◄ راه؛ مقصد گردشگری است
در آستانه تصویب و ابلاغ نهایی ضوابط طرح منظرراه، هفتهنامه «حملونقل» در گفتگو با حبیب خراسانی، رئیس روابط عمومی و امور بینالملل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حملونقل کشور، به تبیین منظرراه و تاریخچه ساخت جاده بهعنوان مقصد سفر در ایران کهن پرداخت.
در آستانه تصویب و ابلاغ نهایی ضوابط طرح منظرراه، هفتهنامه «حملونقل» در گفتگو با حبیب خراسانی، رئیس روابط عمومی و امور بینالملل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حملونقل کشور، به تبیین منظرراه و تاریخچه ساخت جاده بهعنوان مقصد سفر در ایران کهن پرداخت.
او که دانشجوی دکتری مدیریت فرهنگی است در این گفتگو تأکید میکند که واکاوی راهها و کاروانسراهای ایرانی نشان از توجه ایرانیان قدیم به موضوع منظر و معماری راه دارد و لازم است با نگاهی به گذشته به احیای این سنت کهن در راههای کشور برسیم. او معتقد است طرح منظرراه یک موضوع اجتماعی است که با طرح هندسی راه آمیخته میشود، بنابراین بایست این دو موضوع از ابتدا با هم مورد مطالعه قرار گیرد تا نیازهای یکدیگر را پاسخگو باشند و درنهایت خروجی مدنظر از اجرای این طرح منجر به بهبود منظرراههای کشور شود.
منظرراه چیست؟ آیا اینکه گفته میشود در دولت تدبیر و امید موضوع معماری و منظرراه موردتوجه قرار گرفته، به این معناست که پیش از آن توجه به منظرراه مطرح نبوده است؟
ما ایرانیها پیشگام ساخت جاده در دنیا هستیم و معماری و منظرراه در ایران یک مسئله تاریخی است. مسیر شاهی و راه ابریشم مصداق این مدعا است. جاده شاهی و جاده ابریشم بهعنوان یکی از راههای اصلی و مهم در طول تاریخ بهحساب میآیند که از دل آنها اسطورهها و داستانها خلق شده و امروز نیز به دنبال احیای آنها هستیم. پس بحث معماری و منظرراه بحث امروز نیست و شاید پرسش درستتر این است که باید بگوییم چرا موضوع منظرراه در دورههایی فراموش شده است؟ برای مثال در دوره جاده شاهی موضوع کاروانسرا، برجهای خبررسانی، ایستگاههای پستی، پلیس سواره و همه الزاماتی که با جاده پیوند خورده وجود داشته است.
بهعنوانمثال معماری کاروانسراهای بینراهی در این مسیر نشان از وجود نگاه منظرراه در سازندگان آن دارد. بهعنوان نمونه اگر جاده ابریشم را در نظر بگیرید و کاروانسراهایی را که در مسیر این جاده وجود دارد بررسی کنید متوجه میشوید که معماری و بافت تاریخی این کاروانسراها یکی از مهمترین موضوعاتی است که از آن تحت عنوان معماری و منظرراه یاد میکنیم. معماری هر کاروانسرا مطابق با ویژگیهای جغرافیایی محل، جاده و بافت شهرهای مسیر بوده است که به زبان امروزی نشاندهنده پیوند موضوع منظرراه با اقلیم و زیستبوم آن محل است.
مطالعاتی در این باره انجام شده است
بلی، مثال دیگری برایتان بزنم، در قدیم جادهای تحت عنوان جاده سنگی از گرمسار عبور میکرده است که محور اتصال شمال کشور به اصفهان بوده و کاروانسرای قصر بهرام در آن ساخته شده بود. بررسی معماری ساخت این کاروانسرا نشان میدهد که در ساخت آن از مصالح سنگی کوهی همان منطقه استفاده شده و معماری ایرانی آن متناسب با شرایط کویری منطقه است. جاده منتهی به این کاروانسرا هم سنگی است.
