لجستیک و زنجیره کالا از نگاه اقتصاد کلان
وبلاگ تین نیوز، بهروز فتحی | هدف این یادداشت، تمرکز بر ضرورت ترسیم صحنه لجستیک ملی از دیدگاه اقتصادی بهعنوان یک موضوع قابل تامل است؛ موضوعی که حاکمیت از طریق آن متوجه لزوم تغییر نگاه سنتی موجود به نگاه جهانی در حوزه لجستیک میشود.
از طرفی بنگاههای اقتصادی بزرگ و بخشهای حاکمیتی میتوانند با تمرکز بر این حوزه و انجام مطالعه و تحقیق، ضمن شناخت مختصات ملی، منطقهای و جهانی زنجیره کالا و لجستیک، زمینه تراوش و ایدهپردازیهای نوین را فراهم کنند تا از این طریق در صحنه مورد نظر، علاوه بر نقشآفرینی بهعنوان یک بازیگر قوی در میدان عملیات لجستیکی، بندری و حملونقل، نقش و جایگاه ممتازی نیز در حوزه تحقیقات و مبانی تئوریک به خود اختصاص دهد.
در دیدگاههای نوین، حملونقل با تکیه بر مفهوم و جایگاه لجستیک بسیار پویا، زنده و فعال بوده و همپای صنعت و تجارت، در اقتصاد جهان نقشآفرینی میکند. مطالعه این نقشآفرینی، ضرورت بازتعریف این رکن مهم توسعه یعنی لجستیک و حمل کالا، منطبق با مباحث و فرضیات اقتصادی را مشخص میکند. از همین نظر لازم است با دیدگاهی اقتصادی به لجستیک و حملونقل نگاه و جایگاه آن در زنجیرههای جهانی کالا در سطح ملی، منطقهای و جهانی بازمهندسی شود.
این نگاه فعلی به موضوع حملونقل، سنتی و قدیمی است. نگاه سنتی به این بخش، محدودسازی حملونقل به عنوان سرویسدهنده صرف به سایر بخشهای اقتصادی همچون صنعت و تجارت است و از این رو تحت تاثیر بسیاری از حاشیههای غیرعملیاتی و غیراصیل قرار دارد. این در حالی است که دیدگاههای نوین به این بخش بهعنوان یک صنعت مستقل نگاه میکند نه سرویسدهنده صرف. این نگاه با وارد کردن قوانین و روشهای تحلیل اقتصادی در محدوده ملی، منطقهای و جهانی، موجب تغییر اساسی در این زمینه میشوند. در شرایطی که از این منظر به موضوع لجستیک و حمل کالا توجه شود، بسیاری از
راهکارها و رویکردهای نوین، نهتنها قابل تبیین و توجیهپذیر، بلکه ضروری میشود.
زنجیره تامین، سفری کلی از مواد را تشریح میکند که در طول این سفر، مواد خام از تامینکنندهها و ارائهکنندههای کالای نهایی به مشتری میرسد؛ این تعریف از دیدگاه تامین و تامینکننده به لجستیک نگاه میکند اما در مقابل، دیدگاهی کلان به لجستیک هم قابل تصور است که همان دیدگاه اقتصادی است. از دیدگاه اقتصادی و حاکمیتی، کالا تعریفی متفاوت در زنجیره تامین دارد. در اقتصاد و حاکمیت، زمانی که منافع عمومی و ملی مدنظر باشد، کالا جنبه عمومی پیدا میکند، بنابراین در اقتصاد مفهوم «کالاهای عمومی» برخلاف تعاریف کلی، محدود و مستثنا نیست و گرایش به مصداق
مشخص ندارد. نمونههای آن را میتوان شامل دانش، زبان مشترک، زیرساختهای عمومی و... دانست.
یک تفاوت مهم درباره تعریف کالاهای عمومی از جنبه اقتصاد کلان نسبت به تعاریف تخصصی و صنفی، توجه به مفهوم و حس فلسفی و سیاسی آن است. تعریف اقتصادی کالا (کالای عمومی) مربوط به منافع مشترک در سطح جامعه است و نباید محدود به منافع و بخش خاصی از بازار، مصرفکنندگان و تامینکنندگان باشد.
بر همین اساس وقتی از دیدگاه حاکمیتی و اقتصاد کلان نگاه میشود، توان و زیرساختهای رقابت و عملیاتی همچون عملیات لجستیک در سطح ملی، نسبت به توان منطقهای و جهانی اهمیت پیدا میکند، بنابراین در این سطح از تحلیل و بررسی اقتصاد کلان، به جای زنجیره تامین، مفهوم به مراتب کلانتری با عنوان زنجیره کالا و ویژگیهای مرتبط با آن همچون زمان، سهولت، شفافیت و هزینه لجستیک زنجیره کالاها در محیط جهانی اقتصاد مطرح میشود زیرا یکی از کلیدیترین زمینههای شناسایی توان و مزیت رقابتی هر کشوری نسبت به اقتصاد جهانی و منطقهای است.
در واقع شناخت و مهندسی زنجیره کالا و لجستیک در قالب اقتصاد کلان، از طریق حملونقل، توزیع موثر و کارایی کالاها، منجر به رونق و رشد اقتصادی کشور میشود. در این زمینه حتی سازمان ملل اعلام کرده که توان زنجیره لجستیکی کشورها در مقایسه با دیگران، نقش بسیار حیاتی و مهم در رقابتهای بازرگانی و صنعتی دارد.