تاکسی اینترنتی و تدبیری که به مهربانی ختم شد
تاکسی اینترنتی برایش تخفیف فرستاد. ساعت کار تمام شده بود و چه چیزی از این بهتر. تماس گرفت و چند دقیقه بعد تاکسی مقابل در ورودی محل کار او توقف کرد.
تاکسی اینترنتی برایش تخفیف فرستاد. ساعت کار تمام شده بود و چه چیزی از این بهتر. تماس گرفت و چند دقیقه بعد تاکسی مقابل در ورودی محل کار او توقف کرد.
مسیر را خودش به راننده پیشنهاد کرد و راه افتادند. مقصدش منزل بود و عجلهای برای رسیدن نداشت. آفتاب داغ هم امان سواره و پیاده را بریده بود. به راننده گفت: اگر کسی با مسیر ما همسفر بود از نظر من مشکلی نیست که سوار کنید. عاقل مردی که راننده بود تبسمی کرد و چند خیابان آن طرفتر مقابل خانمی که زیر تیغ آفتاب ایستاده بود توقف کرد. مسیر بانو با این مسافر همخوانی داشت.
پیش از آنکه پیاده شود، اسکناس پنج هزار تومانی را به سمت راننده گرفت تا کرایه را حساب کند. اما راننده گفت: شما مهمان این آقا هستید. مسافر گفت: تاکسی اینترنتی که بیشتر از آن استفاده میکنم امروز به من تخفیف داد، من هم گفتم این محبت و مهربانی را با یکی از شهروندانم تقسیم کنم. منتی بر شما ندارم. مسافر دوم خرسند بود، مسافر اول، دلشاد از یک کار نیک و راننده خوشحال از اینکه شریک یک مهربانی است. آری، مهربانی را به همین سادگی میتوان چون بوی خوش عطر در سطح جامعه نشر داد. من مسافر اول و راننده این سفر کوتاه درون شهری را میشناسم. این را نوشتم تا مدیران تصمیمگیرنده تاکسیهای اینترنتی بخوانند و بدانند که تدبیر درست آنان بیثمر نمیماند.
محمدحسین دیزجی-نویسنده