در گردنه آهوان در سمنان یعنی در مسیر جاده ابریشم نیز دو کاروانسرا مربوط به قرون ۵ و ۱۱ هجری با فاصله صد متر و با دو معماری متفاوت در کنار هم قرار دارد که سندی تاریخی از روند تغییرات در سبک معماری است. از سوی دیگر نزدیکی این دو کاروانسرا به هم، نشانی از توسعه تجارت در طول سالیان و سرمایهگذاری در مجاورت راهها در دورههای مختلف تاریخی دارد. بنا بر این شواهد میتوان گفت در تاریخ راهسازی ایران از همان ابتدا به معماری راه، نوع راه و فضاهای مورد استفاده مسافران توجه ویژه شده است.
البته این نگاه نزد برخی نمایندگان مجلس و گروهی از کارشناسان و متولیان امر وجود دارد که ساخت راه بهعنوان یک ابزار ارتباطی دارای اهمیت است و به ساخت راه به لحاظ فنی و ایمنی باید توجه کرد و منظر و معماری مسائل دست چندم است.
دیدگاههای مختلف در رابطه با موضوعات مختلف در جامعه طرح میشود. در رابطه با این موضوع هم برخی از کارشناسان از راه بهعنوان مقصد سفر یاد میکنند و برخی دیگر معتقدند راه تنها مسیر ارتباطی است که با نگاهی ابزاری فقط برای رسیدن از آن استفاده میشود. اما نگاهی به تاریخچه راهسازی در ایران و جهان و ادبیات علمی موجود در این زمینه مشخص میکند که خود راه مقصد سفر بهحساب میآید و نباید به راه نگاه ابزاری داشت.
از طرفی علاوه بر اینکه راه میتواند مقصد گردشگری باشد، موضوع معماری راه با ایمنی، ارتباط تنگاتنگ دارد. بگذارید برای این موضوع مثالی بزنم. کریدور شرق به غرب کشور که پایتخت را به شهر مقدس مشهد وصل میکند، حدفاصل سبزوار تا نیشابور و مشهد دارای جادهای چهاربانده و استاندارد است، اما در ایام تعطیلات نوروزی یکی از حادثهخیزترین محورهای کشور محسوب میشود و تلفات رانندگی زیادی در این ایام در این مسیر رخ میدهد. علت عمده این تلفات خروج از جاده و انحراف و واژگونی رانندگان به خاطر خستگی چشم و خوابآلودگی است. ما جاده را ساختهایم اما ازآنجاییکه نگاهمان به راه بهعنوان مقصد گردشگری نبوده به فکر خستگی راننده و مسافر نبودهایم و با وجود ساخت بزرگراه، ایمنی حداکثری تأمین نشده است و مبالغه نیست اگر بگوییم بیتوجهی به منظرراه کاهش ایمنی نیز به همراه داشته که این موضوعی قابل واکاوی است.
منظرراه در نگاه عامه مردم این تعریف را ندارد. بیشتر مردم فکر میکنند منظرراه موضوعی است فانتزی که در اولویت نیست و اصلاً ارتباطی با ایمنی و سلامتی ندارد.
منظرراه با تعریفی که عموم از آن دارند فرق دارد و به معنای چشمانداز نیست. منظور ما از منظرراه، «land scape» است. یعنی هر آن چیزی که در طبیعت بهطور طبیعی به وجود آمده یا آنچه در تعامل انسان با طبیعت در یک محیط ایجاد شده باشد. وقتی از منظرراه صحبت میکنیم مسائل مختلفی را دربر میگیرد؛ مثلاً رابطه منظرراه با سرمایهگذاری، رابطه منظرراه با گردشگری، رابطه منظرراه با ایمنی، رابطه منظرراه با محیطزیست، رابطه منظرراه با مسئولیت اجتماعی و حقوق شهروندی باید بررسی شود.
