بازدید سایت : ۷۲۴۸۷
پدر پل های ایران، نامی برازنده همت و قامت استوار غنی زاده

◄ خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش چهارم

مطلبی که می خوانید زندگی‌نامه‌ی یکی از انسان‌های بزرگ و گمنام این سرزمینه کسی که شاید همه ما به او مدیون باشیم در حالی که تا به حال اسمی از او نشنیدیم! شاید این بخش یه کم طولانی باشد ولی تا آخر بخوانید خیلی حرف‌ها داره.

تین نیوز |

مهندس خسرو پرویز غنی زاده با طراحی و احداث پل مرزی غنی زاده که ایران را به آسیای میانه وصل کرد به عنوان (پدر پل‌های ایران) لقب گرفت و به حق که این لقب برازندهء او بود. عظمت پل غنی زاده که نمادی از راست قامتی، مهارت، کاردانی، همت و خستگی ناپذیری یک انسان وطن دوست می باشد، پاسخگوی غرور ملی هر ایرانی است. فقط ویژگی‌هایی همچون خود تکلیفی، تعهد، مسئولیت پذیری، پشتکار، خستگی ناپذیری، دانش فنی بالا نبود که از او انسانی برجسته ساخته بود. او عاشق واقعی مردم فقیر و مظلوم بود و در این ویژگی چنان پیش رفته بود، که می توان او را (علی گونه ای) خواند. (علی گونه ای) ساده زیست و مردم دار که هرچه داشت جز در خدمت محرومان نگرفت، او به قول خودش (برای هر یک ریال پول بیست ریال زحمت می کشید) و با لذتی بیش از لذت کار کردن که برای او بسیار لذت بخش بود، آن را به مستمندان تقدیم می کرد.

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش سوم

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش دوم

تولد خسرو پرویز غنی زاده؛ ازتولد در رباط کریم تا ورود به وزارت راه/ بخش اول

آقای مجید کاهه در این باره می گوید: (هر وقت حقوقش را می گرفت اول از همه به من یا همکاران می گفت : (هر کس را که می دانید احتیاج دارد به من معرفی کنید.) اگر زمانی من را ناراحت می دید تا به او نمی گفتم رهایم نمی کرد و هی می پرسید و به محض گفتن، مشکلم را حل می کرد و بعد از اداره راه که خارج می شدیم به منزل مستمندان می رفت و مبالغی به آنان می داد و بعد از آن به بهشت زهرا می رفتیم، به کارگران بهشت زهرا می گفت: (اگر می دانید کسی به کمک احتیاج دارد به من معرفی نمایید) بعد از ظهر پنج شنبه ها همیشه به سرای سالمندان کهریزک می رفتیم و به آنها کمک می کرد و مبلغی هم به حساب آنها واریز می نمود و می گفت : ( ما کاری برای اینها انجام نمی دهیم، فقط دین خود را ادا می کنیم.)

آقای مهندس پرویز نیک چی در این باره می گوید: ( فایلی در اتاقش در وزارت راه داشت که همیشه مقداری پول در آن وجود داشت. هرکس از همکاران نیاز پیدا می کرد به او می گفت و مهندس غنی زاده به او اجازه می داد و بدون اینکه خودش بیاید، آن فرد می رفت و از آن پول مقدار مشخصی برمی داشت و بعد به صورت قسطی بر می گرداند سر جایش تا دیگران از آن استفاده کنند. این فرایند به طور خودکار صورت می گرفت و آن پول فقط مورد استفاده همکاران قرار می گرفت.)

