بازخوانی یک جنایت؛ قاتلی که مدال افتخار گرفت
شاید ورق زدن خاطراتی تلخ بعد از گذشت 29 سال به نظر آسان باشد اما بسته به نوع حادثه و میزان درگیری کاری و عاطفی افراد میتواند غمانگیز و دردآور باشد. بیست و دومین مهمان هفته فردی است که درگیری و ارتباط زیادی با فاجعه حمله ناو هواپیمابر آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران ایر در 12 تیر 1367 دارد.
به گزارش روابط عمومی شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران؛ استاد پیروزی که 52 سال است در عرصه صنعت هوایی حضور دارد از بزرگان و استادان صنعت هوانوردی ایران است که در زمان وقوع این حادثه مدیرکل فرودگاه بندرعباس و رئیس ستاد مدیریت بحران بود و این اولین باری است که در یک نشست رسمی از خاطرات خود میگوید.
در این گفتگو ضمن آشنایی بیشتر با این پیشکسوت که حق استادی بر گردن بسیاری از مدیران و فعالان این صنعت را دارد، به بازخوانی این حادثه میپردازیم. خاطراتی که به دلیل عمق مظلومیت آن پس از سالها باز هم چشمان وی و حاضران را تر کرد.
12 تیرماه 1367، سالروز حمله تروریستی ناو جنگی وینسین آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرانایر بر فراز آبهای خلیج فارس و کشته شدن 290 هموطن بیگناهمان هرگز از یاد نخواهد رفت، همانطوری که بازخوانی این روایت از زبان و نگاه مدیرکل آن زمان فرودگاههای استان هرمزگان در بیست و دومین برنامه مهمان هفته، جلسهای به یادماندنی را رقم زد، جلسهای که این استاد مهندس حسین پیروزی حتی برخی خاطرات را با چشمانی اشکبار بیان کرد و پرده از چهره جنایتکاران آمریکایی برداشت.
طرحی به نام آسمان ایرانشهر در حال اجراست و طی آن مسیرهای هوایی بسیار زیادی ایجاد شده است که اثرات زیادی داشته و افراد زیادی در مورد آن نظر دادهاند. میخواهم نظر شما را در این باره بپرسم.
وقتی با خلبانان که بیشترشان از شاگردان من هستند صحبت میکنم، میگویند از زمانی که راهها یک طرفه شدهاند انگار اتوبانی در فضا ایجاد شده است و این باعثا شده است که در زمان و سوخت صرفه جویی زیادی شود. این کار اثرات اقتصادی و پیشرفت فرهنگی زیادی دارد ولی باید توجه کرد که اگر مدرنترین ابزار را در راههای کشور تعبیه و پوشش راداری به این میزان شده است، باید دانش کارکنان هم افزایش یابد. ایران موقعیت بسیار خوبی دارد زیرا بین دو قاره قرار دارد و اگر هواپیمایی بخواهد از ایران نگذرد و از شمال آن عبور کند باید از شش کشور اجازه بگیرد و تازه به افغانستان برسد اگر از جنوب هم بخواهد برود باید از چهار تا پنج کشور عبور کند. اما اگر از بین ارومیه و زاهدان برود 2400 لیتر سوخت کمتر صرف میشود.
لطفا از چگونگی ورودتان به این صنعت بگویید؟
پدرم در همدان تاجر پنبه بود. 14 ساله بودم که انبار او آتش گرفت و پس از پرداخت بدهیها با اندکی سرمایه به تهران آمدیم. مجبور شدم در آن سن در سفارت آمریکا آبدارچی شوم. در این بین توانستم دیپلم بگیرم و دوره زبان انگلیسی را بگذرانم. بر اساس قرعهکشی از خدمت سربازی معاف شدم و چون سواد داشتم مرا به کتابخانه سفارت فرستادند و در آنجا کتابداری را یاد گرفتم برای همین توانستم لیسانس کتابداری را در عرض دو سال از دانشگاه تهران بگیرم. در کتابخانه پارک شهر مشغول کار بودم که در حین موضوعبندی کتابها با مراقبت پرواز آشنا و به آن علاقهمند شدم. بنابراین کنکور دادم و قبول شدم و توانستم کارمند مراقبت پرواز شوم. واقعا علاقه زیادی به این کار داشتم و اگر دوباره 22 ساله شوم باز هم مراقبت پرواز را انتخاب میکنم. بعد گفتند اگر کسی مدرک و لیسانس زبان داشته باشد به او پست میدهیم به همین خاطر لیسانس زبان را گرفتم و مدیر فرودگاه بوشهر و بندرعباس شدم.
