◄ پایانهها، چگونه به خاستگاه آسیبهای اجتماعی تبدیل شدند؟
از نگاه جامعه شناختی، پایانهها همانگونه که محل توزیع سفر هستتند میتوانند به دور از نظارت کافی به محل توزیع بزه اجتماعی در شهر تبدیل شوند.
پایانههای مسافربری که روزگاری به آنها «گاراژ» اطلاق میشد این روزها مشکلاتی برای شهر و مسافرانی ایجاد کرده که عرضه کالاهای بیکیفیت در حاشیه ترمینالها، وفور متکدیان و کارتنخوابها، بهداشت نامناسب و وجود دلالان و به اصطلاح «دادزن»ها بر آلودگی و ترافیک حاصل از آنها در شهر افزوده است.
به گزارش خبرنگار تیننیوز، با این تفاسیر این روزها پایانهها به خاستگاه آسیبهای اجتماعی بدل شده و گاهی با حضور فروشندگان مواد مخدر میتوان اینگونه هم گفت که برخی ترمینالها به فضایی برای توزیع ناهنجاریها در شهر بدل شدهاند.
به طور کلی دو نوع پایانه یا ترمینال در شهرها وجود دارد که اولی ترمینالهای درونشهری و دیگری پایانههای برونشهری است. پایانههای برون شهری که از گذشته به ترمینال معروف هستند که چهار نمونه آن در شهر تهران موجود است. پایانه غرب، شرق، جنوب و ترمینال بیهقی، این ترمینالها دهها سال است که نقش گاراژهای قدیم در شوش و گمرک و خرانه را در تهران ایفا میکنند که آلودگیهای زیست محیطی بسیاری را به همراه داشته است.
بزرگترین مشکل ترمینالها جانمائی آن است که با توسعه تهران به تدریج در بافت شهری قرار گرفتند؛ به گونهای که ترمینال جنوب به طور کامل در بافت مسکونی قرار گرفته است. پایانه بیهقی در میدان آرژانتین و پایانه غرب نیز به همین منوال در میدان آزادی. به همین علت اساسیترین برداشتی که از تعریف ترمینال به دست امده بود از دست رفت و مشکلات ترافیک و آلودگی محیطزیستی از گاراژها به پایانهها به ارث رسید. لذا بهترین کلید واژه برای پایانههای امروزی کلمه گاراژ است.
یکی دیگر از مسائلی که گریبان پایانهها را گرفته است دوگانگی در مدیریت آنها است که نمونه بارز آن در راهاندازی و ساخت پایانه شرق به خوبی قابل مشاهده است. کار ساخت این ترمینال بزرگ با شهرداری تهران است که متاسفانه با رکود و سستی سازمان پایانهها همراه شده و سالهای زیادی است که پایانه بیهقی در میدان آرژانتین قرار است تا به این نقطه از شهر منتقل شود که به نوعی در بافت شهری قرار گرفته است. موضوع انتقال پایانهها تنها به شرق محدود نیست و دو پایانه دیگر نیز باید به خارج از شهر منتقل شوند که رخوت یاد شده به مانعی برای جابهجایی آنها تبدیل شده است.
به عبارتی با توجه به سازوکار حاکم بر سازمان پایانهها و وضعیت مالی که بر شهرداری حاکم است خیلی امیدی به انتقال پایانهها به نقاط جدید وجود ندارد کما اینکه پایانه شرق (در خارج شهر تهران) هنوز پس از چندین سال به بهرهبرداری نرسیده است.
دوگانگی حاکمیتی در ترمینال یکی دیگر از موضوعاتی است که متاسفانه سالهای مدیدی است که دست از سر این بخش برنداشته و متولی واحد برای ان پیدا نشده است. ساخت ترمینال و تصدی و اداره امور با شهرداری است اما از نظر حاکمیتی اداره آنها با سازمان راهداری و حملونقل جادهای است. لذا بسیاری از منویات مدیریت شهری در این بخش قابل اجرا نیست. گاهی اوقات نوع مدیریت پایانهها محل اختلاف راهداری وشهرداری تهران قرار میگیرد. شهرداری در این بین فضایی را در اختیار دارد که بر آن حاکمیتی ندارد که مسائول امروز آنها بخشی از سوء مدیریت براین بخش میتواند باشد.
در این بین ضلع سومی به نام پلیس وجود دارد که گاهی نظراتی را اعلام میکند که اصلاً با نظرات دو بخش دیگر انطباق ندارد.
پایانهها به رغم نونوار شدن هنوز با نگاههای سنتی اداره میشوند. مصداق بارز ان هم «دادزن»هایی هستند که مسافران را با چالش سوارشدن به خودرو مورد نظر خود مواجه کردهاند و برخی اوقات آنها را به اجبار به سمتی هدایت میکنند که به آن تمایل نداشتهاند و حتی رنگ و لعاب جدید نیز نتوانسته زشتی این قبیل رفتارها را از چهره پایانهها بزداید.
نکته دیگر وجود آسیبهای اجتماعی عجیب و غریب در پایانهها است. چهار ترمینال شهری اینروزها به خاستگاه آسیبهای احتماعی تبدیل شدهاند. به گونهای که پایانهها درگاه ورود آسیب از اقصی نقاط کشور به تهران شدهاند و ترمینالها مبدا توزیع آسیبهای اجتماعی در شهر شدهاند و شاید برای برطرف کردن این مشکلات فردا دیر باشد.