همسر وی فاطمه کلهر که همواره در کنار وی بوده است در این باره می گوید: ( منزل ما جای درد دل و مطرح کردن مشکلات آشنایان و دوستان و افرادی بود که خسرو را می شناختند . آشنایان ما می گفتند، اسم منزل شما را باید گذاشت (مهمان پذیر). خسرو پرویز همیشه به من می گفت: (فاطمه نمی دانی چقدر لذت بخش است که آدم غذای گرم خودش را به کارگران بدهد و بعد آنان بغچه اشان را باز کنند و نان خود را به ما بدهند. عموی من می گوید: ( اگر پوریای ولی بود، اگر تختی بود، سومی اش را باید گفت خسرو پرویز غنی زاده.) از دیگر ویژگی‌های خسروپرویز غنی زاده مشارکت دادن اطرافیان خود در کارهایشان بود. او همواره سعی می کرد همسر و فرزندانش را هر چند برای آنان مشقت بار بود در کارهایش مشارکت دهد. مهندس غنی زاده بر این باور بود که هر کسی باید واقعیت‌ها را تجربه و لمس نماید. خانم غنی زاده در این مورد می گوید: (از سن پانزده تا شانزده سالگی کارهای گرافیک را به بچه ها یاد می داد. خیلی اصرار داشت بچه ها کارهایش را یاد بگیرند. موقعی که سر پل فاو کار می کرد در بحبوحه جنگ و حمله های هوایی پسر بزرگم هفده روز و آن یکی پسرم بیست و دو روز با او بود. یکبار من را همراه خود برای ساخت پل کل برد. یکی از مهندسان به من گفت:‌ (خانم غنی زاده شما اینجا چه کار می کنید؟ گفتم: راستش من را به عنوان آشپز آورده است!) مهندس غنی زاده همیشه پنج فرزندش علی، محمد، علیرضا، مرتضی و مجتبی را به فراخور سن (البته طبق معیار خودش که با معیارهای معمولی تفاوت بسیار داشت)، در کارهایش مشارکت می داد. دو صفت بارز دیگر در مهندس غنی زاده وجود داشت که یکی عدم استفاده از امتیازهایی که امروزه معمول است و دیگری دوری گزیدن از شهرت طلبی. او چهار سال به طور مستقیم درگیر کارهای ساخت و ساز پل‌ها در جبهه های جنگ بود، اما بعد از جنگ حتی یکبار هم مطرح نکرد، که بر او چه گذشته است و چه خدماتی انجام داده است. در حین تعمیر یکی از پل‌ها در جبهه های جنگ شیمیایی شد، اما این موضوع را حتی همسرش نیز متوجه نشد، مگر افرادی که به طور مستقیم با کارهای او مرتبط بودند. برگ‌ آزمایش او که در کانادا صورت گرفته بود، مرگ نزدیک او را خبر می داد. اما حتی همسرش هم نمی دانست که برای مداوا به کانادا سفر کرده است. آقای کاظم اسماعیل زاده می گوید: ( هفده کیلو وزن کم کرده بود، اما به هیچ کس نگفت چرا.) غنی زاده معتقد بود،‌ (وقتی پل را امتحان کردم، دیگر وظیفهء من تمام شده است.)

او برای امتحان پل، خودش نخستین نفری بود که با کامیون از روی آن می گذشت و هیچ گاه منتظر مراسم افتتاحیه نمی ماند. مهندس نیک چی در این باره می گوید: ‌(ده دقیقه قبل از مراسم افتتاحیه، مهندس غنی زاده وسایلش را عقب ماشین می ریخت و می رفت.) عکس‌های باقیمانده از وی این موضوع را به خوبی نشان می دهد. در آن عکس‌ها هیچ نشانی از مراسم افتتاحیه نیست، مهندس علی غنی زاده فرزند بزرگ مهندس غنی زاده خاطره ای تعریف می کند که گویای این موضوع است: (سال هزار و سیصد و شصت و هفت بود که دهانه وسط پل کرخه را آب برده بود و ایشان هم با چند پیمانکار صحبت کردند که بیایند و البته آمدند و وقتی وضعیت را دیدند، نماندند. چون عراق به شدت آنجا را زیر آتش گرفته بود. در این موقعیت من که سنم کم بود ترسیده بودم، گفتم:‌ (بابا برویم تهران)، پدرم گفت: (هیچ جا نمی رویم، اینجا به ما احتیاج دارند.) ما حدود سه هفته آنجا ماندیم، و از بندر امام و ایستگاه دوازده آبادان، دوازده متر تابلیه فلزی به عرض نود نیاز بود که تهیه کردند و آوردند در محل و بعد از سه هفته، تردد در آنجا شروع شد. همیشه کار که تمام می شد، پدرم بی آنکه منتظر مراسم افتتاحیه باشند سریع ما را سوار ماشین می کرد و به تهران برمی گشتیم و می گفتند: (دیگر وقت رفتن است.)

 

*منبع کتاب اراده های پولادین معاصر ایران نوشته حسین شریفی و سعید فتح اللهی راد

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.