◄ هراس از ریزش مسافران قطار
ظاهراً تلاش (یا شعار) همه این است که قیمت حمل و نقل جادهای آنقدر گران بشود (واقعی بشود) که مسافر، خودرو شخصی را کنار بگذارد و به وسایل عمومی روی بیاورد اما آنچه در عمل میبینیم عکس این روند است.
در حالی با افزایش 22 درصدی قیمت بلیت قطار مسافری موافقت شده که همین حالا هم ضریب اشغال صندلی در بسیاری از قطارها کامل نیست. با افزایش قیمت بیم آن میرود که مسافرها ریزش کنند. کما اینکه در افزایش قیمتهای سال 92 این اتفاق رخ داد.
برای مسافر قطار، افزایش قیمت بدون بهبود در خدمات پذیرفتنی نیست. برای کنترل قیمت بلیت قطار هیچ نیازی به ستاد تنظیم بازار و سازمان حمایت از تولید کننده و مصرف کننده و تعزیرات نیست. قیمت بلیت قطار با توجه به قیمت دیگر مودهای حمل و نقل بهصورت اتوماتیک کنترل میشود و نیاز به دخالت این نهادها نیست مگر اینکه اینها به زور بخواهند برای خودشان نقش تعریف کنند تا بیکار نباشند.
وقتی یک خانواده میتواند با صد هزار تومان بنزین زدن 10 ساعته به مشهد برسد حاضر نخواهد بود خیلی بیش از این مقدار برای قطار بپردازد. ضمناً هواپیما هم دم دست است که اگر بیشتر میپردازد 2 تا 3 ساعته به مشهد میرسد. آنچه قیمت بلیت قطار را محدود میکند حضور دیگر مودهای ارزان حمل و نقل است. اگر قیمت بلیت قطار را از حدی بالاتر ببریم ضریب اشغال قطار پایین میآید و درآمد اعزام قطار نیمه پر( 22 درصد گرانتر ) بعد از ماه رمضان همان در خواهد آمد که الان.
اگر میخواهیم کاسبی مسافرکشی ریلی به صرفه باشد و سرمایهگذار جذب کند باید قیمتها در همه مودهای حمل و نقل واقعی بشوند و آنگاه میتوانیم شاهد باشیم که مسافر کدام را انتخاب خواهد کرد؟ با این قیمتگذاری دولتی و مصنوعی (به بهانه حمایت از قشر ضعیف) که بر مودهای حمل و نقل تحمیل کردهایم در جاده به تعداد تلفات میافزاییم، کیفیت خدمات به مسافر قطار را در نازل ترین سطح نگه داشتهایم و شرکتهای هواپیمایی را به ورشکستگی کامل رساندهایم. اتفاقاتی که هیچکدام بنفع قشر ضعیف نیستند.
در این وضعیت افزایش قیمت بلیت به بهبود خدمترسانی به مسافر منجر نمیشود چون شرکت حمل و نقلی ریلی این افزایش در آمد را صرف پرداخت بدهیها و حقوق معوقه کارکنانش خواهد کرد.
با توضیحات ارایه شده مشخص میشود هیچ دلیلی ندارد که از آزادسازی قیمتها در حمل و نقل وحشت داشته باشیم. اگر هر کدام از این سه مودِ رقیب، نسبت به دیگری قیمتی غیر رقابتی بدهند با ریزش تقاضا مواجه خواهند شد و مسافر به مود دیگر کوچ خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
ظاهراً تلاش (یا شعار) همه این است که قیمت حمل و نقل جادهای آنقدر گران بشود (واقعی بشود) که مسافر، خودرو شخصی را کنار بگذارد و به وسایل عمومی روی بیاورد اما آنچه در عمل میبینیم عکس این روند است.
بنزین را به یک چهارم قیمت تمام شده عرضه میکنیم (مصرف بنزین بیشتر ، بهرهمندی از یارانه بیشتر)، برای خودروی شخصی مزیت میآفرینیم و به جامعه سیگنال میدهیم که با خودرو مسافرت کنند و کمترین هزینه را بپردازند.
با افزایش قیمت بنزین ، شاهد ریخته شدن بنزین روی آتش تورم خواهیم بود که در نهایت تمام هزینه ها بیشتر از وضعیت کنونی افزایش خواهد داد و ارزش پول ملی باز هم کاهش خواهد یافت و در نهایت این افزایش هزینه به تمام مود های حمل و نقل سرایت خواهد کرد و موجب رفع مشکلات شرکت های حمل و نقل ریلی نخواهد شد.
و به دلیل ناهماهنگی رشد درآمد مردم با تورم ، رکودی بزرگتر نیز خواهد آمدو بخش ریلی نیز از این رکود بی نصیب نخواهند ماند...
با سلام و احترام. یاد آوری میکنم که تورم علت کاهش ارزش پول ملی نیست بلکه معلول آن است .علت کاهش ارزش پول ملی افزایش نقدینگی ست .سوخت تنها یکی از چند ده کالاها در سبد کالای خانوار است و این طور نیست که با افزایش قیمت یکی از آنها اقتصاد کشور نابود شود. اگر دقت کرده باشید با افزایش نقدینگی و تورمِ متعاقب آن ، قیمت همه ی کالاها بالا میرود و هیچ کالا / خدماتی از آن در امان نیست به استثنای سوخت که آنرا مصنوعا پایین نگه میداریم و از بودجه ی عمومی سوبسید میدهیم به آن در حدود صد هزار میلیارد تومان در سال. و فراموش میکنیم که با این صد هزار میلیارد تومان میشد سرمایه گذاری کرد و تولید کرد و اشتغال ایجاد کرد و کمبود را جبران کرد و قیمت ها را پایین آورد.