موج استارتآپی در بازار سرمایه
: اواخر سال گذشته سازمان نظام صنفی رایانهای از تصمیم برای ورود شرکتهای استارتآپی به فرابورس خبر داد. تصمیمی که به مدد توجه ویژه دولت یازدهم به بحث استارتآپ برای نخستین بار اتفاق افتاد و مورد استقبال برخی از استارتآپهای بزرگ و مخالفت برخی دیگر قرار گرفت.
استارتآپها در۴سال گذشته، با رشد و توسعه بالایی مواجه شدهاند، در ادامه این حرکت صعودی، تصمیم ورود آنان به بازار سرمایه، تصمیم تازه است. البته شکی نیست که این دسته از شرکتها با حمایت سازمان بورس و سایر ارکان فعال در بازار سرمایه، میتوانند رشد خوبی را تجربه کنند، اما در آن سوی ماجرا ایجاد شفافیت مالیاتی و مشخص کردن سازوکار برای شرکتهایی که به طور معمول بدنه کوچک و ساختاری غیررسمی دارند کاری دشوار است. که نیازمند توجه همه بدنه دولت است، روندی که تا کنون با موفقیت ادامه داشته است.
بررسی اولیه وضعیت حقوقی استارتآپها حاکی از آن است که بهطورکل استارتآپها گروهها یا مجموعههایی هستند که برای به ثمر رساندن یک ایده یا هدف مشترک گرد هم آمدهاند و ممکن است شخصیت حقوقی رسمی و ثبتشدهای نداشته باشند؛ بنابراین دنبال کردن مراحل اداری و بسیاری از مسائل حقوقی و بیمهای از چالشهای فعالان این حوزه به شمار میآید. علاوهبر این ورود استارتآپها به بورس نیز یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتآپی بهشمار میآید. در بستر بازار سرمایه، بازارهای مختلفی ازجمله بازار بورس اوراق بهادار، فرابورس، بورس کالا و انرژی برای عرضه عمومی سهام یک شرکت وجود دارد.
در این میان باتوجه به تازه تاسیس بودن شرکتهای استارتآپی، فرابورس گزینه مناسبتری برای ورود خواهد بود، زیرا باوجود سرمایه کمتر، سطح اعتبارسنجی پایینتر و ارائه گزارشها و صورتهای مالی کمتر امکان ورود برای شرکتها فراهم است. البته بهطور جزئیتر بازار شرکتهای کوچک و متوسط فرابورس مطابقت بهتری با شرایط شرکتهای نوپا خواهد داشت. اما با همه مزایا و معایب ورود به فرابورس باید این موضوع را پذیرفت که بهطور تقریبی بهترین راه برای بزرگ شدن یک شرکت و تامین سرمایه با ریسک پایین عرضه عمومی سهام در بازار سرمایه است؛ هرچند امکان شکست در شرایط حاضر بسیار بالاست.
ورود به بازار سرمایه یک تصمیم اختیاری است
مهدی عبادی، کارشناس حوزه استارتآپ در گفتوگو با گسترش تجارت از اماواگرهای حضور استارتآپها در بازار سرمایه میگوید. وی با تاکید بر این نکته که ورود به بازار بورس و فرابورس کاملا اختیاری است به مزایا و معایب این تصمیم اشاره و اظهار میکند: تصمیم برای ورود به بورس و فرابورس یک تصمیم کاملا اختیاری از سوی شرکتهای استارتآپی است و هیچ الزامی برای آن وجود ندارد.
این کارشناس حوزه فناوری میافزاید: درحالحاضر استارتآپها سرمایه موردنیاز خود را از سرمایهگذاران خطرپذیری دریافت میکنند که با الفبای این حوزه آشنایی کامل دارند و برای بازگشت سود و سرمایه خود مدتزمان طولانی صبر میکنند. بهعنوان نمونه میتوانیم نگاهی به روند سرمایهگذاری اسنپ داشته باشیم؛ شرکت استارتآپی که سرمایهگذاران مدتزمان طولانی پس از تاسیس آن با زیاندهی دستبهگریبان بودند تا درنهایت به روند سوددهی نزدیک شد.
عبادی در ادامه سخنان خود و تشریح تغییر وضعیت سرمایهگذاران در ورود به بازارهای بورس میگوید: استارتآپها یاد گرفتهاند که از حضور سرمایهگذاران خطرپذیر استفاده کنند، بر همین اساس برای ورود به بازار بورس نیز از حضور آنان استفاده میکنند، اما باید این مورد را در نظر داشت که ورود به بورس به معنای ورود سرمایهگذار جدید است. سرمایهگذارانی که صبر و تحمل زیادی ندارند و فشاری که از سوی آنان وارد میشود کمکم در قالب دردسرهای تازه خود را نشان میدهد.
