابراین دامان دیگر بانکهای دولتی را گرفت. در نهایت بانکها بیپول شدند، پیمانکاران در نگرانی کار و سرمایهشان روز میگذراندند، متقاضیان، اعم از تعاونیها و افراد، اینطرف و آنطرف در پی مسئولان میدویدند و... تا اینکه ارث به دولت یازدهم رسید و اکنون جمعا دو میلیون و ٣٠٠ هزار واحد، کل مسکنمهرهاست که تعدادی تحویل متقاضیان شده و تعدادی هم در دست ساخت هستند.
٤ – انتخاب پیمانکار به دلیل تبعیضی که اعمال میشد، در دولت دهم یکی از عوامل ناراحتی انبوهسازان ایرانی بود. در آن دولت تصمیم گرفته شد پیمانکار وارد کشور کنند، بنابراین با یک شرکت بزرگ ترکیهای قرارداد بستند تا تعداد زیادی از واحدهای مسکن مهر اطراف تهران را در شهرهای جدید پرند و پردیس بسازند. امکانات و تسهیلاتی که برای این شرکت در نظر گرفتند، بیشتر از آنچه بود که برای پیمانکاران ایرانی در نظر داشتند. شرکت «کوزو» با آوردن تجهیزات ویژه انبوهسازی (قالبهای تونلی) از ترکیه و بناکردن برجهای بلند، با معماری خاص که چندان موردپسند خانوادههای ایرانی نیست، کار خود را انجام داد. قطعا مسئولان امروزی مسکن مهر میتوانند جزئیات این قراردادهای تبعیضآمیز را برای مردم شرح دهند.
٥- واقعیت این است که استحکام مسکنهای ساختهشده، با استانداردهای بینالمللی فاصله دارد. بنده چون با بعضی از پیمانکاران سازنده مسکن مهر در ارتباط بودم و ساختمانهای نیمهتمام را دیدهام و بعضا در معرض پیشنهادهای پذیرش پیمانکاری از سوی دلالها بودهام، بدون تجربه و آگاهی این مطالب را نمینویسم. اگرچه برای بیان مشکلات و معضلات فرهنگی و سیاسی لکههای سکونتی ایجادشده با مسکن مهر، حرفهای زیادی دارم که بخشی از آن را قبلا تقدیم کردهام و اگر فرصت و ضرورت پیش آمد، باز هم خواهم نوشت.