دو دهه پس از انتخابات ۷۶
اگر ادعا شود که حال و روز یک ملت را از شعارهای انتخاباتی داوطلبان ریاست جمهوری آن میتوان تا اندازه زیادی دریافت کرد، سخن گزافی گفته نشده است. این ادعا دست کم، در باره مردم ایران و وضعیت عمومی کشور، تا اندازه زیادی راست و صادق است.
به گزارش روزنامه همدلی، انتخابات سال۱۳۷۶ در سنجش با انتخابات پیش از آن، بسیار متفاوت بود. حضور جناب سیدمحمد خاتمی در آن، با شعارهایی متفاوت و با چاشنی توسعه سیاسی، نوید این را میداد که این مرد بتواند، یخ انسداد و انجماد سیاسی حاکم بر کشور را آب کند و انقلاب و کشور را به چشماندازهای نو راهنمون سازد.
اصطلاحاتی مانند چرخش قدرت، پاسخگو کردن قدرت، جامعه مدنی، قانونگرایی و مانند آن، گر چه در مقایسه با شعارها و خواستههای مردم در دوران مشروطیت، خواستههایی ناچیز بود، ولی در سال ۱۳۷۶ تازه و نو به نظر میرسید. از همینرو، جناب آقای خاتمی با رای بالایی برگزیدهشد.
هشت سال پس از آن، یعنی در سال ۸۴ آقای دکتر احمدینژاد، با شعارها و تبلیغاتی که به نوعی نشاندهنده سیاستی متفاوت با سیاستهای رسمی حکومت در آن سالها بود، به میدان مبارزه انتخاباتی آمد و مردم نیز به هوای رسیدن به خواستههایی که سالها در انتظار آن بودند، رای خویش را به سبد ایشان ریختند و چند دستگی رقیبان احمدینژاد هم، به کمک او آمد و ایشان را پیروز کارزار کرد.
روح حاکم بر شعارهای او، اتخاذ شیوههایی نو و متفاوت با شیوههای متعارف با چاشنی توزیع عادلانه ثروت و رسیدگی به طبقه فرودستان بود. این بار نیز، مردم به هوای دستیابی به خواستههایی که سالها در انتظار آن بودند، فردی از جنسی متفاوت را برگزیدند. در دو دوره ریاست ایشان، یعنی تا سال ۹۲، پارهای بلکه بخشهای مهمی از دستاوردهای دولت هشت ساله جناب خاتمی از دست رفت و وعدههای رسیدگی به طبقه فرودستان نیز، بهطور نهادین به بار ننشست.
سال ۱۳۹۲ در حالی که رقیبان جناب دکتر حسن روحانی در پراکندگی بهسر میبردند، حامیان ایشان با وحدتی استراتژیک، بر رقیبان پیروز شدند. روح حاکم بر شعارهای جناب آقای روحانی نه توسعه سیاسی و نه رسیدگی به طبقه فرودستان بلکه احیا و زنده کردن کالبدی نیمهجان اقتصاد و نجات کشور از خطر جنگ و فروپاشی و تعامل سیاسی با جهان و حرکت در خط میانه و اعتدال بود.
اکنون که در سال ۹۶ و دقیقا دو دهه پس از انتخابات سال ۷۶ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتهایم. شعار کلیدی تنی چند از داوطلبان، بالابردن یارانه و کمک نقدی دولت به طبقات فرودست است و گویی اینگونه در گردنهای به شکار رای اکثریت مردم نشستهاند.
محور قرار دادن این شعار و تاکید بر شعارهای اقتصادی مانند تولید شغل و... نشان از آن دارد که مردم ایران همچنان در آرزوی تحقق اولیهترین نیازهای یک زیست آبرومندانه، در انتظار نشستهاند و آمد و شد رئیسان جمهور گذشته نتوانسته است دردهای آنان را درمان کند. افزون بر این، هیچ خبری از توسعه سیاسی و تشکیل احزاب و مطبوعات آزاد و پاسخگو و محدود کردن قدرت و قانونگرایی و جامعه مدنی در ستادهای انتخاباتی داوطلبان ریاست جمهوری شنیدهنمیشود.
جا دارد تا کارشناسان و متخصصان علوم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی با ابزارهای علمی و در کمال بیطرفی، خط تحولات جامعه ایران را مورد پایش و واکاوی قرار داده و تحلیلی جامع از آن، برای مقامات عالی رتبه نظام فراهم کنند تا از رهگذر آن، ایشان بتوانند تصمیمات درستی را برای تعیین مسیر حرکت آینده نظام اتخاذ کنند.