حمایت سرمایهگذار یا سفته باز
وبلاگ تین نیوز | درمقوله حمایت از بازار سرمایه که به اشتباه در فرهنگ اقتصادی ایران وظیفه دولت تلقی میشود، باید مشخص کنیم که هدف، حمایت از اعداد شاخص است یا حمایت از سرمایهگذار یا سفتهباز.
در اینجا فرض را بر این میگیریم که هدف حمایت از سرمایهگذار و ایجاد امنیت و ثبات برای سرمایه و سرمایهگذاری است. به نظر من در این راستا باید ساختار روانشناختی و رفتارشناسی دو گروه اصلی فعال در بازارهای سرمایه ایران را مقایسه کرد.
سرمایهگذار اساسا علاقهای به جابهجا کردن نقدینگی خود در بین بازارها ندارد زیرا ترجیح میدهد که در طول زمان با انباشت تجربه و دانش در یک بازار و حتی صنعت خاص ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهد.اساسا سرمایهگذار صنعت یا بازار را با دقت زیاد یک بار برای مدت زمان طولانی انتخاب میکند. برای سرمایهگذار هدف اصلی حفظ سرمایه است.
«وارن بافت» که میتوان او را یک سرمایهگذار حرفهای تلقی کرد میگوید: حرفه اصلی ما بیمه است.در یک کلام سرمایه در دست سرمایهگذارهیجانگریز است.
اما سفتهباز به گونه دیگری رفتار میکند؛ سفته باز سود خود را در ریسک میبیند.بنابراین به جای اینکه سرمایه خود را تنها در صنایع مورد شناخت به مدت طولانی نگهداری کند، دایما درحال جابهجا کردن این سرمایه در بین بازارها و صنایع مختلف بنا به شرایط اقتصادی یا هیجانات بازار است. اساسا سرمایه در دست سفته باز است که به دنبال نوسانگیری و هیجانات است.
متاسفانه یا خوشبختانه به دلیل پیشینه ناامن و کمثبات اقتصادی ایران در طول تاریخ تفکر سفتهبازی در بین فعالان بازار سرمایه بسیار قویتر است.
هر دوی این دو گروه نهایتا در به تعادل رسیدن بازار و کشف قیمت نقش اساسی دارند اما در بازار ایران به دلیل کمعمق بودن و حجم کم بازار و آنطور که گفته شد فرهنگ سفتهبازی قوی در بین فعالان، تحرکات سفتهبازان باعث نوسانات شدید بازار میشود.
حال به سوال اصلی برمیگردیم که چگونه میتوان از سرمایه و سرمایهگذار در جهت ایجاد امنیت و ثبات حمایت کرد.
دولت اساسا نباید تلاش کند به صورت برههای با استفاده از ابزارهای در دست خود یا حتی به صورت دستوری ایجاد ثبات کند؛ چراکه اساسا سرمایهگذار با توجه به این عوامل هیجانزا تصمیمگیری نمیکند، بلکه این سفتهباز است که بر این اساس تصمیم به جابهجا کردن سرمایه خود از بازاری به بازار دیگر میگیرد و به این چرخه بیثباتی دامن میزند.
این گروه اساسا فقط به یک دلیل ممکن است از جابهجا کردن سرمایه خود دست بردارند آن هم کم شدن نوسانات بازار است که با توجه به نرخ تورم بالای کشور و روند رو به رشد اقتصاد، انتظار ثبات از تمام بازارها چندان معقول نیست.لذا اینکه صرفا دولت خود باعث نوسانات به هر شکلی نشود بهترین حمایت است. اساسا هر نوع تحرکی ازسوی دولت که یک بازار را به رخوت و بازار دیگر را به اوج میبرد، این سیگنال را به سفتهبازان میدهد که میتوانند از جابه جا کردن سرمایه خود بین بازارها سود کسب کنند.برای مثال تغییرات نرخ بهره سرمایه را از دست گروه نوسانگیر به سمت بانکها
جابهجا نمیکند ولی به آنها این سیگنال را میدهد که پول خود را از بازار بورس باید خارج کنند و در بازاری دیگر مانند ارز کسب منفعت کنند.
بهطور خلاصه به نظر من دولت اساسا باید با توجه به تفاوت رفتاری این دو گروه، به چالش برای جذب سرمایههای اصطلاحا سرگردان به بازار بورس پایان دهد. چون ذات این سرمایهها سرگردان بودن است و هر چالشی به سرگردانی بیشتر و انگیزه بیشتر این سرمایهها برای جابهجایی دامن میزند و با ایجاد نوساناتی که در ۲سال اخیر شاهدش بودیم، سرمایه سرمایهگذار را هم به خطر میاندازد.
دولت تنها با ایجاد ثبات در بخش واقعی اقتصاد که آن هم با آزاد گذاشتن کامل بازار میسر است، میتواند از تحرکات و سرگردانی این سرمایه هنگفت جلوگیری کند.
* کارشناس ارشد اقتصاد مالی