بعد از آن چه کردید و در چه سالی بازنشسته شدید؟
به عنوان مشاور وزیر راه و مدیر هواپیمایی ماهان اولین مدیری بودم که فرودگاه امام را بعد از 33 سال راهاندازی کردم و به عشق بچههای شهدا، آموزشگاه خلبانی ماهان را در کرمان تأسیس کردم که نزدیک به 150 خلبان از آنجا فارغالتحصیل شدند. به طوری که اکنون در استان کرمان از میان فرزندان شاهد 42 کاپیتان ایرباس داریم. از سال 56 نیز در دانشکده تدریس را آغاز کردم و در سال 75 بازنشسته شدم اما خوشحالم که هنوز هم به عنوان استاد مدعو تدریس میکنم و 52 سال سابقه کار در صنعت هوانوردی دارم.
در مورد خانوادهتان بگویید.
من یک پسر و یک دختر دارم. دخترم در ایرلاینی در دبی کار میکند. پسرم مهندس و مشغول ساخت و ساز است و همسرم خانهدار است.
اجازه دهید از اوضاع فرودگاه بندرعباس در دهه شصت بپرسم الان ما با یک فرودگاه بینالمللی نسبتا پیشرفته سر و کار داریم که امکانات قابل قبولی دارد. فکر میکنم حدود هفت سال آنجا بودید در دهه شصت و زمان جنگ وضعیت این فرودگاه چگونه بود؟
فرودگاه بندرعباس هم حساس هم بین المللی و هم بدون تجهیزات بود. وقتی مدیرکل آنجا شدم اصلا وضعیت خوبی نداشت. این فرودگاه یک سالن خروجی و یک سالن ورودی داشت و گاهی آب از حمام و رختشویی طبقه بالا روی سر مردم میچکید. وقتی مرحوم رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس به بندرعباس آمد با اطلاع از این وضعیت بودجه ماهانه دو میلیون و 500 هزار تومانی برای بازسازی فرودگاه در نظر گرفت و به این ترتیب اوضاع بهتر شد. معمولا کارمندانی را که به آنجا می فرستادند که سیستم از آنها ناراضی بود اما از همان بچهها بهترین کارمندها ساخته شدند که در میان آنها دو نفر از کارمندان اداره الکترونیک مدرک دکتری گرفتند. اکنون فرودگاه بسیار متفاوت شده و پیشرفت خیلی زیادی کرده است و من واقعا لذت بردم.
به زمان حادثه برویم آیا شما مسافر آشنایی را در آن ایرباس داشتید؟
آن زمان مدیرکل فرودگاه استان بودم و هفت فرودگاه اقماری زیر نظر من بودند. یکی از مهندسان تأسیسات فرودگاه کیش بود میخواست با آن پرواز به دبی برود برای همین شب قبل را در خانه من گذراند. آن روز برای بدرقه وی در مقابل پلکان هواپیما ایستادم و چون آخرین مسافر بود متاسفانه، هر 275 مسافر از جلوی چشمانم عبور کردند.
داریم در مورد یک حادثه تروریستی صحبت میکنیم مطمئنا ناو میدانست این هواپیما شباهتی به هواپیمای جنگی ندارد پس چه اتفاقی افتاد؟
این ناو بسیار مجهز بود و از یک ماه پیش از این حادثه در دریای آزاد و زیر مسیر پروازی مستقر شده بود. این ناو به حدی مجهز بود که امکان نداشت هواپیمای نظامی را از غیرنظامی تشخیص ندهد. در این مدت مدام هواپیماهای عبوری را با هشدار از مسیر منحرف میکرد تا از روی آن عبور نکنند.
