اندیشه راهآهن در ایران عصر ناصری
اختراع و بهکارگیری راهآهن در سال 1243ه.ق / 1828م در اروپا به تدریج فکر احداث راهآهن در ایران توسط قدرتهای استعماری را بههمراه آورد و انگلیسیها بهعنوان اولین قدرت استعماری در سال 1247ه.ق / 1832م تلاش کردند، خطآهنی از طریق قلمرو عثمانی به خلیجفارس بکشند.
اختراع و بهکارگیری راهآهن در سال 1243ه.ق / 1828م در اروپا به تدریج فکر احداث راهآهن در ایران توسط قدرتهای استعماری را بههمراه آورد و انگلیسیها بهعنوان اولین قدرت استعماری در سال 1247ه.ق / 1832م تلاش کردند، خطآهنی از طریق قلمرو عثمانی به خلیجفارس بکشند.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، هرچند انگلیسیها عملا موفق به احداث راهآهن موردنظر خود نشدند ولی فعالیتهای آنها، توجه دیگر قدرتهای استعماری همچون روسها را به فعالیت عرصه راهآهن ایران جلب کرد و طرحهای مختلفی برای احداث راهآهن در ایران، توسط اینقدرتهای استعماری ریخته شد.
یکی از نتایج این تکاپوی استعماری، طرح مساله راهآهن در میان اندیشمندان ایرانی بود. در ایران عصر ناصری بسیاری از اندیشمندان، در مورد راهآهن ابراز عقیده کردهاند ولی از میان آنان میرزا یوسفخان مستشارالدوله، اولین اندیشمندی است که طرحهایی را برای احداث راهآهن ارائه کرده است.
او در سال 1268ه.ق اولین طرح خود در مورد احداث راهآهن را ارائه کرده است. محرک او برای نوشتن طرح، تلاشهایی بود که دولت در این زمان برای احداث راهآهن از تهران به قم انجام داد و با چند کمپانی وارد مذاکره شد و صحبت از قراردادی با یکی از کمپانیها به میان آمد.
در مورد شرایط قرارداد اطلاعی نداریم. هرچه بوده، میرزا یوسفخان، قرارداد و شرایط سنگین آن را برای دولت و ملت مضر ارزیابی میکرد و آن را مایه تاسف خیرخواهان دولت میدانست. به همین دلیل در کتابچه موسوم به «کتابچه قرمز» یا «کتابچه سرخ» طرح خود را در مورد راهآهن به دولت ارائه کرد و به دنبال آن چند طرح دیگر در مورد احداث راهآهن در نقاط مختلف مملکت نوشت.
اخبار مربوط به تلاشهای صورت گرفته در مورد راهآهن در دو دهه آخر سلطنت ناصرالدین شاه موجب شد، بحثهای زیادی در مورد احداث راهآهن در ایران صورت بگیرد که میتوان گزارش آن فعالیتها را همراه با طرحها و ارائه طریقهایی در روزنامه اختر پیگیری کرد.
این بحثها موجب شد، حاجی میرزا محمد کاشف (کاشفالسلطنه بعدی) در اوایل قرن چهارده ه.ق، بهطور مفصل مساله راهآهن را مورد توجه قرار دهد.
او در سال 1306 ه.ق و زمانیکه نایب اول سفارت ایران در پاریس بود، ضرورت راهآهن و راهکارهای خود در مورد احداث راهآهن را در کتابی مفصل نوشت و به مقامات ایران ارائه داد. طرحهای در مورد راهآهن در سالهای بعد از دوره ناصری با اشخاصی مانند صنیعالدوله پیگیری شد. اندیشههای اندیشمندان ایرانی در مورد ارتباط احداث راهآهن و ترقی جامعه ایرانی عصر ناصری به سه گروه عمده قابل تقسیم است:
1) عدهای راهآهن را عاملی برای رونق اقتصادی داخلی و تامین امنیت قلمداد میکردند و معتقد بودند ایران عصر ناصری با رونق اقتصاد داخلی و تامین راه ترقی را در پیش میگیرد.
2) برخی آن را برای پیوند تجارت سنتی ایران با تجارت جهانی ضروری میدیدند و فکر میکردند اقتصاد سنتی ایران با پیوند با اقتصاد جهانی شکوفا میشود.
3) تعدادی هم راهآهن را برای تعمیم علم و دانش در جامعه ایران عصر ناصری طلب میکردند و امیدوار بودند با راهآهن زمینههای ترویج علم و دانش در جامعه فراهم آید و تعمیم علم به ترقی بینجامد.
البته این تقسیمبندی به معنای قرار گرفتن هر کدام از اندیشمندان در قالب یکی از این گروهها نیست. در واقع تقسیمبندیها مرز کاملی میان اندیشمندان ایجاد نمیکند و اندیشههای اندیشمندان این حوزه، گاه با یکدیگر تداخل پیدا میکنند و تقسیمبندی فقط در کلیت اندیشههای طرح شده مصداق مییابد.