وی در پایان سخنان خود از مزایای حضور در بازار سرمایه صحبت میکند و میافزاید: ورود به بازار سرمایه مزایایی را هم با خود به همراه خواهد داشت. دریافت آسانتر تسهیلات بانکی و کسب اعتبار دو مزیتی است که پس از ورود به بازار سرمایه نصیب استارتآپها خواهد شد. بااینحال باید توجه داشت ورود به این بازار نیازمند شفافیت در امور مالی است که البته میتوان آن را نکته مثبتی دانست که اعتبار استارتآپها را افزایش میدهد و جذب سرمایهگذار را به همراه خواهد داشت.
معضلی به نام تامین سرمایه
صابر صیادی، کارشناس حوزه فناوری و استارتآپها نیز در گفتوگو با «گسترش تجارت» در زمینه حضور شرکتهای استارتآپی در بازار سرمایه به بحث سرمایهگذار اشاره میکند و میگوید: وقتی درباره کسبوکارها از کسبوکارهای استارتآپی گرفته تا سنتی صحبت میکنیم، همیشه پای مسائلی چون رشد کسبوکار، سرمایهگذار و بازگشت سرمایه در میان است.
بهطور طبیعی وقتی کسبوکاری کوچک را از یک محیط کوچک شروع میکنیم و کمکم با جذب سرمایه آن را گسترش میدهیم، چه در جایگاه کارآفرین و چه در جایگاه سرمایهگذار آن، بهدنبال رشد، افزایش ارزش کسبوکار و بازگشت سرمایه خود هستیم. وی در ادامه سخنان خود به اختیاری بودن تصمیم ورود به بورس و دلایل انجام یا انجام ندادن آن اشاره میکند و میگوید: عرضه سهام یک کسبوکار در بورس میتواند به جذب سرمایه برای توسعه کسبوکار، افزایش اعتبار و وجهه شرکت و افزایش امکان نقدشوندگی سهام کارآفرینان و سرمایهگذاران کمک کند، بااینحال این تصمیم اختیاری است.
برخی شرکتها تمایلی به عمومی شدن کسبوکار خود ندارند، زیرا عرضه سهام در بورس و عمومی کردن کسبوکار معایبی همچون اجبار به افشای عمومی اطلاعات و برخی اسرار فعالیتهای خود، اعلام و تقسیم سود میان سهامداران و همینطور محدودیتهایی در مدیریت و عملکرد کسبوکار دارد، بر همین اساس بسیاری ازشرکتها با توجه به اینکه توانایی تامین منابع مالی لازم رادارند از ورود به بازار بورس دوری میکنند.
صیادی در پایان سخنان خود به تفاوت ایران و امریکا در تامین سرمایه اشاره میکند و با واکاوی این بحث میافزاید: یک مشکل ویژه در بازار بورس ایران این است که این بازار نمیتواند کسبوکارهای نوپایی که بر پایه رشد سریع بنانهاده شدهاند اما سودده نیستند را بهدرستی ارزشگذاری کند. از نمونههای معروف این مسئله میتوان به آمازون یا توئیتر اشاره کرد. فروشگاه اینترنتی آمازون در زمانی با اینکه سودده نبود، در بورس امریکا چندین میلیارد دلار ارزشگذاری شده بود.
باید این موضوع را در نظر داشت که روند تامین سرمایه در ایران و امریکا با یکدیگر متفاوت است. آمارها نشان میدهد درحالحاضر دومین معضل کارآفرینان ایرانی تامین سرمایه است، زیرا سرمایه در ایران از طریق وام و تسهیلات بانکی تامین میشود و بیشتر شرکتها برای توسعه کسبوکار بهسوی بانکها میروند، درحالیکه این امر بهجای کارگشایی، مشکلآفرین است و بانکمحور بودن روند تامین سرمایه به یک معضل برای کسبوکارهای ایرانی تبدیلشده است؛ بهویژه اینکه بانکها به طور معمول از کارآفرینان تضامینی برای بازپرداخت وامها میگیرند.
این در حالی است که تامین مالی کسبوکارها میتواند از طریق بورس و ابزارهای مالی بورس انجام شود؛ روندی که درحالحاضر در امریکا امتحان خود را پس داده و شرکتها برای تامین سرمایه به این بازار روی میآورند.