آیا به هواپیمای ایران ایر هم اخطار داد؟
این ناو هم روی موج UHF و هم روی VHF اخطار میداد. هواپیماهای مسافربری تنها روی موج VHF امواج را دریافت میکنند ولی آن روز این ناو روی باند UHF اخطار داده بود که کاپیتان رضاییان چیزی دریافت نکرده بود و آخرین ارتباطی که برج مراقبت با کاپیتان داشت این بود که در حال افزایش ارتفاع از 13 هزار پا به 14 هزار پا بود.
چطور متوجه شدید که هواپیما هدف قرار گرفته است؟
10 دقیقه بعد از تیک آف بود که از برج تماس گرفتند و گفتند پدافند هوایی دیگر هواپیما را روی رادار ندارد، چون آن زمانها چندین مورد هواپیما ربایی اتفاق افتاده بود، ابتدا فکر کردم ربوده شده است اما همان لحظه از جزیره هرمز تماس گرفتند و گفتند هواپیمایی را دیدهاند که سه تکه شده و شعلهور داخل خلیج فارس افتاده است. برای من مسلم شد که ناو آمریکایی هواپیما را زده و باید ستاد بحران تشکیل دهیم و از سوی استاندار به عنوان رئیس ستاد تعیین شدم. همان موقع یک ناو آمریکایی اعلام آمادگی کرد که طبق قوانین بینالمللی در تجسس و نجات به ما کمک کند که نپذیرفتم و با نیروی دریایی و هوایی و نیروهای سپاه و بسیج بعد از 40 دقیقه خود را به محل صانحه رساندیم.
عملیات جستجو چگونه پیش رفت؟
صحنههای دلخراشی را دیدیم. بیش از 40 روز روی آب بودم و مدام این راه را میرفتم و میآمدم و منطقه را زیر نظر داشتم. هلیکوپترها میآمدند و اجسادی که روی آب شناور بودند را میگرفتند و برای شناسایی میبردند. در نهایت از 290 مسافر و خدمه پروازی، 163 جسد و حدود 20 عضو جدا شده پیدا شد و 107 جسد هرگز پیدا نشدند.
از تهران چه دستوراتی میرسید؟
دستور آمد که حق مصاحبه نداریم چراکه ممکن است بازتاب جهانی منفی برای ما داشته باشد. ولی فردای آن روز 120 خبرنگار از جاهای مختلف دنیا در هتل هما جمع شدند و استاندار گفت که باید به آنها پاسخ دهیم و من با آنها گفتگو کردم. همان شب نیز بازرسانی از سازمان هواپیمایی کشوری برای جمعآوری مستندات و مدارک به بندرعباس آمدند.
وقتی گفتید پای پلکان هواپیما همه مسافران از مقابل چشمانتان عبور کردند، ابراز تأسف کردید، مگر چه دیدید؟
پروازهای زیادی از فرودگاه انجام میشد و من هیچ وقت پای پرواز نمیرفتم اما همه مسافران این پرواز را دیدم و هنوز هم چهره بعضی از آنها به یادم میآید پروازی که 63 زن و 39 کودک زیر دو سال داشت. یادم هست یک خانواده 11 نفره اصفهانی بودند که وقتی به 20 متری هواپیما رسیدند کودک همراهشان روی زمین نشست و گریه و زاری کرد که تو را به خدا مرا نبرید و من همین جا مینشینم تا شما برگردید همه خندیدند و آن بچه را همراه خود سوار کردند. یک خانم باردار 31 ساله بود و میخواست پیش شوهرش که در دبی کار میکرد برود. دختر 6 سالاش هم همراهش بود که او هم وقتی به همان نقطه رسید شروع به گریه کرد که مرا نبر و آنقدر جیغ زد و بی تابی میکرد که حتی صورت خودش را چنگ زد و خون انداخت تا اینکه افسر گذرنامه پای پرواز آمد و نوشت همراه ندارد و بچه به مادر بزرگش سپرده شد و مادرش بدون او رفت. نمیدانم واقعاً این بچهها چه دیده بودند.
