◄ کریدور ترانزیتی پاکستان به افغانستان خطری برای چابهار محسوب نمی شود
حسب امضای قرارداد ترانزیتی بین افغانستان و پاکستان دلیلی بر اجرای آن توافقنامه نیست، خطری هم چابهار را تهدید نمی کند. ایران باید توسعه بندر چابهار را تسریع بخشد.
حسب امضای قرارداد ترانزیتی بین افغانستان و پاکستان دلیلی بر اجرای آن توافقنامه نیست، خطری هم چابهار را تهدید نمی کند. ایران باید با اولویت توسعه بندر چابهار را تسریع بخشد.
به گزارش تین نیوز، همزمان با امضای توافقنامه مابین پاکستان، افغانستان و چین در حوزه ترانزیت بین المللی هنوز جوهر قرارداد خشک نشده که عده ای این توافقنامه حمل و نقلی بین همسایگان شرقی ایران را زنگ خطر جدی برای بندر چابهار ایران قلمداد کرده اند. صرف نظر از جزئیات قرارداد بین این سه کشور، اینکه هر قرارداد ترانزیتی و یا همکاری اقتصادی و بازرگانی در همسایگی ایران به امضا برسد و برخی در بوق و کرنا کنند که همه پیشرفت کردند و ما همچنان وا مانده ایم، چیزی نیست جز سیاه نمایی، اغراق و زیاده گویی و عدم توجه کارشناسانه به واقعیت های موجود.
در خصوص قرارداد ترانزیتی بین سه کشور افغانستان، پاکستان و چین ذکر این نکته واجب است که دو کشور افغانستان و پاکستان که سالیان دراز در سایه اختلافات گسترده فی ما بین روابط سیاسی مطلوبی را تجربه نکرده بودند، به یکباره در جلوی دوربین ها و در نظر رسانه ها دست دوستی و برادری را فشرده و قرارداد طویل المدت ترانزیتی به امضا رساندند. مسیر ترانزیتی که باید از کوهستان های سرسخت شمال پاکستان و همچنین افغانستان گذشته تا از طرفی با عبور از بیابان قره قوم ترکمنستان با مساحت 350 هزار کیلومتر مربع به مناطق جمعیتی و اقتصادی ترکمنستان (عشق آباد و بندر ترکمن باشی) رسیده و از طرفی دیگر راهی ازبکستان شود. در خصوص تاجیکستان (همسایه شمالی افغانستان) که از شواهد معلوم روابط حسنه ای با طالبان ندارد بعید است که چراغ سبز به این مسیر ترانزیتی نشان دهد و ترجیحا مسیر ترکمنستان و ایران برای دسترسی به اقیانوس برای تاجیک ها از ارجحیت برخوردار است.
لازم به ذکر است که در حال حاضر دو ایستگاه ریلی مرزی اینچه برون و سرخس بین دو کشور ایران و ترکمنستان فعال است که دسترسی ترکمنستان و در امتداد آن قزاقستان را به دریاهای آزاد فراهم می کند. این دو مسیر ریلی به دلیل فاصله نزدیک به عشق آباد (پایتخت ترکمنستان و بزرگترین شهر این کشور) و همچنین مناطق ساحلی خزر (سواحل دو کشور ترکمنستان و قزاقستان) جذابیت بیشتری برای دو کشور مذکور دارد، چرا که دیگر بیابان بزرگ قره قوم در میانه مسیر وجود ندارد.
از طرف دیگر حضور و میانجیگری چینی ها در این قرارداد بسیاری را به تکاپو انداخته است که فرصت های طلایی برای جذب چشم بادامی ها جهت سرمایه گذاری در کریدور جنوب شمال ایران در حال از دست رفتن است. بد نیست اشاره شود که جمهوری خلق چین به شکلی کاملا گسترده و در ابعادی وسیع سرمایه گذاری در ممالک خاورمیانه را آغاز کرده و صرف پاکستان و یا عراق (بندر فاو) مقصد مطلق آنها برای سرمایه گذاری و فعالیت اقتصادی محسوب نمی شود. هر چند که پای چینی ها به میان آمده و شاید این باور ایجاد شود که سرمایه گذاری آن ها در این کریدور می تواند افغانستان را وارد عرصه ترانزیت بین المللی کند، اما نباید فراموش کرد که صرف امضای قرارداد را نمی توان به عنوان اجرایی شدن آن دانست. اصطلاح معروف زخمی کردن که در کشور ما رایج است می تواند مصداق بارز امضای چنین قرارداد هایی باشد.
به چند دلیل نمی توان افق روشنی برای کریدور پاکستان افغانستان آسیای میانه در نظر گرفت:
-
وجهه نامطلوب سیاسی
هر چند که ایران هراسی نیز در دهه های اخیر در رسانه های غربی به شدت رواج داشته، اما کشور ما در مقاطعی از تاریخ توانسته از طریق گفتگو و مذاکره مسایل و مشکلات سیاسی پیش آمده را مرتفع کند. در حال حاضر، افغانستان کشوری است که در عرصه بین الملل نه از وجهه مناسبی برخوردار است و نه امیدی به ثبات سیاسی این کشور در آینده ای نزدیک می رود. ترانزیت بین المللی در وهله اول نیازمند امنیت و ثبات است که با اوضاع و احوال افغانستان بعید است این کشور در میان مدت بتواند چنین مهمی را محقق سازد.
-
توپوگرافی
افغانستان کشوری است با جغرافیای کاملا کوهستانی که هزینه ایجاد زیرساخت های حمل و نقل جاده ای و ریلی را در این کشور چند برابر می کند. لذا نمی توان مسیر صعب العبور قلمرو افغان ها را مطلوب برای سرمایه گذاران بین المللی قلمداد کرد.
-
مسیر هموار ایران
ایران تنها کشور منطقه است که علاوه بر دسترسی به آب های بین المللی جنوب (اقیانوس هند) به کریدورهای منتهی به اروپا دسترسی زمینی دارد، همچنین کشور ما هموارترین مسیر دسترسی کشورهای آسیای میانه به آب های بین المللی محسوب می شود. چنین امکانی برای افغانستان وجود ندارد و به علت عدم دسترسی به آب های آزاد هیچ جوره نمی توان جایگاه افغانستان را با ظرفیت های بالقوه ترانزیتی ایران مقایسه کرد.
در آخر متذکر می شویم که تنها دلیل نگرانی کارشناسان و فعالان حمل و نقلی ایران از فعال شدن کشورهای همسایه نظیر افغانستان و عراق، تعلل بیش از حد کشورمان در توسعه زیرساخت های ترانزیتی و تقدیم کردن دو دستی فرصت ها به رقباست. به طور مثال در احداث و توسعه فرودگاه امام خمینی زمان های زیادی هدر داده شد و فرودگاه دبی، استانبول و دوحه تمامی ظرفیت های ترانزیت هوایی را که می توانست نصیب ایران شود مال خود کردند، اهمال بیش از حد در ایجاد زیربنای ترانزیتی مطمئن و مطلوب قطعا باعث خواهد شد تا ایران مطرود شده و نتواند در حمل و نقل بین المللی نقش موثری ایفا کند.
الحمدالله تهدید نیست . طرحی که اجرای آن 20 سال زمان ببرد خود بخود به تهدید تبدیل میشود
بزرگترین تهدید ترانزیت ایران مدیران ضعیف حمل و نقلی و وجود نارسایی در قوانین ایران بوده است