چطور میان بحث سرمایهگذاری و منظرراه ارتباط وجود دارد؟
ببینید بهعنوانمثال پلها یکی از عناصر سازنده جادهها هستند که میتوانند علاوه بر ایجاد یک منظر زیبا و تأمین ایمنی و تسهیل تردد، بهعنوان محلی برای گردشگری مورد استفاده قرار بگیرند. این امر نیازمند فرهنگسازی برای حضور سرمایهگذاران در این بخشها است که تاکنون مغفول مانده بود. همین حالا یک پل تکپایه کابلی بزرگ در جاده هراز که یکی از زیباترین جادههای ایران محسوب میشود در حال ساخت است. رابطه معماری راه و منظرراه با سرمایهگذاری در این پروژه اینگونه معنا پیدا میکند که پیشنهاد شده روی تکپایه پل آسانسور نصب شود و مجموعه رستورانی در فضای داخلی پل ایجاد کنند. برای تحقق این امر باید سرمایهگذاران ورود پیدا کنند که در حال برنامهریزی در این زمینه و جذب سرمایهگذار هستیم؛ در گذشته ازایندست پلها مانند سیوسهپل، پل خواجو و... بسیار داشتهایم.
به نظرتان درحالحاضر بحث معماری و منظرراه تا چه اندازه قابلیت اجرایی دارد؟
این موضوع اگرچه در بافت تاریخی ایران بوده اما سالها و دورههای متعدد به دلیل نگاه یکسویه به راه و ازآنجاییکه راه را صرفاً ابزار میدانستند از بین رفته است. ما نتوانستیم از راههایی که سالها میراثی مادی و معنوی برای ما ایجاد کردند، استفاده کنیم و آنها را توسعه دهیم. وقتی درباره گردشگری راه صحبت میکنیم جاده ابریشم و داستانهای مارکوپولو به ذهن میآید که بهعنوان یک سند تاریخی قرنهاست از آن استفاده شده است. باید پرسید چرا امروز دوباره چنین داستانها و روایتیهایی از دل جادهها بیرون نمیآید؟
وقتی در هر ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر جاده ابریشم و جاده شاهی یک کاروانسرا ساخته شده یعنی به موضوع ایمنی، سرعت و سلامت توجه شده است. در همین طرح الزام شده است که هر ده تا پانزده دقیقه یک مکان بهعنوان نقطهای که امکان توقف داشته باشد طراحی شود که دارای جذابیت برای توقف باشد. ما قابلیت برگشت به آنچه را قرنها در ایران رواج داشته است داریم. همه این موضوعات در جادههای ایران قابلیت واکاوی دارد و باید آنها را دوباره احیا کنیم. طرح جامع ساماندهی منظرراههای کشور گامی اساسی در این راه بهحساب میآید.
این آییننامه چطور ما را به این سمت هدایت میکند؟
خب ما با آییننامه دوباره بحث معماری و منظرراه را زنده کردیم. کلیات این آییننامه در خصوص منظرراه و ساخت راه است. در این آییننامه با توجه به نیازهایی که برای راهها احساس شده تقسیمبندی صورت پذیرفته و طرحهای مختلف منظرراه را توضیح داده است. در بخش اول الزامات کلی در «طرح جامع منظرراه» در نظر گرفته شده که بر اساس آن راهبردهای اصلی منظرراه یعنی ویژگیهای کلیدی راه در کشور تبیین میشود. در بخش دوم «طرح منظر کریدور» قرار دارد که یعنی راهی که در آن منظر طراحی میشود باید چه سیاستها و ویژگیهای خاصی در آن لحاظ شود. بخش سوم «طرح بخشی منظرراه» است که روی بخش خاصی از مسیر تمرکز دارد.
بهعنوانمثال در یک کریدور هزار کیلومتری شاید ۱۰ بخش مختلف داشته باشیم. بر این اساس ما نمیتوانیم از طرحی که برای محدوده شهرها ترسیم میکنیم برای ساخت بخش کوهستانی استفاده کنیم. همچنین این آییننامه به ما میگوید که معماری طرحها و تونلها و کلیه احجام و ابنیه فنی بایست در مسیرهای مختلف، متفاوت باشد. نکته مهم که در این میان باید دوباره بر آن تأکید شود این است که طرح منظرراه یک موضوع اجتماعی است که با طرح هندسی راه آمیخته میشود. پس این دو باید از ابتدا با هم مطالعه شوند تا ضمن همپوشانی نیازهای یکدیگر را نیز پاسخگو باشند، زیرا اگر با هم در نظر گرفته نشوند در حین اجرا با مشکل روبهرو خواهیم شد و نهایتاً خروجی مدنظر را به دست نمیآوریم.