و بعد از آن حالا باید این افراد را مظلوم و در شرایطی فجیع بر روی آب میدید! چه صحنهای از آن زمان به یاد دارید؟
شش ساعت از آغاز جستجو گذشته بود که ناگهان همهمهای در میان قایقهای جستجو بر پا شد و همه شعار دادند متعجب شدم و دیدم که پیکر مادر 21 سالهای را از آب گرفتند که هنوز فرزند یکسالهاش را از خود جدا نکرده بود. در مقابل خبرنگاران خارجی با کنایه گفتم شما به پرتره مونالیزا افتخار میکنید و حالا تابلوی این مادر و دختر را ببینید! این تابلویی است که ریگان از حقوق بشر کشیده است. حتی تصویر آن در یکی از یادبودهای هیروشیمای ژاپن نیز به نمایش گذاشته شد.
در مورد این حادثه چه مستنداتی را به مجامع بینالمللی ارائه کردید و آیا اثربخش بود؟
از همان موقعی که این ناو آمده بود حس میکردم که حادثهای رخ خواهد داد برای همین همه مکالمات و اخطارهای آنها را به هواپیماها، ضبط میکردم تا سند داشته باشیم. جعبه سیاه هواپیما را هم پیدا نکردیم که به احتمال زیاد زیردریایی آمریکا آن را برداشته بود. بعد از مدتی کارشناسان ایکائو آمدند و ما این مستندات را ارائه کردیم که جز افسوس و گفتن تسلیت کاری نتوانستند انجام دهند. در 25 تیر و 13 روز بعد از آن نیز شورای امنیت سازمان ملل جلسهای ترتیب داد و به جای اینکه طبق کنوانسیون شیکاگو مقصر را معرفی کند فقط ابراز تأسف عمیق کرد.
قصد دارید این خاطرات را بنویسید؟
به دلیل زیاد بودن اتفاقات و پستهایی که به خصوص در جنوب کشور مثل بندرعباس و بوشهر داشتم، با کمک همکارم جناب آقای علیاوف در حال نوشتن کتابی با نام "نیم قرن نگاه به آسمان" هستم که از 14 سالگی تا حال را در بر میگیرد و به این نقل حادثه نیز خواهم پرداخت.
با توجه به تسلط شما به تمامی حوزههای هوانوردی آیا مطالب علمی و تخصصی نیز منتشر کردید؟
بله تاکنون نزدیک به 50 مقاله تخصصی برای مجلههای مرتبط نوشتهام.
وضعیت این روزهای صنعت فرودگاهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
تشکیل راههای هوایی جدید و خرید تجهیزات بسیار امیدوار کننده است اما خرید هواپیما مرا نگران کرده است زیاد برای پارک آنها در فرودگاهها مشکل داریم و امیدوارم به این موضوع به طور جدی توجه شود.
آیا از دانشجویان خود راضی هستید؟
الان نه. نسل جدید را دقیقاً مناسب مراقبت پرواز نمیدانم. در زمان ما نظم و دقت بسیار بالا بود و بسیار سختگیری میشد.
به نظر شما باید چه کرد که نسل امروز کارآمدتر شود؟
به نظر من آموزش سرمایهگذاری است نه هزینه. آموزش باید قوی شود. در انتخاب و گزینش نیروها باید از نظر فرهنگی و آموزشی مانند کشورهای پیشرفته سختگیری شود. آموزش امروز بنده نتیجه آموزشهای استادان خارجی و دروههای گذرانده در خارج از کشور است. باید روی گزینش افراد و آموزش تأکید شود. کلاسها به درستی مورد بازرسی و ارزیابی قرار گیرند. اینطور میتوانیم به چیزی که مورد نظر شماست برگردیم. الان آموزش و توانمندی تقریباً 50 درصد نسبت به گذشته افت کرده است.
استاد پیروزی شما در برنامه مهمان هفته حضور دارید. نظر خود را درباره این برنامه بگویید.
هر کدام از این نشستهایی که برگزار میکنید و در آن به یک موضوع خاص میپردازید و مشکلات و پیشرفتهای صنعت را بازگو میکنید خود یک کلاس آموزش محسوب میشود. خیلی خوب اگر برای همکارانی که به عنوان بیننده حضور پیدا میکنند جوایزی در نظر گرفته شود تا به حضور و مشارکت بیشتر تشویق شوند. در انتها از شما تشکر میکنم چراکه این اولین باری است که بعد از 29 سال به طور رسمی و در چنین شرایطی در مورد این صانحه صحبت میکنم.